حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

بیانات در دیدار جمعی از رأی اولی‌ها و خانواده‌های شهدا


در آستانه برگزاری انتخابات یازدهم اسفند ۱۴۰۲

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید جوانان عزیز، برادران عزیز، خواهران عزیز و بخصوص خانواده‌های معظّم شهیدان که در جلسه حضور دارند؛ به همه‌ی شما خوشامد عرض میکنم. جلسه، در واقع، جلسه‌ی جوان است، محلّ حضور دلهای پاک و زلال جوانها است.

حرف اوّل من، عرض اوّل من، این است که شما جوانها از فرصت صفای روح جوانی‌تان استفاده کنید و در این ایّام مبارک ماه شعبان و پس از آن، ماه رمضان، خودتان را به خدای متعال نزدیک‌تر کنید، با خدا اُنس بگیرید، از خدا بخواهید، به خدا توکّل کنید. از ماه شعبان روزهای کوتاهی باقی مانده است، اکثر ماه شعبان گذشت. ماه دعا، ماه مناجات، ماه استغفار؛ شعبان یک چنین ماهی است. در همین چند روزی که باقی مانده است، توصیه‌ی جدّی من به شما جوانان عزیز ــ چه پسرها و چه دخترها ــ این است که از دعا و استغفار و صلوات غفلت نکنید. «دعا» اُنس شما را با خالق هستی افزایش میدهد، ارتباط شما را با خداوند متعال تقویت میکند؛ دعا و مناجات این‌جور است. وقتی ما «استغفار» میکنیم، در واقع، استغفار به معنای این است که راه برگشت از خطا را انتخاب میکنیم. ما همه اشتباهاتی داریم، خطاهایی داریم، گناهانی داریم؛ استغفار به معنای انتخاب راه برگشت از این خطاها و این گناهان است، که در ماه شعبان بر استغفار تکیه شده. شما میگویید «استغفر الله و اتوب الیه»؛ «اتوب الیه» یعنی برمیگردم به سمت خدا؛ با خطا و با گناه از خدا دور شدم، حالا برمیگردم به سمت خدای متعال و خدا این برگشت را قبول میکند. در درود فرستادن و صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد، در واقع، یاد و خاطره‌ی بهترین الگوهای انسانی را در ذهن خودمان زنده میکنیم. این بزرگواران، بهترین آحاد بشر، و برترین افرادِ مخلوق پروردگار بودند. زندگی آنها، درس آنها، گفتار آنها، کردار آنها برای ما الگو است؛ اسوه هستند. وقتی ما صلوات میفرستیم، در واقع یاد آنها را در دلمان زنده میکنیم. پس اینها مغتنم است.

این دعاهایی که وارد شده است که [به آنها] دعای مأثور میگوییم ــ [دعای] مأثور یعنی دعاهایی که از ائمّه (علیهم السّلام) وارد شده، به ما رسیده، مثل صحیفه‌ی سجّادیّه و اغلب دعاهایی که در مفاتیح هست ــ صرف خواستن هم نیست، صرف طلب کردن و ارتباط با خدا [هم] نیست؛ از این هم بیشتر است؛ این دعاها متضمّن معارف است. مضمونهای بلند، معارف عالی اسلامی در این دعاها هست. یک معارفی در این دعاها وجود دارد که در هیچ جای دیگر شما آنها را پیدا نمیکنید؛ در دعای امام حسین در روز عرفه، در دعاهای صحیفه‌ی سجّادیّه، در مناجات شعبانیّه، مضامینی هست، معارفی وجود دارد که انسان در هیچ جای دیگر اینها را پیدا نمیکند. اُنس با دعاها معرفت مسلمان را و مؤمن را بالا میبرد؛ خیلی مغتنم است. بنابراین عرض اوّل ما این شد که این فرصت نورانی بودن دلتان را ــ که دلهای شما نورانی است، باصفا است ــ مغتنم بشمارید. فرصت ماه شعبان و ماه رمضان که حالا خواهد آمد و همه‌ی فرصتهای دیگر را برای دعا کردن، برای استغفار کردن، برای توسّل به پروردگار و به اولیائش مغتنم بشمارید. این عرض اوّل ما به شما.

مطلب بعدی، که بنده مقیّدم این را برای شما حضّار و برای همه‌ی ملّت ایران عرض بکنم، مسئله‌ی انتخابات است که البتّه درباره‌ی انتخابات، هم ما صحبت کرده‌ایم، هم دیگران صحبت کرده‌اند، هم بحمدالله میبینم جوانها در مراکز مختلف، در دانشگاه‌ها، در خیابانها صحبت میکنند، بحث میکنند، لکن چند کلمه هم در این زمینه من امروز عرض میکنم.
 
ادامه مطلب ...

هنری که برای موزه نبود


https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif مرحوم دکتر حبیب‌الله صادقی از هنرمندان متعهدی بود که از آغاز انقلاب اسلامی، هنر خویش را به خدمت مردم و آرمان انقلابی آن‌ها درآورد. وی از نقاشانی بود که در جریان نهضت امام خمینی رحمةالله‌علیه تنها به نظاره‌گری نپرداخت، با مردم همراه شد و برای حمایت از مبارزه علیه رژیم طاغوت، هنر و ذوق متعهد خویش را به میدان آورد. این همراهی البته بدون شناخت نبود. مرحوم صادقی عقیده داشت مفهوم مقاومت در هنر مفهوم جدیدی نیست و هم‌زمان با استعمار غرب شروع شده و همواره در پی آن بوده تا از فرهنگ یک ملت در برابر دشمن استعمارگر دفاع کند.
دکتر حبیب‌الله صادقی پنجم مرداد ۱۴۰۱ در ۶۵ سالگی دعوت حق را لبیک گفت. رهبر انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت این هنرمند برجسته و انقلابی را تسلیت گفتند.
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif استاد صادقی از هنرمندان وفادار به انقلاب اسلامی و مجاهدی نستوه بود. وی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با ورود به بخش فرهنگی سپاه پاسداران، آثار فراوانی را در قالب‌های گرافیکی، تصویرسازی و کاریکاتور برای دفاع از ارزش‌های انقلاب طراحی و اجرا نمود. سپس با تأسیس "حوزه اندیشه و هنر اسلامی" به‌عنوان یک عضو فعال به آن پیوست و پس از وابسته شدن این مرکز "مردم‌نهاد" به سازمان تبلیغات اسلامی در همان‌جا به کار خود ادامه داد. وی هم‌زمان به تعلیم هنرجویان جوان متعهد نیز می‌پرداخت و پس از ایجاد دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه شاهد و نیاز به استادان مجرب و مؤمن به انقلاب و دعوت از ایشان، به عضویت هیئت‌علمی آن دانشکده درآمد و تا پایان عمر در این سمت انجام‌وظیفه کرد.

مرحوم حبیب‌الله صادقی در طول تدریس و فعالیت علمی در آن دانشکده، آثار متعدد و کم‌نظیری را در قالب نقاشی، کاریکاتور و تصویرسازی و حتی نگارگری به تصویر کشید. وی را می‌توان فعال‌ترین هنرمند حوزه هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی دانست، چراکه در تمامی موضوعات و مسائل روز انقلاب، با آثار زیبایی که خلق می‌کرد به عهدش با انقلاب عمل می‌نمود و هم‌زمان به فعالیت‌های اجتماعی و انقلابی نیز می‌پرداخت. مسئولیت برگزاری برنامه‌های جشنواره‌ای و نشست‌های علمی و کارگاه‌های موقت هنری برای نمایش توانمندی هنرمندان جبهه انقلاب اسلامی، یک نمونه از فعالیت‌هایش بود. او سالیان متعددی مسئولیت کمیته هنری ستاد مرکزی دهه فجر انقلاب اسلامی را عهده‌دار بود و بیش از ده‌ها پوستر ویژه دهه فجر را رایگان و بدون هیچ چشم‌داشتی طراحی و اجرا کرد. مرحوم صادقی حدود چهار سال مسئولیت اداره کل تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را عهده‌دار بود و با عملکرد خوب و درخشانی که داشت هنرمندان تجسمی زیادی را از طیف‌های مختلف فکری جذب کرد.  موارد مختلفی از این قبیل اقدامات در زندگی هنری پرثمر او وجود دارد.

https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/50708/004.jpg
 
* تولی و تبری در هنر
 نکته قابل‌ذکر در مورد شخصیت هنری وی هم سیاست‌گذاری فرهنگی برای طراحی آثار است. با نگاهی به سیر آثار متوجه می‌شویم که ایشان در دو جهت "تولی" و "تبری" آثارش را اجرا کرده است. تابلوهایی که اغلب در اندازه‌های بزرگ با مضامین عاشورایی، شهادت، معرفی مقام و شخصیت والای شهدا، مضامین عرفانی، حماسه‌های انقلاب و امثال آن اجرا شده و زینت‌بخش موزه‌ها و گنجینه‌های کشور است. این آثار به‌قدری ازنظر هنری ارزشمندند که باید کتاب مستقلی درباره آن تألیف و بیان هنرمندانه و تفکر حاکم بر آن‌ها موردبحث و بررسی قرار گیرد.
 
جلوه دیگر آثار ایشان در جهت "تبری" از تفکر طاغوت جدید و قدیم و مظاهر نکبت‌بار آن‌ها بوده است. این آثار دارای ویژگی خاصی است که کمتر در آثار هنرمندان همفکر او مشاهده می‌شود. استاد صادقی جنایات منافقین و گروه‌های محارب را با زیرکی و تیزبینی و با استفاده از عناصر بصری نقاشی، خصوصاً نمادهای شیطانی رایج در این گروه‌های منحرف به تصویر کشیده است. جنایات آل‌سعود و صدام و رهبران آمریکا، اسرائیل و سران اروپایی را نیز با همین شیوه هنری ترسیم کرده است. نقد بر وضعیت زندگی انسان غرب‌زده امروز که دلقک‌وار اسیر زندگی شهوانی دنیای دنی شده، مجموعه زیبا و متفکرانه دیگری بود که چند سالی بود آن‌را شروع کرده بود و قصد داشت این مجموعه را در خارج از کشور به نمایش بگذارد.
 https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/50708/005.jpg
باید گفت این آثار می‌توانند در موزه‌ها و گالری‌های مشهور جهان به نمایش درآمده و مورد استقبال هنرمندان و صاحب‌نظران هنری قرار گیرد. البته ایشان در چندین نمایشگاه خارجی شرکت داشته و آثارشان هم بسیار موردتوجه قرار گرفته است. حتی یکی از مؤسسات بین‌المللی، بخشی از یکی از آثارش را برای نماد خود استفاده کرد.
  
ادامه مطلب ...

بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای جامعه عشایری کشور

 بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، عشایر عزیز و گرامی سرتاسر کشور. ولادت حضرت ثامن‌الحجج (سلام الله علیه) را به همه‌ی شما تبریک عرض میکنم و از اینکه این کنگره را، این بزرگداشت را تشکیل میدهید صمیمانه از شما تشکّر میکنم؛ کارتان بسیار کار خوبی است، کار درستی است. این بزرگداشتی که تشکیل میدهید و این جلسه‌ی ما یک فرصتی هم هست که توجّه و نظر عموم مردم کشور را به عشایر جلب کند. امام فرمودند عشایر ذخایر انقلابند، ذخایر کشورند.(۲) مردم نباید فراموش کنند که ما یک مجموعه‌های باارزش از عشایر داریم که اینها ذخیره‌ی کشورند؛ این باید دائماً به یاد مردم بیاید. یکی از فواید این دیدار امروز ما و جلسه‌ای که شما در زمان خودش(۳) خواهید داشت، همین است که ملّت ایران را با عشایر و ارزش عشایر آشنا میکند.

من یک مختصری راجع به عشایر میخواهم عرض کنم، لکن قبل از آن به بیانات این برادران اشاره میکنم. بیانات خوبی است؛ این فعّالیّتهایی که هر دو برادر ذکر کردند در مورد این کنگره یا بزرگداشتهای این بیست سال، خب کارهای باارزشی است. من هم اینجا در این راهرو نگاه کردم این تصویری را که از فعّالیّتها انجام گرفته و با دقّت همه را دیدم؛ کارهای خوبی انجام گرفته. این سه رویکردی هم که ایشان ذکر کردند، هر سه رویکرد مهم است، منتها یک نکته‌ای وجود دارد و آن این است که شما وقتی جهیزیّه میدهید به یک خانواده‌ای، خب این جهیزیّه به دست او میرسد و استفاده میکند، شما هم میفهمید که استفاده کرده‌اند؛ نقد است؛ حتّی آنچه به این نقدی هم نیست، مثلاً فرض کنید مثل کاشت نهال، خب نهال را میکارید ــ من تصویرهایش را اینجا دیدم ــ بعد از دو سال، پنج سال، ده سال، اینها سربلند میشوند و یک جنگل، یک باغستان، یک فضای سبزی را به وجود می‌آورند؛ این را هم شما به چشمتان می‌بینید اثرش را. کار فرهنگی چطور؟ خب شما کتاب تهیّه کردید، فیلم تهیّه کردید؛ خروجی این کتاب شما و این فیلم شما چه شد؟ این مهم است؛ این دیگر به آن آسانی نیست؛ دشواری‌ کار فرهنگی همین است؛ مشکل کار فرهنگی همین است که شما با کمّیّت و با کار مادّی نمیتوانید نتیجه‌ی آن را قطعی بدانید. کتاب را انسان چاپ میکند، ممکن است این کتاب را صد نفر بخوانند، ممکن است ده هزار نفر بخوانند؛ ممکن است همه‌ی چاپ اوّلش هم فروش نرود، ممکن است به صد چاپ هم برسد؛ چه کارش میکنید؟ چه جور عمل میکنید که این کار فرهنگی به نتیجه برسد؟

ما امروز در همه‌ی آحاد ملّت ایران، از جمله در عشایر، بیش از همه‌ چیز به کار فرهنگی احتیاج داریم. دشمن ملّت ایران، دشمن اسلام، دشمن کشور، دشمن جمهوری اسلامی، تکیه‌اش امروز به جنگ نرم است که حالا من بعداً‌ شاید یک اشاره‌ای کردم. غرض، دوستانی که دست‌اندرکار مسائل این جور بزرگداشتها هستند و به کار فرهنگی هم توجّه دارند، به این نکته‌ای که عرض کردیم توجّه داشته باشند: بازخورد کار شما چه شد؟ خروجی کار شماها چه شد؟ تأثیراتش در جامعه‌ی عشایری چه اندازه است؟

عشایر ایران جزو باوفاترین قشرهای ملّت ایرانند. اینکه عرض میکنیم «جزو باوفاترین»، از روی سلیقه و حدس نیست؛ با توجّه به اتّفاقاتی است که در کشور افتاده و ما میدانیم. هم در تاریخ نزدیک خودمان، هم در تاریخ این دویست سیصد سال گذشته، داستانها وجود دارد از تلاشی که خارجی‌ها و مخصوصاً انگلیسی‌ها کردند برای نفوذ در عشایر؛ کارهای عجیب و غریبی که حالا اگر وقت بود و مجال بود و انسان اینها را میگفت، بد نبود؛ باید در کتابها بخوانید. خارجی‌ها تلاش کردند برای اینکه بتوانند در عشایر نفوذ کنند و آنها را به یک شکلی وادار به خیانت به کشورشان بکنند ــ حالا به شکلهای مختلفی؛ با تجزیه، با جنگ داخلی، با انواع و اقسام کارهای گوناگون ــ امّا نتوانستند آنها را به آن سمتی که خودشان میخواهند سوق بدهند و بکشانند؛ این «باوفاترین‌ها» و «جزو وفادارترین‌ها» که عرض میکنیم، به خاطر این است.

در همین دوران اخیر، یعنی دوران انقلاب، دوران دفاع مقدّس و دوران بعد از دفاع مقدّس هم عشایر امتحانهای خوبی پس دادند؛ همین که در بین جامعه‌ی عشایری بیش از یازده هزار [نفر از این] جمعیّت به شهادت میرسند، این خیلی مهم است. این جور نبود که همه‌ی عشایر ما لب مرز باشند، مورد تهدید باشند؛ البتّه بعضی لب مرز بودند و بلافاصله در دفاع مقدّس مورد تهدید قرار گرفتند، امّا بعضی هم نه، وسط کشور بودند و تهدید مستقیمی متوجّه اینها نبود، امّا در عین حال به سمت میدانهای دفاع مقدّس شتافتند و دفاع کردند و تلاش کردند و کار کردند.

چه عاملی موجب شد که عشایر کشور ما با اینکه قومیّتهایشان مختلف است، زبانهایشان مختلف است، این جور کنار هم بِایستند و در خدمت اسلام قرار بگیرند، در خدمت کشور قرار بگیرند؟ این نخ تسبیح، چه چیزی بود؟ دین و دینداری بود. دین، عامل وحدت است، عامل پیشرفت است، عامل فداکاری و از‌خود‌گذشتگی است؛ عامل دین، عشایر را وادار کرد که این جور در میدانها در کنار هم باشند؛ نگذاشت این تنوّعهای قومیّتی و امثال اینها بین اینها جدایی به وجود بیاورد، اختلاف به وجود بیاورد؛ دین یک چنین تأثیری دارد.
 
ادامه مطلب ...

یاد شهدا

گذشت زمان نمی‌تواند یاد شهیدان را از خاطر ملت ایران بزداید

پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به‌ مناسبت‌ روز تجلیل‌ از شهیدان‌ و ایثارگران‌ دفاع‌ مقدس‌که عصر امروز (پنج‌شنبه) توسط آقای اوحدی رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران درگلزار شهدای بهشت زهرای تهران  قرائت شد، به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

گذشت زمان نتوانسته و هرگز نخواهد توانست یاد ارجمند شهیدان عزیز را از خاطر ملّت ایران بزداید. این لوح درخشان همواره مزیّن به عنوان شهادت و یاد شهیدان خواهد ماند. این ذخیره‌ی تاریخی همواره به نسلهای ما امید و همّت و جرأت خواهد بخشید تا گامها به سمت هدفهای والا را محکم و استوار بردارند و از دشمنی شیاطین و خناثان عالم نهراسند. جبهه‌ی عدل و حق با این توان و آرایش الهی به پیروزیهای بزرگ دست خواهد یافت ان‌شاءالله.

سید علی خامنه‌ای

۳ مهر ۱۳۹۹

نوشتن برای کسی که نمی‌شناختم را از شهدا خواستم

به مناسبت انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب مربع‌های قرمز؛



* با توجه به اینکه عنوان کتاب «مربع‌های قرمز» پیشنهاد خودتان بوده است، توضیحی درباره‌ی انتخاب این عنوان و نوشتن آن بدهید.
* مربع‌های قرمز در این کتاب برای آقای یکتا یک آرزو بود. ایشان در زمان جنگ یک جاهایی مسئول آمار گردان بودند و دفترچه‌ای داشتند که در آن اسامی اعضای گردان نوشته شده بود. آقای یکتا بعد از هر عملیات آمار می‌گرفتند و هرکس شهید شده بود، مقابل اسمش یک مربع قرمز نقاشی می‌کرد. تا اینکه ایشان دیدند عملیات به عملیات یک مربع قرمز دارد نصیب همه‌ می‌شود، به جز خودشان. این قضیه برای ایشان تبدیل به یک آرزو شد، که ای کاش یک نفر هم جلوی اسم من یک چنین مربع قرمزی نقاشی کند و آرم شهادت من هم این مربع قرمز باشد.

من بین اسامی که برای این کتاب انتخاب کرده بودم، این اسم جور دیگری به دلم نشست و با آقای یکتا مطرح کردم و ایشان قبول کردند و به توافق رسیدیم.

ماجرای نوشتن این کتاب هم خیلی جالب بود. من اصلاً آقای یکتا را نمی‌شناختم. حتی یک مصاحبه هم از ایشان نخوانده بودم. بعد از اینکه کتاب «رسول مولتان» را نوشتم، می‌خواستم استراحتی کنم که سفر راهیان‌نور قسمتم شد. اسفند ۹۴ بود، با یک جمع خصوصی و خلوت راه افتادیم و مغرب به شلمچه رسیدیم. هوا تاریک شده بود و تصمیم گرفتیم در شلمچه بمانیم. خیلی اتفاقی دیدم که آقای یکتا هم آنجا سخنرانی دارند. من وقتی پای سخنرانی ایشان نشستم، اسمشان را هم نمی‌دانستم. گفتند حاج حسین نامی روایتگری دارد، بنشینیم گوش بدهیم. از آن روایتگری خیلی خوشم آمد و همان شب بود که نیت کردم و از شهدا خواستم که اگر اجازه بدهند، من برای ایشان بنویسم.

چند ماه بعد، نمایشگاه کتاب اردیبهشت ۹۵، رونمایی کتاب «رسول مولتان» بود. دختر شهید رحیمی خودش سخنرانان را برای رونمایی انتخاب کرد و من در این کار دخیل نبودم. به من گفت آقای یکتا را هم برای سخنرانی انتخاب کردم. من یادم نیامد که این همان آقای یکتاست یا نه. در رونمایی ایشان سخنرانی کرد و آنجا صدایشان را شناختم. رونمایی که تمام شد من را صدا کرد و گفت اگر ممکن است شنبه به دفترم بیایید، یک‌سری خاطرات است که باید به شما بدهم و بخوانید. من هم قبول کردم و به دفتر ایشان رفتم. وقتی به دفتر ایشان رفتم تازه شناختم که ایشان همان آقای یکتای شلمچه هست و به‌یاد آرزویی که آن شب کردم افتادم و برایشان گفتم. همان جلسه‌ی اوّل و سه سال رفت‌و‌آمد، باعث شد که این کتاب را بنویسم.

* پیشنهاد نوشتن این کتاب از طرف شما بود؟
* از طرف آقای یکتا بود. ایشان بعد از رونمایی، کتاب «رسول مولتان» را خوانده بود و گفت قلم شما را پسندیدم، اگر ممکن است به دفترم تشریف بیاورید تا آنجا صحبت کنیم.

* هر کسی که کتاب «مربع‌های قرمز» را بخواند،‌ متوجه می‌شود که نویسنده هیچ نقش و اثری درکتاب ندارد. چرا چنین تصمیمی گرفتید؟ و چطور این اتفاق افتاد؟
* آقای یکتا یک ادبیات خیلی ویژه و خاصی دارند که منحصربه‌فرد و مخصوص خودشان است. مخاطب من هم خیلی عادت داشت که همان ادبیات شفاهی را از ایشان بشنود و این یک مقدار کار را سخت می‌کرد. ببینید ادبیات مکتوب با ادبیات شفاهی خیلی متفاوت است. همین باعث شد که تصمیم بگیرم ردپایی از من نباشد و کاملاً ادبیات آقای یکتا باشد. حتی افعالی که استفاده می‌شود، افعالی باشد که مخاطب احساس کند خود آقای یکتا دارد این خاطرات را می‌نویسد. یعنی قلم دست خود آقای یکتاست.

خیلی‌ها به من گفتند که چرا هیچ اثری از نویسنده نمی‌بینیم. به آن‌ها گفتم اگر اثری از من می‌دیدید، در ذوقتان می‌خورد و ادبیات من می‌شد. شما به‌دنبال ادبیات آقای یکتا بودید و موفقیت را من در این می‌بینم که نویسنده کمرنگ‌ترین باشد. چون نویسنده امانت‌داری است که خاطرات را از شخص بگیرد و به دست مخاطب بدهد. اگر قرار باشد خودش پررنگ باشد، یک چیزهایی از خودش تولید می‌کند. البته این کار خیلی سختی بود. برای اینکه به واقعیت اصلی هم دست پیدا کنم، خیلی راستی‌آزمایی کردم. تقریباً می‌توانم بگویم این کار یازده بار بازنویسی شد.

* بازنویسی به چه منظور بود؟
* بازنویسی هم برای اینکه من کمرنگ باشم، هم با آقای یکتا توافق کرده بودم و خودشان هم جلسه‌ی اوّل گفت نمی‌خواهم خاطرات شخصی من باشد و می‌خواهم محوریت این کتاب شهدا باشند. تقریباً از صد شهید در این کتاب اسم برده شده است. البته من از ایشان و از شهدا به‌راحتی نگذشتم و سعی کردم دو خط هم که شده به هر شهیدی تعلق بگیرد و بتوانم یک معرفی از آن داشته باشم. احساس می‌کنم اگر فضای کتاب خیلی لطیف است، فقط به‌خاطر همین باشد. من حضور پررنگی از شهدا را در حین کار و در بین سطور این کتاب احساس می‌کنم.

* در مدت تقریباً دو سالی که از انتشار این کتاب گذشته، چه بازخوردهایی از آن شنیده یا دیده‌اید؟
* هیچ کتابی بدون نقد نیست. نقدهای منطقی و خوبی در مورد این کتاب وجود داشته، ولی اگر مخاطب عام را هم در نظر بگیریم، این جملات را من شنیده و در فضای مجازی دیده‌ام که می‌گویند با این کتاب خندیدم و گریه کردم. با این کتاب سه روز زندگی کردم. این کتاب را نتوانستم زمین بگذارم. همین که می‌گوید من با این کتاب خندیدم و گریه کردم، یعنی من موفق شدم یقه‌ی مخاطبم را بگیرم و نگهش دارم. داستان جنگی با اطلاعات نظامی زیادی که دارد، خودبه‌خود کار را خشک و خسته‌کننده می‌کند، ولی الحمدلله توانستم با محتوایی که این کتاب دارد، خواننده را به‌دنبال متن بکشانم.

* یکی از نکات آقای یکتا این بود که خیلی از موقعیت‌هایی که در کتاب هست، هم خوب توصیف شده و هم نویسنده از پس توصیف این فضاها برآمده است. یک مقدار درباره‌ی این صحبت کنید.
* آقای یکتا خیلی برای این کتاب وقت گذاشت. واقعاً سه سال برنامه‌ی اصلی‌شان را خالی کرد و فقط روی این کتاب وقت گذاشت. بنده را بردند و همه جا را دیدم. تا نقطه‌ی صفر مرزی «بمو» هم من رفتم و دیدم. وقتی آدم یک جا را دیده باشد، کاملاً حسش فرق می‌کند تا وقتی که از آن شنیده باشد. من به فاو رفتم و از نزدیک کارخانه‌ی نمک را دیدم. خیلی سخت بود.

آنجا هنوز منطقه‌ی نظامی است و راه نمی‌دادند. هنوز هم پاکسازی نشده است. این لطف خدا بود که گروه ما را راه دادند و رفتیم و مقر لشکر قم را هم دیدیم. تقریباً هر جایی که از آن در کتاب اسم بردم، خودم دیدم و این خیلی به من در فضاسازی کمک کرد. حتی خانه‌ی پدربزرگ آقای یکتا در قم را هم رفتم دیدم. درباره‌ی خیابان چهارمردان که در کتاب نوشتم، چون دیده بودم، با نوجوان قصه‌ی خودمان همزادپنداری می‌کردم.
 
ادامه مطلب ...