حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

نطق در مجلس شورای اسلامی در جلسه بررسی کفایت سیاسی بنی‌صدر

چهارده دلیل برای اثبات عدم کفایت بنی‌صدر
بازنشر به‌مناسبت سالگرد رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر (۳۱ خرداد ۱۳۶۰)
بسم‌الله الرحمن الرحیم.
لَوْ خَرَجُواْ فِیکُم مَّا زَادُوکُمْ إِلاَّ خَبَالاً ولأَوْضَعُواْ خِلاَلَکُمْ. اگر منافقان در کنار شما بمانند و به جهاد با دشمن بیایند، جز بر سستی و ناتوانی شما نخواهند افزود و در میان صفوف شما تفرقه و تشتت خواهند افکند.
 
در این لحظات حساسی که یکی از سرنوشت‌سازترین صفحات تاریخ ایران رقم زده می‌شود، از خدا میخواهم که مرا به آنچه رضای او است هدایت کند و از طغیان زبان و دل و غلبه هوی و هوس نگه دارد و اکنون که پس از یک سکوت و بردباری طولانی و دردناک فرصت و تکلیف گفتن و افشاء کردن داده است نیز مانند گذشته ما را مدد رساند و یاری کند. مخاطب این سخن شما نمایندگان مردمید و آنگاه همه ملت ایران و بالاخره تاریخ و نسل‌های آینده که در کار ما به دقت و طلبکارانه نظر خواهند کرد و من با این توجه در محضر خدا و در حضور شما و همه کسانی که این سخن را خواهند شنید اعلام میکنم که این جناب آقای بنی‌صدر رئیس‌جمهور را دارای کفایت سیاسی برای اشغال پست خطیر ریاست جمهوری نمیدانم.
 
پیش از آنکه به دلایل متعدد خود در اثبات این ادعا بپردازم لازم میدانم اول کفایت سیاسی را که در اصل یک‌صد و دهم قانون اساسی به آن اشاره شده معنا کنم.
 


کفایت سیاسی یعنی اینکه شخص برای اداره مسئولیتی که به عهده او واگذار شده کافی و صالح باشد. فقدان کفایت سیاسی در هنگامی است که وی آن شرایطی را که برای انجام این مسئولیت در قانون اساسی معین شده فاقد باشد و کمبود یا عیبی داشته باشد که با آن صفات مقرره منافی است. اصل یک‌صد و پانزدهم قانون اساسی صفات لازم برای ریاست جمهوری را از جمله امانت و تقوا اعتقاد به مبانی جمهوری اسلامی ایران مدیر و مدبر بودن میداند هرکدام از صفات بالا که در شخصی نباشد وی برای احراز این مقام فاقد کفایت و صلاحیت است.
 
با این زمینه اکنون میتوان به بررسی وضع آقای بنی‌صدر در رابطه با مقام ریاست جمهوری پرداخت درباره عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر یعنی فقدان برخی از این صفات در ایشان برادران مطالبی قبلاً اظهار کرده‌اند که هیچ جوابی از سوی مخالفان طرح به آن مطالب داده نشده است به‌عکس برخی از مخالفان بجای آنکه دلیلی بر کفایت آقای بنی‌صدر بیاورند یا دلایل موافقان طرح عدم کفایت را رد کنند غالباً بر تکیه بر شعار و احساسات سعی کرده‌اند حقیقت را بپوشانند.
 
لازم میدانم تذکر بدهم نظر من به مخالفینی است که دیروز در آغاز طرح بحث درباره مخالفت صحبت کردند و فرصت را مغتنم شمردند تا حرفهای دل خود و حتی نظرات ویژه خود در مخالفت با جریان اسلام فقاهت را که امروز در برابر تخلفات وعدم صلاحیتهای آقای بنی‌صدر مقاومت میکند به عنوان دفاع از آقای بنی‌صدر در این تریبون گفتند.
 
 این عمل تا به آنجا عجولانه و ناشیانه انجام گرفت که اولین مخالف پیش از آنکه حتی یک کلمه درباره عدم کفایت آقای بنی‌صدر در مجلس گفته شده باشد اظهار داشت که دلایل ابراز شده مربوط به تخلف آقای بنی‌صدر است نه مربوط به عدم کفایت وی و بلافاصله ایراد گرفت که این دخالت قوه مقننه در قوه قضائیه است.
 
در اظهارات مخالفان طرح اصرار عجیبی شد که اثبات عدم کفایت آقای بنی‌صدر را به یک دشمنی شخصی با بنی‌صدر یا به یک جریان حزبی و سیاسی برگردانند و این برخلاف واقع است.
 
این یک خصومت شخصی یا جریان حزبی نیست یک تکلیف شرعی و مسئولیت الهی و پاسخ به یک خواست مردمی و عمومی است. اگر نگرانی حفظ انقلاب و اسلام و لزوم ادای مسئولیت در قبال مردم نبود و ما حاضر میشدیم آقای بنی‌صدر را با همه عیوب و اشکالات تحمل کنیم و از مسئولیت الهی نمی‌اندیشیدیم یقیناً نه آقای بنی‌صدر و شاید نه همین برادران ما را به انحصارطلبی و قدرت‌گرایی و امثال این تهمت‌های مبتذل و تکراری متهم نمیکردند.
 
ما به خاطر خدا و در پاسخ به اطمینانی که امام امت ابراز میفرمودند و به خاطر مسئولیت سنگینی که در شورای انقلاب بر عهده داشتیم همواره در برابر جهت‌گیری‌های مخرب و موج فرهنگ بیگانه از اسلام که به دست آنان گسترش می‌یافت مقاومت میکردیم و این برای آقای بنی‌صدر و جناحی که وی را بهترین سنگر خود میشناخت غیرقابل‌تحمل بود و همین بود که آن‌همه اتهامات و اهانتها را به دنبال می‌آورد.
 
یکی از مخالفان طرح به عنوان دفاع از آقای بنی‌صدر اظهار کردند که مخالفان وی برکناری او از فرماندهی کل قوا را مورد بهره‌برداری قرار داده و جو را متشنج کرده‌اند و مجال سخن برای او نگذاشته‌اند.
 
این برادر محترم گویا فراموش کرده است که آقای بنی‌صدر در پاسخ به اقدام امام در برکناری وی اعلامیه‌ای داد که بااینکه سرشار از کذب و قلب حقیقت بود و در آن مردم را تحریک بر مقاومت در برابر دولت و شورش و بر هم زدن نظم عمومی کرده بود اجازه یافت که از همین تریبون مجلس خوانده و از طریق رسانه‌های گروهی در سراسر کشور پخش شود و البته پیش از آن از بسیاری از رادیوهای وابسته به شبکه تبلیغاتی صهیونیستی پخش شده بود.
 
اگر آقای بنی‌صدر در مجلس حضور ندارد هستند آقایانی که همان ادعاهای بی‌دلیل و تهمتهای ناروائی را که بیش از یک سال است آقای بنی‌صدر به استفاده از همه وسایل ارتباط جمعی و بسیاری شیوه‌های تبلیغاتی کوشیده تا بر ذهن مردم تحمیل کند و بارها در سخنرانی و مصاحبه و مطالب گفته و نوشته و کوشیده تا به خورد ذهن بسیاری از بی‌خبران دهد و البته هرگز موفق هم نشده بازهم تکرار کنند و غیرمنصفانه دیگران را شکنجه‌گر واو را فریاد کننده و دیگران را متعرض واو را مدافع جلوه دهند.
 
بله آقایان جای آقای بنی‌صدر خالی نیست به‌جز شما که بلندگویان او هستید. ایشان یک سال و نیم است میگوید و مینویسد و در مقابل جوابی متناسب با آن همه هجوم تبلیغاتی نمیشنود. ایشان همه حرفهای خود را که اکنون شما هم بخشی از آن را تکرار میکنید گفته است. ای کاش ایشان شخصاً حضور می‌یافت و هر چه میخواست میگفت تا بر شما نیز یک‌بار دیگر ثابت شود که وی حرفی که نگفته باشد ندارد و این دیگران هستند که گفتنی‌های فروخورده‌ای که برای مصلحت انقلاب و اسلام ناگفته گذاشته‌اند بسیار دارند. ما از این برادران گله‌ای نمیتوانیم داشته باشیم چرا که پذیرفته‌ایم که آنچه امروز و همیشه در مقابل خط انقلاب و اسلام راستین ایستاده و با آن درافتاده یک جریان است و این برادران اگر حتی چنانچه اظهار میکنند با آقای بنی‌صدر مخالف هم باشند نمیتوانند ربط خود را به آن جریان پوشیده نگه دارند. طیفی که امروز بر محور آقای بنی‌صدر با دولت مردمی و مکتبی مبارزه میکند شامل این عناصر نیز هست.
  
ادامه مطلب ...

راه اساسی فقرزُدایی «اشتغال‌آفرینی» است

چرا در مسئله عدالت نمره مطلوبی به دست نیاورده‌ایم؟


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif «باید اذعان کنیم که در دهه‌ی پیشرفت و عدالت، نمره‌ی مطلوبی درباب عدالت به ‌دست نیاورده‌ایم.» ۱۳۹۹/۰۳/۰۷ این عبارت رهبر انقلاب اسلامی در پیامی که به‌مناسبت آغاز به کار مجلس یازدهم صادر کردند به‌روشنی عقب‌ماندگی در مسئله‌ی عدالت این آرمان و ارزش مهمِ نظام اسلامی را نشان می‌دهد. موضوعی که پیش از این از سوی ایشان مورد تصریح قرار گرفته بود: «در مورد عدالت ما عقب‌مانده هستیم؛ در دهه‌ی پیشرفت و عدالت واقعاً پیشرفت کردیم [امّا] در زمینه‌ی عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم.، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم.» ۱۳۹۶/۱۱/۲۹
البته حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیانیه‌ی گام دوم انقلاب تأکید کردند که: «نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بی‌عدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره‌ی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست.» ۱۳۹۷/۱۱/۲۲

در گفتار زیر آقای حجت‌الاسلام دکتر محمدحسین حسین‌زاده بحرینی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی و نماینده‌ی مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سؤال ما راه اساسی فقرزُدایی را اشتغال‌‌آفرینی، رفع موانع تولید و بهبود فضای محیط کسب‌وکار دانسته‌اند:

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif رهبر انقلاب می‌فرمایند علی‌رغم تلاش‌هایی که شده، متأسفانه در باب عدالت نمره‌ی مطلوبی به دست نیاوردیم. این خیلی مهم است. ببینید وقتی عالی‌ترین مقام یک جامعه و حاکمیت صراحتاً اظهار می‌کند که ما در باب عدالت به نمره‌ی قابل قبولی دست پیدا نکردیم، این دلالت عملیاتی‌اش برای ما نمایندگان و برای کسانی که در قوه‌ی مجریه و دستگاه قضائی کشور هستند، یک رهنمود عملیاتی دارد. آن رهنمود این است که اگر هم در گذشته اشتباه کردیم، حداقل از الان به بعد باید مسیرمان را تصحیح کنیم. ما باید جهت‌گیری‌مان در قانون‌گذاری، در انتخاب مسئولین، در نظارت‌ بر رفتار مسئولین و بازخوردهایی که از جامعه می‌گیریم، مثل یک خط‌کش خیلی شفاف مرتباً پیش رویمان باشد که آن خط‌کش، خط‌کش عدالت است. ضریب جینی ۴۲ صدم، یعنی جامعه‌ی ما دچار نابرابری است و به‌لحاظ توزیع درآمد کشوری هستیم که متأسفانه قلّه‌های بسیار بلند درآمدِ بعضا نامشروع و غیرقانونی در کنار دره‌های بسیار عمیق فقر وجود دارد.

مطالبه‌ی رهبر معظّم انقلاب در اینباره جدی است. این امر واجبی است و مجلس و دولت هر کاری می‌کنند، باید برآیندش ارتقاء سطح عدالت باشد.

چرا فقر ایجاد می‌شود و نمود فقر چیست؟ نمود فقر این است که یک خانوار به اندازه‌ی کفاف درآمد نداشته باشد. اگر جامعه به درجه‌ای رسید که بخش قابل توجهی از خانوارها به اندازه‌ی کفاف درآمد نداشته باشند، این جامعه دچار فقر می‌شود. در بعضی از کشورها این فقر ناشی از این است که در آن کشور ثروت کم است. طبیعی است که در یک کشوری که ثروت وجود ندارد فقر هم گسترش پیدا می‌کند. اما در کشور ما منشأ فقر، نبود ثروت نیست. بلکه ما کشور ثروتمندی هستیم و جزو بیست اقتصاد برتر دنیا هستیم. منابع طبیعی در ایران کم‌نظیر است.

سؤال این است، کشوری که این همه ثروت و قدمت دارد و در مسئولینش برای برطرف کردن فقر این همه انگیزه وجود دارد، کجای کارش اشکال دارد؟ اولین سؤالی که باید پاسخ دهیم این است که چرا فقر ایجاد شده است؟ وقتی از فقر صحبت می‌کنیم این دلالت عملی‌اش نباید این باشد که برویم دست فقرا را بگیریم و به آن‌ها کمک کنیم و یارانه‌ی بیشتری بدهیم، البته اگر نیاز است باید این کار را هم که جزء وظایف حکومت است انجام دهیم.

اما راه فقرزُدایی این است که «بسترهای ایجاد درآمد» را توسعه دهیم. یکی از ریشه‌های جدیِ فقر، «بیکاری» است. خانواده‌‌ای که در آن هیچ‌کس شاغل نیست، درآمد ندارد و خانواده‌ای که درآمد ندارد فقیر است. اگر قرار است فقرزُدایی بشود باید اشتغال توسعه پیدا کند تا بیکاری به حداقل ممکن برسد. اگر بیکاری کنترل نشود فقر ریشه‌کن نمی‌شود. اینکه ما مساعده، کمک نقدی و سبد معیشتی بدهیم، راه ریشه‌ایِ فقرزُدایی نیست، اگر ضرورت دارد در یک مقطعی باید این کار را بکنیم.

برای بالا بردن نمره‌ی عدالت باید اشتغال ایجاد کنیم. اما چرا اشتغال پایین است و بیکار زیاد داریم؟ پاسخش در یک حوزه‌ی دیگری است. شغل را کسانی ایجاد می‌کنند که از ثروت کافی برای سرمایه‌گذاری و از تخصص و تکنولوژی برخوردارند. اینها کارخانه و مرکز خدماتی ایجاد می‌کنند و مزرعه‌ی کشاورزی و دامداری راه می‌اندازند. ریشه‌ی اینکه در ایران شغل کم هست و بیکاری بالاست این است که افراد اشتغال‌آفرین به‌دلیل موانع بسیار زیادی که حکومت ایجاد کرده، نمی‌توانند اشتغال ایجاد کنند.

در جامعه‌ای که کارآفرینش به این نتیجه برسد که کسب‌وکارش را رها کند و عائله‌ی بانک بشود، یعنی از محل سپرده‌گذاری امورات روزمره‌ی خودش را بگذراند، این جامعه مستحق بیکاری و فقر است. از سال ۱۳۸۰ تا الان که ما در ایران بانک‌های خصوصی را ایجاد کردیم، متأسفانه تیشه به ریشه‌ی کسب‌و‌کارهایمان زدیم. بانک‌های خصوصی بر سر نرخ سود رقابت راه‌انداختند. به‌تدریج بانک‌های دولتی هم در این بازی آمدند و نرخ سود هر روز بالا و بالاتر رفت و ۲۰ تا ۳۰ درصد سود می‌دادند. در جامعه‌ای که بتوان بدون دردسر سپرده گذاشت و گرفتار حق بیمه و گرفتار کارگر نشد و ۲۰ تا۳۰ درصد سود گرفت، دیگر با چه منطقی می‌شود پول را به‌سمت کسب‌و‌کار برد؟ و با چه منطقی کارخانه احداث کرد؟ طبیعی است که همه عائله‌ی بانک‌ها می‌شوند.

الان ما در اقتصاد ایران مبتلای به این فاجعه شده‌ایم و مردم‌مان را عائله‌ی بانک‌ها کرده‌ایم. وقتی مردم نان‌خور بانک‌ها می‌شوند دیگر رغبتی به کسب‌وکار ندارند. وقتی مردم کسب‌وکار ایجاد نکنند نیاز به کارگر هم ندارند. آن کسی هم که پولی ندارد که سپرده بگذارد، سپرده و شغلی نخواهد داشت؛ ما الان به این نقطه رسیده‌ایم. وقتی رهبر می‌فرمایند به معیشت مردم برسید، معنای عملیاتی آن برای نمایندگان مجلس این است که باید فضای اقتصاد را به‌گونه‌ای بازسازی کنند که مردم بتوانند کسب‌وکار راه بیندازند و شغل ایجاد کنند. کارآفرین رغبت کند کارخانه بسازد، مزرعه‌ی کشاورزی ایجاد کند، کسب‌وکار راه بیندازد و مشاغل دانش‌بنیان توسعه پیدا کند. همه‌ی این‌ها را ما باید فراهم کنیم.

به این ترتیب مطالبه‌ی رهبر انقلاب محقق خواهد شد. چون هم اقتصاد راه می‌افتد و هم جهش تولید اتفاق می‌افتد و هم شغل ایجاد می‌شود که به‌صورت پایدار فقر از جامعه ریشه‌کن می‌شود. کار اساسی بهبود فضای کسب‌وکار، برطرف کردن موانع تولید، تشویق و دلگرم کردن تولیدکننده و ایجاد شغل است که نتیجه‌ی آن رفع اساسی و پایداری فقر در کشور می‌شود.