حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی


به‌مناسبت سالروز قیام بیست‌ونهم بهمن ۱۳۵۶ مردم تبریز (۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین المعصومین المطهّرین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

 برادران عزیز، خواهران عزیز، علما، شخصیّت‌ها، خانواده‌های محترم شهیدان، جوانان پُرشور و کم‌نظیر تبریز! خیلی خوش‌آمدید. حقیقتاً مردم تبریز، مخصوصاً جوانهای تبریز در کشور نمونه‌اند و کم‌نظیرند. خیلی خرسندم از اینکه بحمدالله امسال هم این توفیق را پیدا کردیم که در یوم‌الله بیست‌ونهم بهمن -که حقیقتاً یوم‌الله است، جزو روزهای خدایی است- شما را در این حسینیّه زیارت کنیم.

 و این نکته را من اوّل عرض کنم که این یوم‌الله را مردم تبریز آفریدند. «ایّام‌الله» روزهای جلوه‌ی ویژه‌ی خدای متعال است؛ گاهی نیّت مردم، همّت مردم، اراده‌ی مردم، یک چنین روزی را می‌آفریند. مردم تبریز در سال ۵۶ این روز را در بیست‌ونهم بهمن با همّتشان، با بصیرتشان آفریدند که حالا بعد عرض خواهم کرد. البتّه این اوّلین بار نبود، آخرین بار هم نبود؛ طول تاریخ اخیر ما پُر است از پیشگامی مردم تبریز و آذربایجان در مسائل مهم، در حوادث مهم و سرنوشت‌ساز. در همین دوران انقلاب شما نگاه کنید، در حوادث اوّل انقلاب -شما جوانها یادتان نیست- تبریزی‌ها شقّ‌القمر کردند به معنای واقعی کلمه؛ توطئه‌ای که دشمن در تبریز تدارک دیده بود، به دست خود مردم تبریز به بهترین وجه خنثی شد. همان وقتی که همه نگران بودند که تبریز چه خبر خواهد شد و دشمنان و ضدّانقلاب از اطراف لشکرکشی کرده بودند که بتوانند تبریز را از انقلاب جدا کنند، امام فرمودند -به این مضمون- که نگران نباشید؛ تبریزی‌ها خودشان جواب خواهند داد؛ همین هم شد. در آن روز، بعد در دفاع مقدّس، بعد در حوادث بعد، بعد در سال ۸۸، بعد در نهم دی -که همه‌ی کشور نهم دی [آمدند]، تبریز هشتم دی؛ یک روز جلوتر، زودتر- در همه جا پیشگام بودند الحمدلله. عزیزان من! در این گام دوّم هم پیشگام باشید و ان‌شاءالله خواهید بود.

 مردم تبریز به یوم‌الله بیست‌ونهم بهمن افتخار میکنند. ببینید! این نکته است، این خیلی مهم است. یک عدّه‌ای ضعیفند، بیچاره‌اند، منفعلند؛ یک روز هم ممکن است یک حرکت انقلابی کرده باشند [امّا] حالا زیر فشار توطئه‌ی دشمن و البتّه تمایلات دنیایی، از گذشته‌ی خودشان شرمسارند. مردم تبریز مثل اکثر ملّت ایران به گذشته‌ی انقلابیِ خودشان مفتخرند، افتخار میکنند؛ سرشان را بالا میگیرند، میگویند ما بودیم که این حرکت انقلابیِ چهلم را، اربعین‌ها را راه انداختیم؛ راست میگویند. و همین آمدنِ شما به اینجا و این اجتماع عظیم و پُرشور شما بخصوص جوانان عزیز، یکی از محورها و از نشانه‌های این افتخار بزرگ و پُرمعنا است.

 خب من یک جمله‌ای راجع ‌به بیست‌ونهم بهمن میخواهم عرض بکنم که حرف اصلی من آن جمله است لکن قبل از آنکه آن را بگوییم، دو نکته را میخواهم تکرار بکنم؛ این فرصتی است برای من.

 نکته‌ی اوّل، [اینکه] من در پایان این بیانیّه(۲) از مردم ایران برای راه‌پیمایی بیست‌ودوّم بهمن تشکّر کردم لکن آن تشکّر، بَینی‌وبَین‌‌الله خیلی کمتر و کوچک‌تر از آن چیزی بود که حقّ ملّت ایران است. ملّت ایران در بیست‌ودوّم بهمن امسال، کار بزرگی انجام دادند. من به شما عرض بکنم این حضور پُرحجم مردم در خیابانها را -که [طبق] گزارشی که به من دادند، در همه‌ی کشور یا در صدی نودوهشتِ شهرهای کشور، یا بیشتر، جمعیّت از سالهای قبل بیشتر بود؛ یک جاهایی پنجاه درصد بیشتر بود، یک جاهایی چهل درصد بیشتر بود، یک جاهایی سی درصد بیشتر بود- دشمن میبیند؛ البتّه کتمان میکنند در تبلیغات. در تبلیغات میگویند هزاران نفر آمدند در خیابانهای ایران؛ دیگر نمیگویند میلیون‌ها نفر و در همه‌ی شهرها مجموعاً ده‌ها میلیون آمدند در خیابان؛ دشمن این را نمیگوید امّا میفهمد. و در دنیا همه میدانند، آن کشوری که مردمش این‌جور متّحد وسط میدان باشند، هیچ آسیبی از کِید دشمن نمیشود به او زد؛ این را همه میدانند. یعنی این حضور شما در صحنه‌ی سیاسی کشور و صحنه‌ی انقلابی کشور و یادبود بیست‌ودوّم بهمن سال ۵۷ در همه‌ی کشور، یک حرکت سیاسی و امنیّتی مهمّی بود که به‌وسیله‌ی ملّت ایران انجام گرفت. خدا را باید سپاسگزار بود؛ دلها دست خدا است. اِلَیکَ نُقِلَتِ الاَقدامُ وَ اِلَیکَ ... مُدَّتِ الاَعناق؛(۳) دستها به سوی خدا دراز است، دلها دست خدا است، خدا مردم را آورد؛ از خدا سپاسگزاری میکنیم، از مردم عزیز هم با همه‌ی وجود سپاسگزاری میکنیم. مردم آمدند و همان شعارها را دادند.

 آن روز عرض کردم که این شعارِ «مرگ بر آمریکا» به معنای [مرگ بر] ملّت آمریکا نیست. مصداقش را بنده در نوزدهم‌ بهمن معیّن کردم که مراد کیست؛ حالا عرض میکنم که «مرگ بر آمریکا» یعنی مرگ بر سلطه‌گری، مرگ بر تجاوزگری، مرگ بر دست‌درازی به حقوق ملّتها؛ معنایش این است. یک حرکت روشنفکرانه، آگاهانه، انسانی و پُرمعنا و پُرمضمون را مردم با این شعار در همه‌ جای کشور انجام دادند، که واقعاً جای سپاسگزاری است.

 یک عدّه‌ای خودشان ضعیفند، خودشان منفعلند، میگویند انقلاب ضعیف شده؛ خودشان ضعیفند، قیاس به نفْس میکنند. خودشان دل باخته‌اند، دلشان را از دست داده‌اند، خیال میکنند این مردم همین‌جور هستند. ضعفهای خودشان را به مردم نسبت میدهند؛ نه، مردم این [کسانی] هستند که شما در خیابانها روز بیست‌و‌دوّم بهمن مشاهده کردید. خداوند شماها را، ملّت ایران را، مجموعه‌ی پُرهمّتی که این‌جور با بصیرت از انقلاب خود، از نظام خود، از هویّت خود، از کشور خود دفاع میکند، مورد رحمت و لطف خودش قرار بدهد.

 نکته‌ی دوّم، راجع به این جوانهای عزیزی است که در راه امنیّت کشور جانشان فدا شد. خب، ظاهر قضیّه این است که بیست سی نفر جوان به شهادت رسیدند. ما که خیلی شهید داده‌ایم امّا این نکته قابل تأمّل است و ما را باید آگاه کند، هشیار کند که امنیّت به چه قیمتی به دست می‌آید. ببینید! اینهایی که از امنیّت موجود کشور در کارشان، کاسبی‌شان، هنرشان، ورزششان، درس خواندنشان، در همه‌کارشان استفاده میکنند، آن‌وقت بعضی از همین استفاده‌کننده‌ها که نمک خوردند، نمکدان را میشکنند! این امنیّتی که ما در آن زندگی میکنیم، به این قیمت به دست می‌آید؛ به قیمت خون جوانان ما و بهترین جوانهای ما. درود خدا بر این جوانهای اصفهانی، درود ملائکه‌ی الهی بر آنها، درود خدا بر مردم شهیدپرور اصفهان که پریروز آن تشییع‌ جنازه‌ی عجیب را برای این جوانها به راه انداختند. مردم اصفهان هم جزو پیشگامان این نهضت و این حرکتند. این خیلی کار مهمّی است.

 ما یادمان نرود که امنیّت چه جوری حفظ میشود؛ امنیّت مرزهای ما، امنیّت داخل کشور، امنیّت جادّه‌ها، امنیّت شهرها، امنیّت عجیب این‌همه جمعیّت در روز بیست‌و‌دوّم بهمن. با این جمعیّت عظیم در بیست‌و‌دوّم بهمن، این مراسمها با امنیّت به پایان برسد، چیز کوچکی است؟ این چیز کمی است؟ چه کسانی هستند اینهایی که امنیّت را حفظ میکنند برای ما؟ قدرشان را میدانیم؟ آنها را می‌شناسیم؟ درود خدا بر سپاه پاسداران و بقیّه‌ی عناصر حافظ امنیّت؛ بر نیروی انتظامی، بر ارتش و دیگران که این‌جور فداکاری میکنند و جانبازی میکنند. این انقلاب، این عزّت ملّی، این امنیّت، با این جانفشانی‌ها به دست آمده.

 امّا در مورد قیام تبریز. نکته‌ی مهم در باب قیام بیست‌و‌نهم بهمن تبریز -که واقعاً یک قیام بود؛ یک قیام به معنای واقعی کلمه؛ البتّه در یک شهر بود امّا اثر گذاشت بر روی تمامی کشور؛ همه را کشاند وارد میدان کرد و منتهی شد به آن انقلاب عظیم و مردمی- که خدا به آن برکت داد، این است که مردم تبریز توانستند وقت‌شناسی کنند، این یک، و اقدام بهنگام کنند، این دو. این دو عنصر خیلی مهم است. در همه‌ی حوادث شخصی و اجتماعی، این دو عنصر خیلی مهم است که [اگر] وقت را، موقع را بشناسیم، و بعد هم که شناختیم و فهمیدیم که وقت عمل است، آن عمل را بموقع و بهنگام انجام بدهیم، این موفّقیّت پیش خواهد آمد. اگر چنانچه این وقت‌شناسی نباشد، از اقتضای وقت غفلت بشود یا حرکت مقتضی بهنگام انجام نگیرد، آن‌وقت هر حرکتی که انجام بگیرد، بی‌فایده خواهد بود. نمونه‌اش در تاریخ  توّابینند؛ توّابین آن جماعتی بودند که بعد از آنکه حادثه‌ی کربلا اتّفاق افتاد و امام حسینِ عزیزِ دل پیغمبر با آن وضع به شهادت رسید و آن‌همه حادثه اتّفاق افتاد، اینها به جوشش آمدند که عجب، ما نشسته‌ایم؟ بلند شدند قیام کردند -عدّه‌ی زیادی هم بودند- رفتند، حکومت هم با اینها مقابل شد، همه‌ی آنها هم کشته شدند، شهید شدند، امّا آیا اثر کار صد نفر از آنها به قدر اثر کار آن غلامِ سیاهی است که در کربلا شهید شد؟ اثر صد نفر از آنها به قدر اثر یک نفر حبیب‌بن‌مظاهری است که در کربلا شهید شد؟ نه، [چون] کار را به وقت خودش انجام ندادند. اگر شماها میخواستید دفاع کنید از امام حسین، از پیغمبر، از حریم ولایت، از حرکت حق در مقابل باطلِ یزیدی، روز عاشورا باید [کاری] میکردید؛ وقت را از دست دادید! این تاریخ است؛ در تاریخ نمونه‌های این‌جوری فراوان داریم.

 من فراموش نمیکنم، اوّل انقلاب، امام روز دوازدهم بهمن که وارد تهران شدند، در بهشت زهرا فرمودند که من دولت تشکیل میدهم، وعده دادند که من دولت تشکیل میدهم؛ زمینه هم کاملاً آماده بود. به نظرم روز چهاردهم، پانزدهم بود، امام فرستادند دنبال ماها -چون مسئول فراهم ‌کردن مقدّمات تشکیل دولت، شورای انقلاب بود که ماها بودیم، بنده عضو شورای انقلاب بودم و چند نفر دیگر- رفتیم خدمت ایشان در مدرسه‌ی علوی. ایشان گفتند «آقا! چه شد پس؟ تشکیل دولت چه شد؟» یعنی مقدّمات را چرا فراهم نکردید؟ ببینید، این درست است؛ این وقت‌شناسی و استفاده‌ی از فرصت است. بعد هم همان فردایش یا پس‌فردایش دولت موقّت را معیّن کردند، حکم دادند و آن قضایا به آن شکل ادامه پیدا کرد. این وقت‌شناسی است. مردم تبریز -که خدا به کار شماها که برکت داد، به‌خاطر این وقت‌شناسی بود- فهمیدند الان وقتی است که ضربه را وارد کنند. نظام حاکم با خطایی که کرد، مردم را به جوش و خروش انداخت، قضیّه‌ی قم اتّفاق افتاد، آنجا یک خطای دیگری کرد، عدّه‌ای از مردم قم را به شهادت رساند، زمینه آماده بود؛ این زمینه‌ی آماده چه جوری باید بُروز پیدا کند؟ بهترین مناسبت، چهلم بود. مردم تبریز این را فهمیدند؛ «چهلم»، شد مظهر حرکت و قیام و انقلاب. وقت را شناختند، از وقت هم به بهترین وجهی استفاده کردند؛ لذا خدا برکت داد. این درس است.
 
ادامه مطلب ...

مضمون مرکزی بیانیه؛ نظام سازی انقلابی

پرونده «گام دوم انقلاب»


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» با مرور تجربه‌ی ۴۰ ساله‌ی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده ‌است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریه‌ی نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» به‌سوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود.

به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR طی سلسله یادداشت‌ها و گفتگوهایی در قالب پرونده‌ی «
گام دوم انقلاب» به بررسی و تبیین ابعاد مختلف این بیانیه‌ می‌پردازد. در ادامه‌ی سلسله مطالب این پرونده، آقای مهدی محمدی روزنامه‌نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی به تحلیل و تفسیر بیانیه از بُعد «نظام‌سازی انقلابی» پرداخته است.

در مورد بیانیه گام دوم انقلاب و تحلیل ابعاد و محتوای آن لازم می دانم تا به چند نکته اشاره کنم:

* ۱. اساس نقشه‌ی راه
نکته‌ی اول که بایستی به آن توجه داشت این است ‌که ایشان فرمودند گام دوم انقلاب را بدون داشتن نقشه‌ی راه نمی‌توان طی کرد و نقشه‌ی راه بایستی با توجه به یک‌سری موارد تنظیم شود. اول از همه، تجربه‌ی گذشته است ‌که ایشان نیز در پیام‌شان به نقاط قوت و ضعف این تجربه اشاره کردند و تصریح نمودند که نقاط قوت بیشتر از نقاط ضعف است و البته باید بدانیم که نقاط ضعف نیز وجود دارد و اینطور نیست که تجربه ما از نقاط ضعف خالی بوده است.

* ۲. توجه به برنامه‌ی دشمن
نکته‌ی دومی که در مورد این پیام باید درنظر داشته باشیم برنامه و طراحی دشمن است. اساسا یکی از ویژگی‌های مهم این بیانات این است‌ که در جای‌جای آن ردپای ضرورت فهم نقشه‌ی دشمن وجود دارد. این مورد نشان‌دهنده‌ی این است‌که غفلت از دشمن یک استراتژی برای دشمن است. یعنی تولید غفلت برای مردم، نخبگان و مسئولین در نظام جمهوری اسلامی یک استراتژی است‌که رهبر انقلاب در سطرهای این پیام  مکرر به آن اشاره داشته‌اند.

* ۳. آرمان‌های غیرقابل انقلاب
نکته‌ی سوم ‌که نقشه‌ی راه گام دوم انقلاب اسلامی بایستی بر اساس آن تنظیم شود؛ اهداف و آرمان‌ها، مبانی و اصولی است‌که حضرت امام(ره) برای این انقلاب تعیین کردند و رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند این موارد غیرقابل تغییر است و بقای جمهوری اسلامی در گرو تحقق هر چه دقیق‌تر این آرمان‌هاست. ماندن بدون اصول برای ما ارزشی ندارد و این مسئله یکی از مضامین اصلی پیام ایشان است.

* ۴. جوان، بازیگر اصلی گام دوم
نکته‌ی چهارمی که نقشه‌ی راه گام دوم بایستی بر اساس آن تنظیم شود، بازیگران این گام مهم هستند که در کلام و نظر ایشان جوانان هستند. اگرچه این پیام مملوء از امید برای حرکت در گام دوم است اما گام سختی است و دشواری‌های زیادی بر سر راه ما قرار خواهد گرفت و چه بسا از گام اول دشوارتر، پرسنگلاخ تر و مستلزم وقت، انرژی، استحکام، ایمان، اعتقاد و انگیزه بیشتری باشد لذاست که جوانان را کاندید کردند و این مورد نشان‌دهنده‌ی چند مسئله است. اولاً ایشان اعتقاد دارند که جوانان قادر به کشیدن این بار هستند و برخلاف تصور عده‌ای که حتی در رفتارشان نیز آشکار است تا حدی می‌توان به نسل جوان اعتماد کرد، آقا این نظر را ندارند. از نظر من بیانات ایشان نشان‌دهنده‌ی باور عمیق نسل جوان است وگرنه چنین ریسکی بر سر نسلی که هنوز در مورد ارزش‌ها و آرمان‌هایش بحث وجود دارد، توجیهی ندارد. بنابراین نظر ایشان قطعا مبتنی بر ایمان به این نسل است.

* ۵. کارآمدی جوانان
نکته‌ی پنجم که سبب می‌شود حضرت آقا به جوانان اعتماد داشته باشند این است‌ که در صحنه‌های حساس فعلی که انقلاب اسلامی درگیر آن است چه در صحنه‌ی جنگ نرم و مبارزه‌ی فکری که دشمن ایجاد کرده است و هم در صحنه های سخت و نیمه سخت هر جا جوانان ابتکار عمل داشتند، کارآمد عمل کرده‌اند چه در حوزه‌های علمی، مجازی، مدافعان حرم و... بنابراین ایشان نسل جوان را کارآمد می‌دانند. تجربه‌های فعلی نشان‌دهنده‌ی این است‌که اگر بار بر دوش این نسل بگذاریم و مجال و امکان کافی در اختیار این نسل قرار دهیم، اهلیت و توانمندی لازم برای به دوش کشیدن این بار را دارند.
رهبر انقلاب جوانان را بزرگ‌ترین دستاورد جمهوری اسلامی می‌دانند. در پیام‌شان فرموده‌اند که جوانان بزرگ‌ترین ثروت و دارایی انقلاب هستند. این مسئله‌ی مهمی است‌که از نظر ایشان جوانان صرفا افرادی نیستند که بایستی بار آینده را بر دوش آنان قرار داد بلکه ایشان مهم‌ترین موفقیت، اصلی‌ترین و شیرین‌ترین میوه‌ی انقلاب هستند. جوانان بزرگ‌ترین دستاورد ما از گذشته هستند که می‌خواهیم بزرگ‌ترین بار از آینده را به عهده‌ی ایشان بگذاریم. رهبر انقلاب درک و تحلیل خاصی از نحوه‌ی عمل انقلاب اسلامی و دستاوردهای انقلاب در چهل سال گذشته دارند و نگاه‌شان نگاه عمیق‌تری است و مبتنی بر سرمایه‌ی انسانی است تا نگاه سخت‌افزارانه‌ای که از طریق شمردن میزان توسعه‌ی سخت‌افزارها سعی دارد برای انقلاب اسلامی در حقیقت کارنامه‌ای دست و پا کند.

اما گذشته ی از این نکاتی که عرض شد می‌خواهم روی چند فقره‌ی اصلی پیام هم تاکید کنم:

* نظام‌سازی انقلابی
 مضمون مرکزی این پیام مفهوم نظام‌سازی انقلابی است. رهبر انقلاب از تئوری نظام انقلاب اسلامی به عنوان تئوری اصلی گام دوم انقلاب صحبت کردند که مستلزم نظریه‌پردازی‌های جدی است و این تئوری ریشه دارد. تاکید امروز ایشان بر انقلابی ماندن است دقیقا در زمانی‌که دشمن تاکید انقلابی زدایی در ایران دارد. این بقا زمانی ارزش دارد که انقلابی باشیم. ایشان می‌فرمایند این نظام زمانی درست عمل کرده که اصول، ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب حفظ شود و این بدین معناست که اگر این نظام دچار سکون و مخافظه کاری شود و از ارزش‌های انقلابی دور شود و دشمن موفق شود این نظام را انقلاب زدایی و سکولار کند، از ماهیت اصلی تهی شده است و نظام جمهوری اسلامی اگر غیر انقلابی باشد اساسا نظام جمهوری اسلامی نخواهد بود. این  موضوع بسیار قابل توجهی است‌ که بایستی در خصوص ابعاد آن صحبت کنیم ضمن این‌که ظاهرا مفهوم نظام انقلابی مفهومی پارادوکسیکال است؛ یعنی از طرفی دربرگیرنده‌ی مفهوم نظام است‌ که یعنی شما با یک سیستم باثبات مواجهید و از طرفی مفهوم انقلاب در کنار آن قرار دارد که به معنای تحول دائمی، مستمر و برخورد انقلابی با پدیده‌هایی‌که پیش روی این نظام است. اما این نگاه ظاهری است و در نگاهی واقعی در حقیقت پارادوکسی وجود ندارد؛ همان‌طور که در مفاهیمی مثل مردم‌سالاری دینی و جمهوری اسلامی پارادوکسی نیست. نوع نگاه به این مفاهیم بایستی تغییر کند تا این مفاهیم بتوانند در کنار هم قرار گیرند و یک هم‌زیستی کارآمد و از لحاظ نظری فاقد تناقض و همگن و بلکه یک مفهوم پیشرو خلق کند.

* افتخار به دستاوردهای منطقه‌ای
 نکته‌ی دیگر این است‌که حضرت آقا در مورد سیاست نظام در مورد مسئله‌ی منطقه‌ای که اکنون نقطه‌ی اصلی فشار دشمن است و تعیین تکلیف بسیار مهمی کردند. برای اولین بار می‌شنویم که ایشان تاکید دارند ما در مرزهای سرزمین‌مان ایستاده‌ایم و در درون سرزمین‌های اشغالی نیز به مقاومت کمک می‌کنیم و این سخنان بزرگی است‌ و نشان‌دهنده‌ی این است‌که نظام جمهوری اسلامی دستاوردهای منطقه‌ای را سر دست گرفته و به آن افتخار می‌کند و به دشمن اعلام می‌کند با هر میزان از فشار از هیچ‌کدام این دستاوردها عقب‌نشینی نخواهد کرد. بلکه برعکس تهدیدات دشمن را تبدیل به فرصتی برای توسعه‌ی این دستاوردها خواهد کرد. هم‌زمان با اجلاس ورشو و تلاش قابل‌توجه آمریکایی‌ها برای این‌که در این حوزه به نظام فشار بیاورند در واقع گمان می‌کنم که بیانات حضرت آقا پیامی محکم برای دشمنان نظام است. حتی اگر دشمنان به روی خود نیاورند اما در پس پرده به این بخش از بیانات ایشان توجه ویژه دارند.

* آن‌چه که در پیام نیست
 نکته‌ی آخر این‌که این پیام چیزی کم دارد. رهبر انقلاب راجع به نقش خود و ولایت فقیه در پیموده شدن گام اول انقلاب و وصول دستاوردهای درخشان حرفی به میان نیاورده‌اند. البته شأن ایشان و مقتضای پیام این‌ نبوده است اما قطعا وظیفه‌ی دوست‌داران انقلاب و کسانی‌که خود را سرباز رهبری می‌دانند است‌که در خصوص این جنبه از موضوع نیز صحبت کنند. بدون ولایت فقیه و رهبری تیزهوشانه، مدبرانه و مومنانه‌ای‌که از ناحیه‌ی امام(ره) و بعد از ایشان، حضرت آقا بر این جامعه اعمال شد، پیمودن مسیر انقلاب و دستیابی به این دستاوردها میسر نبود و همین‌طور تمامی این دشمنان ناکام نمی‌ماندند و این موضوع سطری نانوشته در این پیام است‌که گمان می‌کنم ایشان این مورد را بر عهده‌ی دیگران گذاشته‌اند تا این بخش را تکمیل کنند.

چرا بیانیه گام دوم انقلاب مهم است؟

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» با مرور تجربه‌ی ۴۰ ساله‌ی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده ‌است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریه‌ی نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» به‌سوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود.

به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR طی سلسله یادداشت‌ها و گفتگوهایی در قالب پرونده‌ی «گام دوم انقلاب» به بررسی و تبیین ابعاد مختلف این بیانیه‌ می‌پردازد. در ادامه سلسله مطالب این پرونده، آقایمهدی فضائلی تحلیلگر مسائل سیاسی به چرایی اهمیت بیانیه رهبر انقلاب اسلامی پرداخته است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بیانیه‌ی تفصیلی رهبر حکیم انقلاب اسلامی به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب و آغاز «فرایند بزرگ و جهانی چهل سال دوم» به جهات متعددی بیانیه‌ای بسیار مهم و راهبردی است.

* ۱. این بیانیه مهم است به‌دلیل صادرکننده و امضای زیر آن! صادرکننده‌ی این بیانیه شخصیتی است با ویژگی‌های حقیقی ممتاز و جایگاه حقوقی رفیع. شخصیتی که رنگ انگشترش خبرساز است و نخ‌های قبای ایشان یا تصویر راه رفتن ایشان در یک روز برفی برای تدریس، سوژه‌ای جذاب برای رسانه‌ها و میلیون‌ها کاربر فضای مجازی می‌شود، بیانیه‌ی حدوداً شش هزار کلمه‌ای چنین شخصیتی که تک‌تک واژگانش با عنایت انتخاب شده‌اند حتماً مهم و نیازمند تعمق و شایسته‌ی تدبر در آن است.

* ۲. این بیانیه مهم است به‌دلیل مقطع صدور آن یعنی چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز دهه‌ی پنجم و چهل سال دوم انقلاب. فراموش نکنیم که سردمداران شیطان بزرگ در خفا و علن وعده‌ی پایان انقلاب تا قبل از این ایام را داده بودند.

* ۳. این بیانیه همچنین مهم است به‌دلیل مخاطب اصلی آن یعنی جوانان؛ جمعیتی انبوه، تحصیل‌کرده، پُرانرژی و آینده‌ساز؛ حدود ۳۵ میلیون نفر (اگر فقط جوانان ایرانی را مخاطب این بیانیه بدانیم) که هر کدامشان می‌توانند موتور محرکه و پیشران حرکت و اقدامی مهم و سازنده برای کشور باشند.

* ۴. و این بیانیه همچنین مهم است به‌دلیل محتوا و مضامین راهبردی آن که سخن اصلی همین‌جاست! در این بیانیه که می‌توان آن را منشور انقلاب اسلامی در نقطه‌ی عطف چهل‌سالگی ارزیابی کرد، محورها، فرازها و نکته‌های پُرمغز موج می‌زند و با تعمق و ژرف‌اندیشی در آن، این حقیقت روشن‌تر می‌شود. بدیهی است که اینجا مجال مناسبی برای پرداختن و حتی مرور همه‌ی آن‌ها نیست، لذا فقط به برخی سرفصل‌ها و فرازهای این منشور که خود گویای اهمیت آن است بسنده می‌کنم:

* ورود انقلاب اسلامی به دومین مرحله‌ی خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی
* نسل جدیدی که وارد فرایند بزرگ و جهانی چهل سال دوم می‌شود
* انقلاب اسلامی؛ آغاز عصر جدید در جهان
* نزدیک شدن راست مدرنیته به احتضار خود
* شعارهای جهانی، فطری و همیشه‌زنده‌ی انقلاب اسلامی
* نظام‌سازی انقلاب اسلامی با دفاع ابدی از نظریه‌ی نظام انقلابی
* متحجر نبودن انقلاب و درعین‌حال پایبندی شدید به اصول خود
* قدرتمند اما مهربان، باگذشت و حتی مظلوم بودن انقلاب و پرهیز از افراط و چپ‌روی
* صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان و دفاع از مظلومان و مستضعفان
* سه‌قطبی شدن جهان با وقوع انقلاب اسلامی و دوقطبی بودن کنونی جهان یعنی اسلام و استکبار
* برکات بزرگ انقلاب اسلامی: از ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران تا به اوج رساندن مشارکت مردمی و ارتقاء شگفت‌آور بینش سیاسی آحاد مردم و از سنگین کردن کفه‌ی عدالت در تقسیم امکانات کشور تا پیشرفت‌ها در عرصه‌ی علم و فناوری و افزایش معنویت و اخلاق
* سرفصل‌ها و توصیه‌های اساسی برای گام دوم انقلاب: از امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده به‌عنوان کلید اساسی همه‌ی قفل‌ها تا دست یافتن به قله‌ی دانش، و از معنویت و اخلاق تا اقتصاد و عدالت و مبارزه با فساد و استقلال و آزادی و عزت ملی و مرزبندی با دشمن و در پایان لزوم مقابله‌ی جهادی هوشمندانه با سبک زندگی غربی

بیانیه یا منشور گام دوم انقلاب اسلامی در عین انقلابی بودن، بسیار عالمانه و منصفانه به نگارش درآمده و ضمن دفاع کامل از راه پیموده‌شده، کاستی‌ها و فاصله‌ی طولانی تا بایسته‌ها و آمادگی برای تصحیح خطاها در آن پذیرفته شده است.

ادبیات سلیس، جامعیت، عالمانه و منصفانه بودن این بیانیه در عین انقلابی و تهاجمی بودن را می‌توان از ویژگی‌های این بیانیه برشمرد که بخشی از عصبانیت دشمن، عناصر بیگانه و ضد انقلابیون رسوای خارج‌نشین را باید در همین ویژگی‌ها جستجو کرد. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در این بیانیه نه‌تنها خط القای یأس و ترس دشمن را فروپاشیده‌اند بلکه امواج واقعی امید را در ملت ایران و خصوصاً جوانان جاری کرده‌اند.

و سخن پایانی اینکه باید به‌شدت مراقبت کرد تا این بیانیه به «سندی بالادستی» به این معنی که تمجید و تجلیل بشود اما به‌کار بسته نشود، تبدیل نشود و اتفاقاً «سندی دم‌دستی» یعنی منشوری کاملاً عملیاتی و اجرایی باشد.

نگاهی انتقادی به مبانی معرفتی لیبرال‌دموکراسی

مجموعه یادداشت دستگاه محاسباتی توحیدی و غربی-۱

نگاهی انتقادی به مبانی معرفتی لیبرال‌دموکراسی

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار مردم قم (۱۹ دی ۱۳۹۷) به بیان تفاوت دستگاه محاسباتی نظام معرفتیِ لیبرال‌دموکراسی و نظام معرفتیِ توحیدیِ اسلامی پرداخته و به ناکامی قدرت محاسباتی آمریکا در مقابل انقلاب اسلامی اشاره کرده و فرمودند:«خود غربی‌ها، خود آمریکایی‌ها میبالند به قدرت محاسباتی خودشان، به قدرت تحلیل خودشان، به آینده‌نگری خودشان، و اینجا هم یک عدّه‌ غرب‌زده‌ی آمریکازده پُز قدرت محاسباتی آمریکا را میدهند که «آمریکایی‌ها این‌ جور گفتند، فلان دانشمند آمریکایی، فلان مرکز پژوهشی آمریکایی این‌ جور گفته، این‌ جور دنیا را شناخته، این ‌جور آینده را تصویر کرده». قدرت محاسباتی آمریکا این است [که میگوید] «اینجا جزیره‌ی ثبات است»، کمتر از دَه روز بعد معلوم میشود که جزیره‌ی ثبات یعنی چه؛ قیام قم، بعد قیام تبریز، بعد حرکت عظیم، بعد آن طوفان زیر و رو کننده‌ی انقلاب اسلامی و نابودی رژیم وابسته‌ی سرسپرده‌ی طاغوت و پهلوی [رخ میدهد]؛ این قدرت محاسباتی، این توانایی محاسباتی تا امروز همان‌ جور است.» از این رو، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سلسله یادداشت‌هایی که به صورت هفتگی منتشر می‌شود، به تبیینِ تقابل و تمایز دو نظام معرفتی و دستگاه محاسباتی توحیدی و لیبرال دموکراسی براساس نگاه رهبر انقلاب اسلامی می‌پردازد.
  
ادامه مطلب ...

روایت آیت‌الله خامنه‌ای از حمله شبانه‌ی ساواک به منزل ایشان

 برشی از کتاب خاطرات مبارزات رهبر انقلاب به زبان عربی |

روایت آیت‌الله خامنه‌ای از حمله شبانه‌ی ساواک به منزل ایشان

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif این روایت به زبان عربی در کتاب «انّ مع الصبر نصراً» -خاطرات خودگفته‌ی رهبر انقلاب اسلامی از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی- آمده است. این کتاب توسط دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای همزمان با ایام دهه‌ی مبارک فجر انقلاب اسلامی منتشر شده و ترجمه‌ی فارسی آن نیز به زودی روانه‌ی بازار خواهد شد.

* در اواخر یکی از شبهای زمستان آن سال [۱۳۵۶] در خواب بودم که در زدند. از خواب بیدار شدم و طبق عادتم بدون اینکه بپرسم پشت در کیست، شخصاً برای باز کردن در رفتم. یک ساعت به اذان صبح مانده بود و افراد خانواده در اندرونی خوابیده بودند. در را که باز کردم، دیدم افرادی با مسلسل و هفت‌تیر ایستاده‌اند! به ذهنم گذشت که آنها عدّه‌ای چپی هستند و قصد تصفیه‌ی مرا دارند؛ چون در آن زمان آقای بهشتی به من اطّلاع داده بود که چپی‌ها دست به کشتار و تصفیه‌ی اسلامگراها زده‌اند، و از من خواسته بود که هشیار و مواظب باشم. چپی‌ها در کرمانشاه شبانه به منزل آقای موسوی قهدریجانی ریخته بودند، دست و پای او را بسته بودند و قصد کشتنش را داشتند که در یک حادثه‌ی غیرمنتظره توانسته بود بگریزد و از مرگ نجات یابد. این مسئله هنوز در ابهام است و برای روشن شدن آن اقدامی نکرده‌ایم.
  به محض آنکه چنین فکری به ذهنم آمد، فوری به بستن در اقدام کردم. آنها کوشیدند مانع بسته شدن در شوند، امّا ترس از مرگ به من قدرت بخشید و زورم بر آنها چربید و در را بستم. بعد به فکرم رسید که آنها ممکن است از دیوار بالا بروند یا از راه دیگری وارد خانه شوند. آنها با اسلحه‌ی خود شروع به کوبیدن به شیشه‌ی ضخیمی که روی در منزل بود، کردند و آن را شکستند. در همان حال که من به راهی برای نجات می‌اندیشیدم، یکی از آنها فریاد زد: «به نام قانون، در را باز کن». از این حرفشان فهمیدم که از مأموران ساواک هستند. خدا را شکر کردم که بر‌خلاف تصوّر من، آنها از چپی‌ها نیستند. به سمت در رفتم و در را باز کردم. شش نفری حمله کردند و در میان درِ بیرونی خانه و درِ محیط اندرونی،  با خشونت و بیرحمی مرا به باد کتک گرفتند. در آن هنگام مصطفی که دوازده سال داشت، بیدار شده بود و از پشت شیشه‌ی نازکی که میان من و آنها حایل بود،  با حیرت و شگفتی به صحنه‌ی کتک خوردن پدر مینگریست و فریاد میزد. ساواکیها بیرحمانه به کتک زدن من با مشت و لگد ادامه دادند و مخصوصاً با نوک کفش خود به ساق پای من ضربه میزدند. سپس به من دستبند زدند و دستور دادند جلو بیفتم و به سمت داخل منزل بروم. به آنها گفتم: این جوانمردی نیست که خانواده‌ام مرا دست‌بسته ببینند؛ دستبند را باز کنید. دستبند را باز کردند و وارد خانه شدم. دیدم همسرم دلشکسته و ناراحت است و چهار فرزندش هم در اطرافش برخی خواب و برخی بیدارند. کوچکترینشان «میثم» بود که دو ماه داشت. به آنها گفتم: نترسید، اینها مهمانند!
  مأموران ساواک به جست‌و‌جو و بازرسی خانه پرداختند و تا آشپزخانه و توالت را هم گشتند! همسرم اقدام جالبی کرد: وارد اتاقی شد که من مردم را در آن ملاقات میکردم. این اتاق دو در داشت؛ یکی به کتابخانه‌ام باز میشد، و دیگری به محیط اندرونی. همسرم اعلامیّه‌های محرمانه‌ای را که در اتاق بود، جمع کرد. و من نمیدانم چگونه متوجّه وجود این اعلامیّه‌ها در اتاق ملاقات شده بود و چگونه توانست بدون آنکه مأموران امنیّتی متوجّه شوند، وارد آن اتاق شود. حتّی من هم متوجّه این اقدامش نشدم، تا این که بعدها خودش به من گفت. او این اعلامیّه‌ها را جمع کرده بود و زیر فرش گذاشته بود تا ساواکیها آنها را پیدا نکنند. آنها وارد کتابخانه شدند، آن را وارسی کردند و مقدار زیادی از کتابها و نوشته‌ها و اوراق مرا برداشتند، که تعدادی از آن کتابهای من هنوز مفقود است.
یک ساعت یا بیشتر، تمام گوشه‌کنارها و سوراخ‌سمبه‌های خانه را گشتند، تا اینکه وقت نماز صبح فرا رسید. گفتم: میخواهم نماز بخوانم. یکی از آنها با من تا محلّ وضو آمد. وضو گرفتم و به کتابخانه برگشتم و آنجا نماز خواندم. بعد یکی از آنها هم نماز خواند. ولی بقیّه نماز نخواندند و به بازرسی خانه ادامه دادند. حتّی یک وجب از خانه را نکاویده نگذاشتند! به نظرم من از مادر مصطفی قدری غذا خواستم و بعد از او خواستم مجتبی و مسعود را که پس از بیدار شدن، دوباره به خواب رفته بودند، بیدار کند تا با آنها خداحافظی کنم. هنگام خدا‌حافظی به فرزندان گفته شد: پدرتان عازم سفر است. من گفتم لازم نیست دروغ گفته شود. و واقع امر را به بچه‌ها گفتم.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/41636/C.jpg