حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

پنجشنبه‌های غیررسمی

بررسی اهداف و اثرات جلسات خصوصی رهبر انقلاب با نخبگان


https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif ارتباط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با آحاد مردم خصاصاً نخبگان و خواص جامعه، سابقه‌ای طولانی دارد و ریشه‌های آن به پیش از انقلاب بازمی‌گردد. حتی زمانی که حکومت طاغوت بر ایران حاکم بود، رابطه‌ی ایشان با دانشجویان و طلاب برجسته، ادیبان و روشنفکران، و فعالان سیاسی و مذهبی، رابطه‌ی پررنگ و گسترده بود که خیلی از همان رابطه‌ها تا امروز هم پابرجاست.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به موازات آنکه نقش خواص و نخبگان و جریان مردمی انقلاب اسلامی برجسته‌تر شد، دایره‌ی چنین ارتباطاتی با قشرهای مختلف مردم افزایش یافته و در دوران ریاست جمهوری نیز، دیدار با فعالان فرهنگی و علمی، تبدیل به یکی از برنامه‌های مستمر ایشان شد.
اصرار و تاکید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر رابطه‌ی دوسویه با مردم و نخبگان، در دوران رهبری ایشان نیز ادامه پیدا کرده و نقشی مضاعف در پدیده‌های اجتماعی پیدا کرده است؛ چرا که شنیدن بی‌واسطه‌ی دیدگاه‌ها و دغدغه‌های افراد در سطوح مختلف، شناخت دقیق‌تری را از آنچه در متن جامعه اتفاق می‌افتد به همراه دارد.
اما در سال‌های اخیر، پدیده‌ی دیدارهای پنجشنبه‌ای، ساختاری جدید به این تعاملات دوسویه افزوده که هم کارکرد انگیزه‌بخشی به فعالان جامعه و نخبگان انقلابی را دارد و هم فرصتی است برای پاسخ به سوالات و ابهامات برخی افراد.
البته هدف از برگزاری این دیدارها، صرفا آشنایی و مواجهه با آدم‌ها و چهره‌ها نیست و علاوه بر کارکردهایی که پیشتر ذکر شد، محتوای جدی و کارشناسانه جلسات در جهت‌گیری‌ها و سیاست‌های جامعه نقش موثری داشته است. علاوه بر این، شاید بتوان گفت که شکوفایی بسیاری از حضار جوان در این دیدارهای محفلی، میوه‌های سخنان و گفتمانی است که در همین نشست و برخاست‌ها ایجاد شده است.


* هدف از برگزاری دیدارهای پنج‌شنبه با رهبر انقلاب چیست و بفرمایید که فرآیند برگزاری آن به چه نحوی است؟
* تا الان صدها دیدار با رهبر انقلاب برگزار شده، امّا دیدارهای پنج‌شنبه‌ از سه جهت از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. اوّلی به جهت ارتباط نزدیک و ساده و صمیمی با رهبر بزرگوار انقلاب است، دومی به‌جهت گفت‌وگوهایی که در این دیدارها انجام میشود با ایشان و سومی به‌‌جهت تخصصی‌بودن دیدارها؛ به نظر من از این سه جهت این دیدارها در مقایسه با سایر دیدارهایی که تا الان برگزار شده از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. تا قبل از آمدن ویروس منحوس کرونا، حدود پنجاه دیدار پنج‌شنبه‌ای برگزار شد و البته از جهت زمانی پشت‌سرهم نبود و در ظرف حدوداً پنج سال برگزار شد و در این دیدارها طیف‌های مختلفی عمدتاً از جوانان انقلابی مثل دانشمندان، مخترعین، اساتید حوزه و دانشگاه، جهادگران، هنرمندان، ادبا، شعرا، ناشرین، مترجمین، اصحاب رسانه، اعضای اندیشکده‌ها و غیره حضور پیدا کردند.

در بین افرادی که شرکت کردند، سلائق و ذائقه‌های گوناگونی را مشاهده می‌کنیم. دوستانی هم که دست‌اندرکار بودند و مسئولیت برگزاری نشست‌ها را به عهده داشتند، تلاش‌شان بر این بود کسانی را در این دیدارها دعوت کنند که یک حرف نویی یا کار فوق‌العاده‌ای در رشته‌ی تخصصی خودشان انجام داده باشند که این دیدارها از یک کیفیت مناسبی برخوردار باشد. ضمن اینکه یک دیدار کوچک و ساده و صمیمی طبعاً خیلی نمی‌تواند پرتعداد باشد و تعداد کسانی که دعوت می‌شوند اندک است، برای اینکه صمیمیت و سادگی جلسه حفظ شود. مهم‌تر از همه‌ اینکه اعضای جلسه بتوانند به‌راحتی با رهبر بزرگوار انقلاب گفت‌وگو کنند و ارتباط برقرار کنند تا نتایجی که انتظار می‌رود ان‌شاءاللّه محقق شود.

من این دیدارها را یکی از مظاهر روشن رابطه‌ی امامت و امت در اندیشه‌ی سیاسی اسلام تلقی می‌کنم. درواقع امام و رهبر در جامعه‌ی اسلامی با اقشار گوناگون مردم، اعم از عامه و نخبگان بی‌پرده ارتباط برقرار می‌کند، از مسائل و دردهای جامعه کاملاً باخبر است، از عمق و پیچیدگی‌های تحولات اجتماعی آگاهی دارد، در مواجهه‌اش با مردم هیچ‌گونه تکبّری ندارد، با مردم مثل پدر مهربان برخورد می‌کند و با تکلّف حرف نمی‌زند، کسی در بیان نظراتش در حضور امام و رهبر امت لکنت زبان پیدا نمی‌کند و در حضور خودش اجازه‌ی تملق‌گویی به کسی نمی‌دهد و با سعه‌ی صدر نقدها را می‌شنود. مهم‌تر از همه اینکه از خوشحالی مردم خوشحال می‌شود و از ناراحتی آن‌ها ناراحت می‌شود. به نظر من این رابطه‌ی بسیار مترقی و متعالی که ما بین امام و امت در اندیشه‌ی سیاسی اسلام داریم را در این دیدارها می‌شود به‌وضوح مشاهده کرد و شاید کم نظیر هم باشد، از این جهت که این ویژگی‌ها در مجموعه‌ای از دیدارها کنار هم قرار گرفته و به ما یک تصویر کامل و منسجم از ارتباط امام و امت ارائه می‌کند.
 
ادامه مطلب ...

بیانیه گام دوم از منظر عقلانیت تاریخی


https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» با مرور تجربه‌ی ۴۰ ساله‌ی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده ‌است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریه‌ی نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» به‌سوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود. 
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif مبادی و مبانی آنچه رهبر معظّم انقلاب در بیانیه‌ی «گام دوم» و دیگر نوشته‌هایشان بیان داشته‌اند از کدام دانش و عقلانیت نشئت می‌گیرد؟ این سؤال مهمی است که این یادداشت بر آن است پاسخی هرچند مجمل بدان دهد. پاسخ به این پرسش می‌تواند راهنمای خوبی در سیاست‌گذاری دانش انسانی در جمهوری اسلامی باشد.

متأسفانه باید گفت در بیشتر مواقع در تحلیل نگاشته‌های رهبر انقلاب صرفاً به روبنا و صورت متون توجه شده و از جنبه‌های دیگر ازجمله از مبادی و مبانی آن صرف‌نظر شده است. بیانیه‌ی «گام دوم» در کنار دیگر نگاشته‌های رهبر معظّم انقلاب اسلامی از مبادی و مبانی‌ای سر‌چشمه می‌گیرد که توجه ژرف‌اندیشانه بدان می‌تواند در سیاست‌گذاری علوم انسانی و تولید دانش پشتیبان برای آن مؤثر باشد. این یادداشت بر آن است تا از مبادی «گام دوم» بگوید؛ از اینکه این سخنان از چه نظام اندیشگی برآمده و این نظام اندیشگی چقدر برای ما شناخته شده است.

* تحلیل براساس کدام دانش تحلیلی؟
رهبر انقلاب در بیانیه‌ی «گام دوم»، چون دیگر نوشته‌ها و گفته‌های خود، تحلیلی از وضع موجود از گذشته و آینده ارائه می‌دهند. فارغ از درون‌مایه‌ی تحلیل‌ها، پرسش‌هایی که وجود دارد این است که چهار‌چوب نظری این تحلیل‌ها را باید در کدام دانش جست؟ کدام دانش این جنس تحلیل را پشتیبانی نظری می‌کند؟ با کدام روش تحلیل می‌توان این سخنان و تحلیل‌ها را روشمندانه توضیح داد؟ آیا پاسخ این پرسش‌ها در دانش جامعه‌شناسی است؛ بدان معنا که روش تحلیل رهبر انقلاب جامعه‌شناسانه است؟ به‌نحوی که مثلاً با ابتنای به مکتب رفتار‌گرایی در جامعه‌شناسی، ایشان تحلیل‌های کمّی و سنجش‌پذیر را مبنای گفته‌های خود قرار می‌دهند؟ یا اینکه پاسخ این پرسش‌ها در دانش تاریخ است و ایشان مبتنی بر روش تحلیل تاریخی گفته‌های خود را صورت‌بندی می‌کند؟ و یا اینکه پاسخ این پرسش در دانش فلسفه است؛ یعنی اینکه ایشان با ابتنای بر یک ایده‌ی فلسفی و مبتنی بر یک روش تحلیل فلسفی نگاشته‌ها و گفته‌های خود را انسجام می‌بخشند؟

این پرسش از آن جهت دارای اهمیت است که پاسخ بدان می‌تواند به فهم دقیق‌تری از آنچه رهبر معظّم انقلاب اسلامی در بیانیه‌ی «گام دوم» نگاشته یا فراتر از آن به فهم دقیق‌تری از منظومه‌ی اندیشگی و تحلیلی ایشان بیانجامد.

پاسخ به این پرسش در هیچ ‌یک از این سه دانش پیش‌گفته نیست و البته در همه‌ی این سه دانش پیش‌گفته هم هست. روش تحلیل رهبر انقلاب صرفاً نه جامعه‌شناسانه، نه تاریخی و نه فلسفی است و البته هم جامعه‌شناسانه، هم تاریخی، هم فلسفی و هم مبتنی بر معارف اسلامی است.

* تحلیل مبتنی بر دانش فلسفۀ تاریخ
 روش تحلیل رهبر انقلاب فلسفه‌ی تاریخی است. ایشان با ابتنای بر روش «فلسفه‌ی تاریخ» به رخدادها می‌نگرند و از گذشته تا آینده را تحلیل می‌کنند و مبتنی بر آن تجویزها و دستورالعمل‌هایشان را ارائه می‌دهند. بینش رهبر انقلاب اسلامی فلسفه‌ی تاریخی است و کنش‌ها و کردارشان هم در پی این بینش شکل می‌گیرد و مبتنی بر آن قابل‌ تحلیل است؛ بینشی ورای زمان اکنون و باورمند به قوانین و سنت‌های حاکم بر تحول تاریخ؛ باورمند به شعوری ساری و جاری در تاریخ که تحولات تاریخی را رقم می‌زند و به‌پیش می‌برد.

مقیاس روش تحلیل فلسفه‌ی تاریخ، «تمدن» است. در این روش تحلیل، اثر‌گذاری رخداد‌ها و عملکردها در مقایسه‌ی تمدنی مورد توجه قرار می‌گیرد. بینش برآمده از این روش تحلیل و دانش نظری، یک «بینش تمدنی» است. دانش «فلسفه‌ی تاریخ» معجونی از دانش تاریخ، دانش جامعه‌شناسی ازجمله جامعه‌شناسی تاریخی و دانش فلسفه است که البته اگر جنبه‌ی الهی بگیرد، آموزه‌ی وحی نیز بدان افزوده می‌شود.

* تفاوت‌شناسی رویکردهای فلسفۀ تاریخ از مغرب تا مشرق
با یک نگاه اجمالی مبتنی بر کتاب «فلسفه‌ی تحول تاریخ در شرق و غرب تمدن اسلامی» در تبیین نگاه فلسفه‌ی تاریخی می‌توان سه رویکرد را از هم تفکیک کرد؛ یکی رویکرد غرب، دو رویکرد مغرب اسلامی مبتنی بر سنت ابن‌خلدونی و سه رویکرد مشرق تمدن اسلامی مبتنی بر سنت شهید مطهری.
قوانین حاکم بر تاریخ از نظرگاه غربی‌ها از ترکیب سه دانش فلسفه، جامعه و تاریخ به‌دست می‌آید:
 
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/46982/111.png
قوانین حاکم بر تاریخ و تحلیل تاریخ و ذات جوامع در مغرب تمدن اسلامی و در سنت ابن‌خلدونی از ترکیب سه دانش شریعت، تاریخ و جامعه به‌دست می‌آید. دلیل اینکه در این سنت فلسفه کنار نهاده‌شده و شریعت جایگزین آن می‌شود این است که ابن‌خلدون برآمده از سنت فلسفی ابن‌رشد است. ابن‌رشد به بن‌بست شریعت و فلسفه می‌رسد. ابن‌خلدون با دیدن این بن‌بست شریعت را برگزیده و فلسفه را وامی‌گذارد.
 
 
ادامه مطلب ...

از جعبه تحریم بیرون بیا!


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی (۹۹/۹/۲۶) در توصیه به مسئولین و ملّت فرمودند: «رفع تحریم دست دشمن است، و خنثی ‌کردن تحریم دست ما است؛ دشمن باید رفع تحریم کند امّا خودمان میتوانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدّم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. نمیگویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده. اگر بتوانیم با روش درست تحریم را برطرف کنیم، باید برطرف کنیم. امّا به این نیندیشید؛ عمده به خنثی کردن تحریم بیندیشید که دست شما است.» پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR برای دقت بیشتر در این موضوع، یادداشتی از آقای کمیل خجسته، دانش‌آموخته دکترای علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی را منتشر می‌کند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif "فقط با کشیدن ۴ خط در حالی‌که دستان خود را از روی کاغذ برنداشته‌اید، ۹ نقطه را به هم وصل کنید." این سوال مربوط به آزمون معروفی است که کارآفرینان به عنوان یک مثال کاربردی برای روبه‌روشدن با مشکلات و مسائل مطرح می‌کنند. ظاهر مسئله‌ این است که یک پرسش لاینحل در مقابل شخص قرار گرفته است اما وقتی به آن ۹ نقطه‌ از زاویه دیگری نگاه می‌شود و صفحه کاغذ جزئی از امکان حرکت مداد دیده می‌شود آن وقت مسئله حل می‌شود. "از جعبه بیرون بیا" یا (Think outside of the box) آن‌وقت راه‌‌حل مسائل روشن می‌شود.
 
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/46956/Untitled.jpg
 
همین داستان برای حل مسائل پیچیده ازجمله ارائه راه حل برای وضعیت امروز کشور نیز قابل استفاده است. برای حل مشکلات اقتصادی، همواره یک دو گانه‌ای ترسیم می‌شود که یک سمت آن «مذاکره» است و سمت دیگرش «ایستادن و جنگ و تحریم». فرمول این دوگانه غیرواقعی این‌گونه است که فکر میکنند اگر برای حل مشکل اقتصادی سمت مذاکره حرکت شود، رفع تحریم صورت خواهد گرفت و اگر سمت دیگر حرکت کنند، کار به جنگ و افزایش تحریم خواهد رسید. حتما کسی که مساله‌اش منافع ملی و بهبود زندگی مردم باشد با مسیر دوم موافق نیست. می‌ماند مسیر اول که همان مذاکره است که از ۹۱ آغاز شد و سال ۹۵ با برجام به نقطه سرانجام رسید و از آن زمان قرار است نتیجه خود را که رفع تحریم‌ها بوده نشان دهد اما نه‌تنها تحریم‌ها رفع نشده بلکه زیادتر هم شده است.
 
ادامه مطلب ...

بیانات در دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی


در آستانه‌ی سالگرد شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و شهدای مقاومت(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

لزوم مردمی بودنِ تلاشهای فرهنگی و کارهای گوناگون در برنامه‌ی سالگرد شهید سلیمانی
 اوّلاً خیلی تشکّر میکنم از برادران و خواهرانی که این ستاد بزرگداشت سالگرد شهید سلیمانی را ترتیب دادند، و همچنین تشکیلات تجلیل و تکریم شهدای حرم و شهدای بزرگ دنیای اسلام را تشکیل دادند؛ همچنین آن مجموعه‌ای که خانواده‌ی محترم شهید عزیزمان تشکیل دادند به عنوان «مکتب سلیمانی»؛ همه‌ی اینها کارهای بسیار لازم و خوب و مفیدی است و ان‌شاءالله بایستی با توانایی، با هوشیاری، با دقّت دنبال بشود؛ و همه‌ی سعی خودتان را بکنید. این را هم توجّه داشته باشید همین طور که سردار بیان کردند، قضایای مرحوم شهید سلیمانی عزیزمان، قضایای مردمی است؛ یعنی بایستی خود مردم -که واقعاً علاقه دارند؛ که خب نشان دادند در تشییع و مانند آن- در بخشهای مختلف، کارهای گوناگون، تلاشهای فرهنگی و غیره، مشارکت و ابتکار داشته باشند؛ [کارها را] منحصر نکنیم در یک مجاری خاصّی.

شهید سلیمانی، هم قهرمان ملّت ایران و هم قهرمان امّت اسلامی
 امّا آنچه من به این مناسبت راجع به شهید سلیمانی عزیزمان، که من یاد او را هرگز فراموش نمیکنم، و همچنین شهید ابومهدی مهندس (رضوان ‌الله‌ تعالی ‌علیهما) میخواهم عرض بکنم، این است که شهادت سلیمانی یک حادثه‌ی تاریخی است، یک حادثه‌ی معمولی نیست که از یاد تاریخ برود؛ این در تاریخ ثبت شد به عنوان یک نقطه‌ی روشن. و شهید [سلیمانی]، هم قهرمان ملّت ایران شد و هم قهرمان امّت اسلامی شد؛ این نکته‌ی اساسی است. ایرانی‌ها هم به خودشان افتخار کنند که مردی از میان آنها از یک روستای دورافتاده برمیخیزد، تلاش میکند، مجاهدت میکند، خودسازی میکند، تبدیل میشود به چهره‌ی درخشان و قهرمان امّت اسلامی؛ که حالا من دو سه جمله‌ی دیگر، بعد در این مورد عرض میکنم.

شهید سلیمانی، مظهر شجاعت، مقاومت، درایت، تیزهوشی، فداکاری و معنویّت
 امّا قهرمان ملّت ایران است، به خاطر اینکه ملّت ایران داشته‌های فرهنگی خودش و معنوی خودش و انقلابی خودش را و ارزشهای خودش را در او متبلور دید، در او مجسّم دید. ایشان هنوز زنده بود و رفت ‌و ‌آمد میکرد -خیلی هم معمولی؛ هیچ پیرایه‌ای هم برای خودش قائل نبود- که من میدیدم در این خیابانها عکسهای او را زده‌اند و به او افتخار میکنند. وقتی شهید شد، فقط انقلابی‌ها نبودند که او را تکریم کردند و بزرگداشت برای او در ذهن و عالم واقع و خارج ایجاد کردند [بلکه] همه‌ی اقشار نسبت به او -حتّی کسانی که انتظار نمیرفت نسبت به یک عنصر انقلابی، این جور ابراز احساسات بکنند- ابراز احساسات کردند؛ چرا؟ به خاطر همین: تبلور ارزشهای فرهنگی ایرانی و ایران بود؛ این خیلی باارزش است.

از طرفی دارای شجاعت و روحیه‌ی مقاومت بود؛ شجاعت و مقاومت جزو خصلتهای ایرانی است. زبونی و عقب‌نشینی و انفعال و مانند اینها ضدّ روحیه‌ی ملّی ما است. آنهایی که ادّعای ملّیّت میکنند و عملاً زبونی از خودشان نشان میدهند، دچار تناقضند. و او مظهر شجاعت بود، مظهر مقاومت بود؛ این را همه مشاهده میکردند و میدیدند.
 
ادامه مطلب ...