حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

بیانات در دیدار جمعی از رأی اولی‌ها و خانواده‌های شهدا


در آستانه برگزاری انتخابات یازدهم اسفند ۱۴۰۲

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید جوانان عزیز، برادران عزیز، خواهران عزیز و بخصوص خانواده‌های معظّم شهیدان که در جلسه حضور دارند؛ به همه‌ی شما خوشامد عرض میکنم. جلسه، در واقع، جلسه‌ی جوان است، محلّ حضور دلهای پاک و زلال جوانها است.

حرف اوّل من، عرض اوّل من، این است که شما جوانها از فرصت صفای روح جوانی‌تان استفاده کنید و در این ایّام مبارک ماه شعبان و پس از آن، ماه رمضان، خودتان را به خدای متعال نزدیک‌تر کنید، با خدا اُنس بگیرید، از خدا بخواهید، به خدا توکّل کنید. از ماه شعبان روزهای کوتاهی باقی مانده است، اکثر ماه شعبان گذشت. ماه دعا، ماه مناجات، ماه استغفار؛ شعبان یک چنین ماهی است. در همین چند روزی که باقی مانده است، توصیه‌ی جدّی من به شما جوانان عزیز ــ چه پسرها و چه دخترها ــ این است که از دعا و استغفار و صلوات غفلت نکنید. «دعا» اُنس شما را با خالق هستی افزایش میدهد، ارتباط شما را با خداوند متعال تقویت میکند؛ دعا و مناجات این‌جور است. وقتی ما «استغفار» میکنیم، در واقع، استغفار به معنای این است که راه برگشت از خطا را انتخاب میکنیم. ما همه اشتباهاتی داریم، خطاهایی داریم، گناهانی داریم؛ استغفار به معنای انتخاب راه برگشت از این خطاها و این گناهان است، که در ماه شعبان بر استغفار تکیه شده. شما میگویید «استغفر الله و اتوب الیه»؛ «اتوب الیه» یعنی برمیگردم به سمت خدا؛ با خطا و با گناه از خدا دور شدم، حالا برمیگردم به سمت خدای متعال و خدا این برگشت را قبول میکند. در درود فرستادن و صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد، در واقع، یاد و خاطره‌ی بهترین الگوهای انسانی را در ذهن خودمان زنده میکنیم. این بزرگواران، بهترین آحاد بشر، و برترین افرادِ مخلوق پروردگار بودند. زندگی آنها، درس آنها، گفتار آنها، کردار آنها برای ما الگو است؛ اسوه هستند. وقتی ما صلوات میفرستیم، در واقع یاد آنها را در دلمان زنده میکنیم. پس اینها مغتنم است.

این دعاهایی که وارد شده است که [به آنها] دعای مأثور میگوییم ــ [دعای] مأثور یعنی دعاهایی که از ائمّه (علیهم السّلام) وارد شده، به ما رسیده، مثل صحیفه‌ی سجّادیّه و اغلب دعاهایی که در مفاتیح هست ــ صرف خواستن هم نیست، صرف طلب کردن و ارتباط با خدا [هم] نیست؛ از این هم بیشتر است؛ این دعاها متضمّن معارف است. مضمونهای بلند، معارف عالی اسلامی در این دعاها هست. یک معارفی در این دعاها وجود دارد که در هیچ جای دیگر شما آنها را پیدا نمیکنید؛ در دعای امام حسین در روز عرفه، در دعاهای صحیفه‌ی سجّادیّه، در مناجات شعبانیّه، مضامینی هست، معارفی وجود دارد که انسان در هیچ جای دیگر اینها را پیدا نمیکند. اُنس با دعاها معرفت مسلمان را و مؤمن را بالا میبرد؛ خیلی مغتنم است. بنابراین عرض اوّل ما این شد که این فرصت نورانی بودن دلتان را ــ که دلهای شما نورانی است، باصفا است ــ مغتنم بشمارید. فرصت ماه شعبان و ماه رمضان که حالا خواهد آمد و همه‌ی فرصتهای دیگر را برای دعا کردن، برای استغفار کردن، برای توسّل به پروردگار و به اولیائش مغتنم بشمارید. این عرض اوّل ما به شما.

مطلب بعدی، که بنده مقیّدم این را برای شما حضّار و برای همه‌ی ملّت ایران عرض بکنم، مسئله‌ی انتخابات است که البتّه درباره‌ی انتخابات، هم ما صحبت کرده‌ایم، هم دیگران صحبت کرده‌اند، هم بحمدالله میبینم جوانها در مراکز مختلف، در دانشگاه‌ها، در خیابانها صحبت میکنند، بحث میکنند، لکن چند کلمه هم در این زمینه من امروز عرض میکنم.
 
ادامه مطلب ...

بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزه‌های علمیه سراسر کشور


بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

برای بنده خیلی شیرین و لذّت‌بخش است، بودن در بین این جمع محترم و معزّز از طلّاب و فضلای عزیز. همیشه یکی از آرزوهای ما همین بوده که در جمع حوزه و در جمع طلّاب و مجموعه‌ی مسئولان قلبی و دلیِ دین در حوزه‌های علمیّه تنفّس کنیم، زندگی کنیم. من یک وقتی خدمت امام  که به بنده تکلیف میکردند برای ریاست جمهوری دوره‌ی دوّم، عرض کردم آقا من میخواهم بعد از این دوره‌ی اوّل بروم قم و آنجا بمانم. ایشان گفتند که من هم دلم میخواهد بروم قم، ولی خب نمیشود. این آرزوی ما است که بتوانیم در جمع شماها باشیم، با شما باشیم، با شما کار کنیم؛ شما برادران عزیز و خواهران عزیز طلبه جزو بهترین قشرهای مورد اعتماد هستید که انسان میتواند با خیال راحت با آنها کار کند، تلاش کند.

خب، مطالبی که جناب آقای اعرافی بیان کردند، مطالب بسیار خوبی بود. قبل از آمدن اینجا هم داخل این راهرو، یک نمایشگاه‌گونه‌ای تنظیم کرده بودند و بعضی از فعّالیّتها و کارها را در آن ذکر کردند که آنها هم برای من بسیار خرسندکننده بود. آن چیزی که به عنوان وظایف حوزه‌های علمیّه اینجا گفته شد و در آن نمایشگاه تصویر شد، صد درصد مورد تأیید این حقیر است.

درباره‌ی حوزه و حوزویان خیلی حرف میشود زد؛ در جهتهای مختلف میشود صحبت کرد. آن نقطه‌ای را که من امروز انتخاب کرده‌ام تا روی آن صحبت کنیم، مسئله‌ی تبلیغ است. واقعاً با اطّلاعاتی که به من میرسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم! بله، همه‌ی این فعّالیّتهایی که ذکر شده، بیان شده، گزارش شده، واقعی است، درست است، میدانیم؛ در عین ‌حال نیاز ما بیش از اینها است! این‌قدر ظرفیّت تبلیغ در این کشور انبوه و متراکم و گسترده است که اگر ما چندین برابر آن مقداری هم که کار میکنیم، کار کنیم، به نظرم این ظرفیّت پُر نمیشود. هم به تبلیغ احتیاج داریم، هم به موعظه احتیاج داریم، هم به تحقیق احتیاج داریم؛ اگر تبلیغ ما متّکی به تحقیق نباشد، خنثیٰ و ابتر خواهد شد. حالا من یک مطلبی را در پایان عرایضم عرض میکنم. لذا امروز من چند مطلب درباره‌ی تبلیغ را آماده کرده‌ام که به شما عزیزان عرض میکنم. 

امروز نگاه رایج در حوزه‌های علمیّه این است که تبلیغ در مرتبه‌ی دوّم قرار دارد. مرتبه‌ی اوّل چیزهای دیگر است [مانند] مقامات علمی و امثال اینها؛ «تبلیغ» در مرتبه‌ی دوّم است. ما از این نگاه باید عبور کنیم. تبلیغ، مرتبه‌ی اوّل است؛ من این را میخواهم عرض بکنم. چرا این را میگوییم؟ برای اینکه ما هدف دین را چه میدانیم؟ دین خدا آمده است با ما انسانها چه بکند؟ خب یک هدف نهایی داریم که عبارت است از اینکه ما را در مسیر خلیفةاللهی، در مسیر انسان کامل ارتقاء بدهد، بالا ببرد ــ حالا هر چه ظرفیّت داشته باشیم ــ این هدف نهایی دین است. هدفهای میانی و ابتدائی هم وجود دارد؛ مثلاً اقامه‌ی قسط: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۲) یا تشکیل نظام اسلامی: وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ اللَه‌؛(۳) مرکز اطاعت، دین است؛ این یعنی تشکیل نظام اسلامی؛ این جزو اهداف دین است؛ هدف میانی است. یا فرض کنید که اقامه‌ی معروف، اشاعه‌ی معروف، ازاله‌ی منکر، ترویج کَلِم طیّب و عمل صالح: اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصَّالِحُ یَرفَعُه‌‌.(۴) خب اینها اهداف دین است؛ هر کدام از اینها را که شما نگاه کنید، وسیله و ابزار رسیدن به آن، تبلیغ است؛ بدون تبلیغ نمیشود. حالا بله یک وقتی استثنائاً یک نفری با یک اشاره‌ی الهی، یک نوری در دلش وارد بشود، آن یک حرف دیگر است، یک چیز استثنا است، امّا دین خدا با این هدفها و امثال این هدفها برای مردم، جز با تبلیغ تحقّق پیدا نمیکند؛ پس تبلیغ شد مرتبه‌ی اوّل، درجه‌ی اوّل. لذا شما در قرآن می‌بینید روی مسئله‌ی تبلیغ تکیه شده.

من برای همین صحبتِ حالا، به همین فهرستهای قرآنی مراجعه کردم؛ کلمه‌ی «بلاغ» یا «بلاغ مبین» در قرآن حدود دوازده سیزده جا آمده. «بلاغ مبین» یعنی آن رساندنی که جای شبهه‌ای باقی نگذارد: وَ ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین‌؛(۵) باید جای شبهه باقی نگذارد. بلاغ، [یعنی] رساندن، رساندن پیام به گوشها و به دلها، این در قرآن بارها تکرار شده؛ دوازده سیزده مورد تکرار شده؛ از قول پیغمبران تکرار شده: ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین؛ از قول خدای متعال خطاب به پیغمبر تکرار شده: فَاِنَّما عَلَیکَ البَلاغ؛‌(۶) از همین مادّه‌ی بلاغ، «اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَهِ وَ یَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَداً اِلَّا اللَه»(۷) [هم هست]‌ ــ آیه‌ای که [قاری محترم] تلاوت کرد ــ و آیات متعدّد دیگری هم در این زمینه هست: اُبَلِّغُکُم رِسالاتِ رَبِّی‌‌،(۸)  بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک‌‌.(۹)
 
ادامه مطلب ...

شبنم اشک

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «این اشکها، دور هم نشستن‌ها، ذکر مصیبت کردنها، این محرّم و عاشورا، در روحیه و فضای زندگی مردم ما تأثیر میگذارد. آن خشکی و بی‌روحىِ بعضی از جوامع ضدّشیعی -متأسّفانه بعضی حکومتها، مردمشان را نه غیرشیعی، بلکه ضدّشیعی بار می‌آورند- بحمدالله، در جامعه‌ی ما نیست. جامعه‌ی ما، جامعه‌ای منعطف، با حال، با روحیه، اهل عاطفه و تعطّف است.» ۱۳۷۴/۰۲/۲۸


مقاومت؛ سیره مستمر اهل‌بیت علیهم‌السّلام

|پرونده «مقاومت حسینی»|

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif «امام حسین علیه‌السّلام، عظیم‌ترین مبارز و مجاهد تاریخ اسلام است؛ چون او در چنین میدانى ایستاد و نترسید و مجاهدت کرد.» این جمله‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است درباره عنصر استقامت در قیام حسینی است و بهانه‌ای است برای پرداختن به مسأله‌‌ی مقاومت و ایستادگی امام حسین علیه‌السلام در بیانات رهبر انقلاب اسلامی. لذا، بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در پرونده «مقاومت حسینی»، در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین غلامحسن محرمی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی و رئیس مؤسسه‌ی شیعه‌پژوهی، مسأله مقاومت در فرمایشات و سیره‌ی رفتاری حضرت امام حسین(علیه‌السّلام) را بررسی کرده است.

 
* اگر بخواهیم یک نگاه تحلیلی به حرکت سیدالشهداء علیه‌السّلام داشته باشیم، می‌بینیم حضرت قبل از این که به کربلا برسند، در چندین موقف فرمایش‌ها و سخنانی داشته‌اند. روح حاکم بر این بیانات امام علیه‌السّلام چیست؟ و آیا این سخنان از موضع ضعف بیان ‌شده یا عزت‌مندانه و از موضع مقاومت است؟
کلاً سخنان امام حسین علیه‌السّلام از مدینه تا کربلا عزت‌مندانه است. اصلاً ماجرای نهضت عاشورا یک روی سکه‌اش حماسه و عزت است. یکی از بزرگ‌ترین محتواهای نهضت عاشورا حماسه است؛ چه در عمل امام حسین علیه‌السّلام و اصحاب امام، چه در بیانات ایشان. کلاً حماسه است این نهضت. البته بُعد مظلومیت هم دارد و یک بُعدش مظلومیت است، ولی یک بُعدش هم حماسه و عزت است.

در مورد سخنان امام حسین علیه‌السّلام که اشاره کردید، نهضت امام با همین فرمایش‌های عزت‌مندانه شروع می‌شود. یعنی از همان وقتی که خبر مرگ معاویه به مدینه می‌رسد و والی مدینه امام را دعوت می‌کند که بیاید و مرگ معاویه را به او خبر می‌‌دهد و از ایشان بیعت می‌خواهد، حضرت عزت‌مندانه صحبت می‌کند. بعد در همان جا می‌فرماید که «وَ عَلَى الاِسْلامِ السَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یَزِیدَ»(۱)؛ باید فاتحه‌ی اسلام را خواند وقتی که اسلام مبتلا به حاکمی مثل یزید شود. یعنی در همان جا یزید را رد کامل می‌کند. این نحو موضع‌گیری موضع عزت است.

در ادامه وقتی امام از مدینه درمی‌آیند به سوی مکه، ابتدا از شاهراه می‌روند و از بیراهه نمی‌روند. ابن‌زبیر از بیراهه می‌رود، ولی امام از شاهراه می‌رود. مسلم بن عقیل به امام پیشنهاد می‌کند که امام هم از بیراهه برود، امام می‌فرمایند نه، من از بیراهه نمی‌روم. سپس و در تمام طول راه نیز فرمایش‌های حضرت بیانگر عزت و مقاومت است. اصلاً یک سمت نهضت امام حسین علیه‌السّلام هدفش عزت اسلام و نمایاندن این عزت بوده و حضرت اصلاً با عزت می‌توانسته به هدفش برسد.

البته این را عرض کنم که مقاومت و ایستادگی بر صراط مستقیم همواره مهم‌ترین سیره‌ی اهل بیت علیهم‌السّلام بوده و مشکلاتی هم اگر پیش آمده، به خاطر همین سیره و روش بوده است. امیرالمؤمنین از همان سقیفه تمام حرکت‌شان عزتمندانه است. حضرت به هیچ وجه جنازه‌ی پیامبر صلوات‌الله‌علیه‌وآله را رها نمی‌کند که دنبال بیعت برود. می‌فرماید من الان وظیفه‌ام این است که احترام پیغمبر را نگهدارم و بر پیکر ایشان نماز بخوانم و کنارش باشم. امیرالمؤمنین از کنار پیامبر تکان نمی‌خورند. دیگر اهل بیت علیهم‌السّلام هم همین‌طور بودند. شما حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را ببینید، می‌روند مسجد برای قصه‌‌ی فدک و آن کسانی که این واقعه را گزارش کرده‌اند، می‌‌گویند که با چه عظمتی و با چه عزتی هم رفتند ایشان. می‌گویند راه‌رفتن حضرت سلام‌الله‌علیها مثل راه‌رفتن پیامبر صلوات‌الله‌علیه‌وآله بود. فرمایش‌ها و سخنان امام حسین علیه‌السّلام از مدینه تا کربلا هم دقیقاً همین گونه است.
 
* آیا می‌توان گفت که روحیه‌ی عزت‌مندانه‌ی اهل بیت علیهم‌السّلام اختصاص به عاشورا ندارد و اساساً جزئی از فرهنگ ایشان و پیروان‌شان است؟
از مهم‌ترین خصایص اهل بیت علیهم‌السّلام همین روحیه‌ی عزت ایشان است و این خصیصه را در هر جایی حفظ ‌کرده‌اند؛ حتی یاران و پیروان و نزدیکان ایشان. شما مثلاً مسلم بن عقیل را ببینید که وقتی مسأله‌ی مرگ پیش می‌آید، می‌گوید آیا با مرگ ما را می‌ترسانید؟! ما از مرگ نمی‌ترسیم. یا مثلاً عموی پیامبر جناب عباس بن عبدالمطلب، بعضی از کارگردانان سقیفه آن زمان آمدند پیش او تا یک جوری نظرش را جلب کنند تا همراهی کند، گفت نه، اگر حق ماست که همه‌اش را بدهید وگرنه حق ما نیست و ما طمع نداریم و آب پاکی را ریخت روی دستشان. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام هم همین گونه بود و دیگر اهل بیت علیهم‌السّلام نیز همین‌طور. لذا امام حسین علیه‌السّلام نیز به قیمت جان عزیزشان در مقابل ذلت یزید کوتاه نیامدند.
 http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/34531/C/13950711_0434531.jpg
* یک تعبیری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دارند که می‌فرمایند «کسی پایش نمی‌لرزد که اولاً در حد اعلی بصیرت داشته باشد و ثانیاً قدرت نفس داشته باشد و ضعف نفس نگیرد. این دو خصوصیت را امام حسین علیه‌السّلام در کربلا نشان داد.»(۲) این روحیه چطور در واقعه‌ی عاشورا تجلی کرده است؟
سیدالشهداء علیه‌السّلام در اعلی‌درجه‌ی فضیلت بودند. شما می‌دانید که امام افضل‌الناس است و به قول فرمایش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در اعلی‌درجه‌ی بصیرت است. یعنی آن چیزی که باید دانسته بشود، امام آن را در اعلی‌درجه‌ی دانستن و آگاهی می‌داند. در مصالح و مفاسد هم همین طور است. امام به طور کامل به مصالح و مفاسد جامعه آگاهی دارد که چه چیزی مصلحت است و چه چیزی نیست و چگونه باید رفتار کند. این اعلی‌درجه‌ی بصیرت و آگاهی است. در صلح امام حسن مجتبی علیه‌السّلام نیز همین ایستادگی وجود دارد. بله، یک وجه از واقعه‌ی عاشورا عزت است و مقاومت و ایستادگی در صراط مستقیم.
  
ادامه مطلب ...