حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

امام سجاد؛ امام جهاد و مبارزه

سخنرانی شب دوازدهم محرم ۱۴۴۵در حسینیه امام خمینی؛


https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در شب دوازدهم محرم الحرام ۱۴۴۵، مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله در شب شهادت زین‌العابدین حضرت امام سجاد علیهماالسلام با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و جمعی از عزادران حسینی در حسینیه امام خمینی برگزار شد.  در این مراسم، حجت‌الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی در سخنانی به تبیین ابعاد شخصیتی امام سجاد علیه‌السلام به‌ویژه بُعد مبارزاتی دوران زندگی آن حضرت پرداخت.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif در طول تاریخ ظلمی که به امام سجاد علیه السلام شد گرچه از جنس ظلم کربلا نبود اما این ظلم کمتر از آن ظلم هم نبود. ظلمی که تا امروز نیز گاهی در آثار نویسندگان و در آثار اهل قلم ملاحظه می‌شود. و آن معرفی امام سجاد به عنوان یک امام صامت، ساکت حالا خیلی قشنگ‌تر خواستند عنوان را به کار ببرند گفتند رهبر معنوی جامعه، رهبر علمی جامعه. امام را از نقش مبارزاتی، از نقش جهاد و آن روحیه‌ی ظلم‌ستیزی کأنه جدا کردند.

شما اگر کتاب‌هایی که نوشته شده حتی همایش‌هایی که برگزار شده ببینید خود ماها هم کم و بیش باورمان شد وقتی به امام سجاد علیه‌السلام رسیدیم مطرح کردیم حضرت امامی بود که به دعا پرداخت، به ثنا پرداخت، به موعظه پرداخت. از مسائل مبارزاتی و جهاد فاصله گرفت. نه این ظلم بزرگی است.

از رهبر عظیم‌الشأن انقلاب کتابی چاپ شده به نام حماسه امام سجاد علیه‌السلام. خب این کتابی که دفتر حفظ و نشر آثار معظّم‌له چاپ کرده را توصیه می‌کنم جوان‌ها بخوانند. ایشان هم همین دغدغه را در آن کتاب دارند. بخشی از کتاب، فرمایشاتشان مربوط به قبل از انقلاب است سالهای ۵۲ در مشهد. بخشی هم مربوط است به پس از انقلاب است که در یک جلد با ویراستاری خوبی چاپ شده. نام کتاب حماسه‌ی امام سجاد است و درواقع پاسخی است به همین اشکالاتی که عرض کردم؛ یعنی کسانی که امام سجاد را فقط از دریچه‌ی علمی و فرهنگی دیدند نه دریچه‌ی مبارزاتی. در صورتی که مبارزه‌ی ایشان بسیار گسترده و سخت است.

 
زندگی امام سجاد علیه‌السلام دو تا دوران دارد. دوران اسارت و دوران پس از اسارت. من هر دویش را بحث می‌کنم. دوران اسارت کوتاه است. اگر شب یازدهم اسارت آغاز شده باشد و اول صفر رسیده باشند به شام می‌شود بیست روز. حالا ده روز هم در شام بودند بگویید یک ماه. در مجموعه‌ی این روزهای اسارت اگر سیره‌ی امام سجاد را ببینید یک شیب تند و یک مبارزه‌ی بسیار با صراحت با آفرینندگان حادثه‌ی عاشورا دارند و هیچ تعارفی هم ندارند.

وقتی وارد مجلس ابن زیاد می‌شود، آن نانجیب سؤال می‌کند اسم این آقا چیست، می‌گویند علی ابن الحسین، و او می‌گوید علی ابن الحسینی را به من گفتند کربلا بوده خدا او را کشته، قتله الله، که بیندازد گردن جبر، خودش را برائت بدهد. آقا بلند شد با صراحت فرمود انتم قتلتموه. کار را گردن جبر و جریان‌های این‌گونه نیندازید. درست است همه کار به اذن خداست. اما خدا خیلی کارها را مشیّت می‌دهد رضایت نمی‌دهد. شاء و لم یرض. شما او را کشتید، قاتل برادرم شمایید.

وقتی ابن زیاد این جواب صریح را دید گفت این آقا را هم بکشید. زینب کبری بلند شد دست گرفت جلو اجازه نمی‌دهم. آقا فرمودند عمه جان شما آرام باش، اسکتی، من خودم حرف می‌زنم. بلند شد فرمود چه داری می‌گویی پسر زیاد؟ أما علمتَ أنّ القتل لنا عادة وکرامتنا من الله الشهادة. تو نمی‌دانی شهادت روش ماست. سبک زندگی ماست. ما با شهادت مأنوسیم.

من پسر آن علی هستم که مثل باران (این را من عرض می‌کنم) اشک می‌ریخت خطبه‌ی ۱۵۶ نهج البلاغه است. به پیغمبر اکرم عرض می‌کرد آقا پس من کی شهید می‌شوم من کی در این مسیر قرار می‌گیرم. بارها سؤال کرد به گونه‌ای که دیگر یک وقتی رسول خدا پرسید علی جان شهادت پیش تو چگونه است، چقدر صبر بر شهادت داری؟ عرض کرد آقا لیس هذا من مواطن الصبر. شهادت جای صبر نیست، صبر در سختی است، شهادت سخت نیست. و لکن من مواطن البشری و الشکر. شهادت جای بشارت است جای شکر است. من پسر آن علی‌بن‌ابیطالبم. که فزت و ربّ الکعبة را نگفت جز آنجایی که شمشیر خورد. من را تهدید می‌کنی. أنّ القتل لنا عادة وکرامتنا الشهادة، شهادت کرامت است برای ما.

شما این امام سجاد را می‌گویید غیر مبارزاتی. امام دعا فقط. خب ببینید. آن برخوردش در شام، آن خطبه‌ی قراء در مقابل یزید، آخر شما جو را ببینید. یک جلسه‌ای که دور تا دورش کسانی دعوت شدند که با اینها مخالفند. شامیان شهری که حدود بیست سال امیرالمؤمنین در آن صب شده، ضدّ علی مردم را بار آوردند آنجا بنشیند روی منبر. أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ. ما را به شما بد معرفی کردند. ما ویژگی‌هایی داریم  الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ. ما محبتمان در دلهای مؤمن‌هاست. ما شخصیت‌هایی داریم حمزه از ماست، جعفر از ماست. رسول خدا، یکی یکی شمرد و بعد شروع کرد به تعریف از امیرالمؤمنین. چون شام ضدّ علی بود. تعریف‌هایش از امیرالمؤمنین بیش از بقیه شخصیت‌هاست. شما با کی در افتادید؟ با کسی که دو هجرت کرد، به دو قبله نماز خواند. خب این امام را می‌شود گفت امام صامت؟! این دوران اسارت است. ممکن است یک کسی بگوید خب آقا این اولش بوده، تازه پدرشان شهید شده بودند در همین یکی دو ماه اول بوده دیگر مدینه که این طور نبود.
 
ادامه مطلب ...

بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزه‌های علمیه سراسر کشور


بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

برای بنده خیلی شیرین و لذّت‌بخش است، بودن در بین این جمع محترم و معزّز از طلّاب و فضلای عزیز. همیشه یکی از آرزوهای ما همین بوده که در جمع حوزه و در جمع طلّاب و مجموعه‌ی مسئولان قلبی و دلیِ دین در حوزه‌های علمیّه تنفّس کنیم، زندگی کنیم. من یک وقتی خدمت امام  که به بنده تکلیف میکردند برای ریاست جمهوری دوره‌ی دوّم، عرض کردم آقا من میخواهم بعد از این دوره‌ی اوّل بروم قم و آنجا بمانم. ایشان گفتند که من هم دلم میخواهد بروم قم، ولی خب نمیشود. این آرزوی ما است که بتوانیم در جمع شماها باشیم، با شما باشیم، با شما کار کنیم؛ شما برادران عزیز و خواهران عزیز طلبه جزو بهترین قشرهای مورد اعتماد هستید که انسان میتواند با خیال راحت با آنها کار کند، تلاش کند.

خب، مطالبی که جناب آقای اعرافی بیان کردند، مطالب بسیار خوبی بود. قبل از آمدن اینجا هم داخل این راهرو، یک نمایشگاه‌گونه‌ای تنظیم کرده بودند و بعضی از فعّالیّتها و کارها را در آن ذکر کردند که آنها هم برای من بسیار خرسندکننده بود. آن چیزی که به عنوان وظایف حوزه‌های علمیّه اینجا گفته شد و در آن نمایشگاه تصویر شد، صد درصد مورد تأیید این حقیر است.

درباره‌ی حوزه و حوزویان خیلی حرف میشود زد؛ در جهتهای مختلف میشود صحبت کرد. آن نقطه‌ای را که من امروز انتخاب کرده‌ام تا روی آن صحبت کنیم، مسئله‌ی تبلیغ است. واقعاً با اطّلاعاتی که به من میرسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم! بله، همه‌ی این فعّالیّتهایی که ذکر شده، بیان شده، گزارش شده، واقعی است، درست است، میدانیم؛ در عین ‌حال نیاز ما بیش از اینها است! این‌قدر ظرفیّت تبلیغ در این کشور انبوه و متراکم و گسترده است که اگر ما چندین برابر آن مقداری هم که کار میکنیم، کار کنیم، به نظرم این ظرفیّت پُر نمیشود. هم به تبلیغ احتیاج داریم، هم به موعظه احتیاج داریم، هم به تحقیق احتیاج داریم؛ اگر تبلیغ ما متّکی به تحقیق نباشد، خنثیٰ و ابتر خواهد شد. حالا من یک مطلبی را در پایان عرایضم عرض میکنم. لذا امروز من چند مطلب درباره‌ی تبلیغ را آماده کرده‌ام که به شما عزیزان عرض میکنم. 

امروز نگاه رایج در حوزه‌های علمیّه این است که تبلیغ در مرتبه‌ی دوّم قرار دارد. مرتبه‌ی اوّل چیزهای دیگر است [مانند] مقامات علمی و امثال اینها؛ «تبلیغ» در مرتبه‌ی دوّم است. ما از این نگاه باید عبور کنیم. تبلیغ، مرتبه‌ی اوّل است؛ من این را میخواهم عرض بکنم. چرا این را میگوییم؟ برای اینکه ما هدف دین را چه میدانیم؟ دین خدا آمده است با ما انسانها چه بکند؟ خب یک هدف نهایی داریم که عبارت است از اینکه ما را در مسیر خلیفةاللهی، در مسیر انسان کامل ارتقاء بدهد، بالا ببرد ــ حالا هر چه ظرفیّت داشته باشیم ــ این هدف نهایی دین است. هدفهای میانی و ابتدائی هم وجود دارد؛ مثلاً اقامه‌ی قسط: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۲) یا تشکیل نظام اسلامی: وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ اللَه‌؛(۳) مرکز اطاعت، دین است؛ این یعنی تشکیل نظام اسلامی؛ این جزو اهداف دین است؛ هدف میانی است. یا فرض کنید که اقامه‌ی معروف، اشاعه‌ی معروف، ازاله‌ی منکر، ترویج کَلِم طیّب و عمل صالح: اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصَّالِحُ یَرفَعُه‌‌.(۴) خب اینها اهداف دین است؛ هر کدام از اینها را که شما نگاه کنید، وسیله و ابزار رسیدن به آن، تبلیغ است؛ بدون تبلیغ نمیشود. حالا بله یک وقتی استثنائاً یک نفری با یک اشاره‌ی الهی، یک نوری در دلش وارد بشود، آن یک حرف دیگر است، یک چیز استثنا است، امّا دین خدا با این هدفها و امثال این هدفها برای مردم، جز با تبلیغ تحقّق پیدا نمیکند؛ پس تبلیغ شد مرتبه‌ی اوّل، درجه‌ی اوّل. لذا شما در قرآن می‌بینید روی مسئله‌ی تبلیغ تکیه شده.

من برای همین صحبتِ حالا، به همین فهرستهای قرآنی مراجعه کردم؛ کلمه‌ی «بلاغ» یا «بلاغ مبین» در قرآن حدود دوازده سیزده جا آمده. «بلاغ مبین» یعنی آن رساندنی که جای شبهه‌ای باقی نگذارد: وَ ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین‌؛(۵) باید جای شبهه باقی نگذارد. بلاغ، [یعنی] رساندن، رساندن پیام به گوشها و به دلها، این در قرآن بارها تکرار شده؛ دوازده سیزده مورد تکرار شده؛ از قول پیغمبران تکرار شده: ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین؛ از قول خدای متعال خطاب به پیغمبر تکرار شده: فَاِنَّما عَلَیکَ البَلاغ؛‌(۶) از همین مادّه‌ی بلاغ، «اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَهِ وَ یَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَداً اِلَّا اللَه»(۷) [هم هست]‌ ــ آیه‌ای که [قاری محترم] تلاوت کرد ــ و آیات متعدّد دیگری هم در این زمینه هست: اُبَلِّغُکُم رِسالاتِ رَبِّی‌‌،(۸)  بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک‌‌.(۹)
 
ادامه مطلب ...

منبرهایی که مبارزین انقلابی را تربیت کرد

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif هیئت انصار الحسین علیه‌السلام از مجالس فعال و اثر گذار شهر تهران در دوران مبارزات علیه طاغوت بوده است. شرکت‌کنندگان در این هیئت از مبارزین نهضت امام خمینی رحمةالله‌علیه و سخنرانان و روحانیون آن نیز اغلب از شاگردان امام خمینی رحمةالله‌علیه بوده‌اند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی از سخنرانان این هیئت در دوران مبارزات انقلاب اسلامی بود. مجموعه‌ سخنرانی‌های ایشان در سال ۱۳۵۱ در هیئت انصارالحسین علیه‌السلام با موضوع تحلیل رسالت و مبارزات سیاسی ائمّه علیهم‌السلام در قالب کتاب «همرزمان حسین علیه‌السلام» به چاپ رسیده است.

 *بحث را از فضای هیئت انصارالحسین علیه‌السلام شروع کنیم. این هیئت در سالهای قبل از انقلاب چه فعالیت‌هایی داشت و چه معیارهایی برای دعوت از سخنرانان در آن‌جا مد نظر قرار میگرفت؟
* آقای رخ صفت: پیش از سال ۴۲ هیئت انصارالحسین و همه هیئت‌هایی که در آن سال‌ها وجود داشت، روال عادی و معمولی داشت. مردم به جلسه می‌آمدند، سخنرانان سخنرانی می‌کردند، مداحی و سینه‌زنی برگزار و در نهایت جلسه به اتمام می‌رسید. این برای قبل از سال ۴۲ بود. اندک‌اندک که مبارزات شروع شد، ما و سایر دوستان‌مان بهترین پایگاه برای مبارزه و ارتباط داشتن و با هم مرتبط بودن را در هیئت انصارالحسین پیدا کرده بودیم. همه آن‌جا جمع می‌شدیم.

مسئولین هیئت انصارالحسین چهره‌های موجهی بودند. حاج آقا میرخانی در مسجد امین‌الدوله دعاهای ابوحمزه پرشوری می‌خواند، یکی از شاگردان ایشان آقای بکایی است. پایگاه آن‌ها مسجد امین‌الدوله بود، از آن‌جا به هیئت انصارالحسین می‌آمدند و بعد به بازار می‌رفتند. بعد از سال ۴۲ جلسات علاوه بر مداحی و سینه‌زنی و روضه‌خوانی، زمینه سیاسی و مبارزاتی داشتند. درآن زمان آیت‌الله خامنه‌ای، آقای هاشمی، شهید مطهری و شهید بهشتی از جمله سخنرانان مبارز بودند که از آن‌ها برای سخنرانی در هیئت دعوت می‌شد.

 *ورود این چهره‌ها چه تغییر و تأثیراتی برای هیئت به ارمغان آورد؟
* رخ صفت: آن طور که به خاطر دارم این بزرگواران مبارزه‌ای را با ترک عادات شروع کردند. مستمعین عادت داشتند وارد جلسه شوند، حرف‌ها را بشنوند و بروند. یکی از ابتکارات این بزرگواران در هیئت انصارالحسین این بود که گفتند جلسات باید محتوا داشته و مثل کلاس درس باشد. پایه را بر مبنای کلاس درس گذاشتند. گفتند باید در جلسات تخته سیاه بگذاریم. درس را بنویسیم. جلسه از حالت عادی بیرون آمد و کلاس درس شد.

این برای خیلی از افراد ثقیل بود. تخته می‌گذاشتند و روایات و احکام را می‌نوشتند. شرکت‌کنندگان باید در هفته‌های بعد روایات را بازگو می‌کردند. اندک‌اندک هیئت انصارالحسین کلاس درس شد. مبارزین دور هم جمع می‌شدند. بعد از جلسه هم ردوبدل اخبار انجام می‌شد. بعد از یک ساعت ردوبدل اخبار به زور از خانه افراد بیرون می‌آمدیم. هفته‌های بعد مرتب این برنامه ادامه داشت. هیئت انصارالحسین سیار بود و در خانه‌ها برگزار می‌شد و با پشتکار دست‌اندرکاران هماهنگی‌ها انجام می‌شد و این کار ادامه پیدا کرد.
 
* توکلی‌بینا: از بین شاگردان انقلابی امام خمینی رحمةالله‌علیه آیت‌الله مطهری، شهید بهشتی، آقای خامنه‌ای، آقای هاشمی و آقای باهنر تأثیر زیادی در حرکت مبارزات انقلابی و هدایت آن داشتند. اولین قشری که به امام رحمةالله‌علیه لبیک گفتند بازاریان تهران بودند، حتی بیش از روحانیت! تُجّار بازار تهران با امام رحمةالله‌علیه بیعت کردند و پای همه چیز ایستادند. وقتی امام رحمةالله‌علیه دستگیر شد بازار تهران ۱۴ روز تعطیل شد؛ این اقدامی بی‌سابقه بود.

وقتی حرکت انقلابی از سال ۴۱ شروع شد ما با دوستان‌مان گروه گروه می‌شدیم و هر کاری اعم از چاپ، توزیع، پرداخت مالی و غیره را انجام می‌دادیم. حرکت حساب‌شده بود و این شاگردان خوب امام رحمةالله‌علیه برنامه‌ریزی کرده بودند به گونه‌ای عمل کنند که سیره ائمه را در مبارزه با ظلم و رژیم فاسد عملیاتی کنند. شاگردان امام رحمةالله‌علیه جهت گروه‌ها و مبارزه را تعیین می‌کردند و هیئت انصارالحسین هم یکی از این محافل بود. نه تنها آقای خامنه‌ای بلکه آقای هاشمی هم تخته سیاه می‌گذاشتند و آیات و روایات را می‌نوشتند و از مردم می‌خواستند یادداشت کنند و حتی هفته بعد از آن‌ها سؤال می‌کردند.
  
ادامه مطلب ...

مراسم عزاداری شام غریبان حسینی (علیه‌السلام) در حسینیه امام خمینی

شب یازدهم محرم ۱۴۴۴؛


مراسم عزاداری شام غریبان در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور رهبر انقلاب اسلامی برگزار شد.

در این مراسم، حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی در سخنانی، با اشاره به خطاب تاریخی حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات آخر به لشکر دشمن مبنی بر اینکه «اگر دین ندارید لااقل در امر دنیایتان آزاده باشید»، گفت: حریّت یعنی آزادی درونی انسان از هوای نفس و شهوات، و پنج ویژگی و علامت انسان آزاده عبارت است از: «پرهیز از به وحشت انداختن مردم»، «حیاء و عفت»، «پرهیز از مکر و خیانت»، «تلاش برای کسب مال حلال» و «رعایت حقوق عمومی».

همچنین در این مراسم، آقای محمود کریمی به ذکر مصیبت و نوحه‌خوانی پرداخت.

شبنم اشک

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «این اشکها، دور هم نشستن‌ها، ذکر مصیبت کردنها، این محرّم و عاشورا، در روحیه و فضای زندگی مردم ما تأثیر میگذارد. آن خشکی و بی‌روحىِ بعضی از جوامع ضدّشیعی -متأسّفانه بعضی حکومتها، مردمشان را نه غیرشیعی، بلکه ضدّشیعی بار می‌آورند- بحمدالله، در جامعه‌ی ما نیست. جامعه‌ی ما، جامعه‌ای منعطف، با حال، با روحیه، اهل عاطفه و تعطّف است.» ۱۳۷۴/۰۲/۲۸