حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

بیانات در دیدار مسئولان و محققان ستاد توسعه علوم شناختی

بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین.

 اوّلاً خدا را باید شکر کنیم که هر روزی که میگذرد، بشر به آشنایی با صُنع(۲) پروردگار نزدیک‌تر میشود. واقعاً بندگان خدا، انسانهای خداپرست که معتقدند به صانع و به توحید، باید خدا را شکر کنند که روز‌به‌روز این مسئله و این حقیقت برای انسانها، برای صاحبان فکر، برای همان کسانی که در قرآن از آنها به «لِقَومٍ ‌یَعقِلون»(۳) و «لِقَومٍ یَتَفَکَّرون»(۴) تعبیر شده، دارد واضح میشود. این نظم عجیب که از یک طرف، میلیاردها ستاره‌ی کهکشانی در آسمان، از آن طرف [دیگر] میلیاردها ذرّه‌ی کوچک تشکیل‌دهنده‌ی هسته‌ی یک اتم -که این را حالا اخیراً کشف کرده‌اند- از آن طرف [دیگر] این خصوصیّاتی که در ارتباطات مغزی وجود دارد، این پیچیدگی عجیب و عظیم، این
 نظمی که بر این مجموعه حاکم است، هر دلی را، هر انسانی را‌ که «مَن کانَ لَهُ قَلب»(۵) -کسی که دل دارد- به خدا نزدیک میکند. باید خدا را شکر کنیم که این پیشرفتهای بشری، ما را به معرفت الهی نزدیک‌تر میکند؛ الحمد لله ربّ العالمین.

 نکته‌ی بعدی این است که این دانشهایی که بشر کشف میکند -حالا امروز علوم شناختی، که اینها جزو کشفیّات جدید بشر است؛‌ یک روزی مثلاً هفتاد هشتاد سال پیش، صد سال پیش، علومِ مربوط به اتم و کارکردهای اتم و امثال اینها- هر کدام از اینها یک دریچه‌ای است که به روی انسان باز میشود تا عالَم وجود را و هستی را که صُنع الهی است بیشتر بشناسد؛ این یک فتوح الهی است؛ اینها فتوحات الهیّه است؛ ما بایستی از این فتوح الهی استقبال کنیم،‌ استفاده کنیم. خداوند در قرآن میگوید که «وَ استَعمَرَکُم فیها»؛(۶) شما را در روی این زمین وادار کرده و از شما خواسته آباد کردنِ این زمین را. آباد کردن زمین به معنای آباد کردن جسم بی‌جان نیست بلکه به معنای مجموعه‌ی آن چیزی است که زمین حامل آن است که عمده وجود انسان است. این علوم -هم علومی که امروز بتدریج دارد کشف میشود، هم آنچه قبلاً کشف شده، و هم آن چیزهایی که بعدها کشف خواهد شد- ما را به این «اِستَعمَرَکُم فیها» نزدیک میکند.

 همچنان‌ که شما امروز از پدیده‌های ناشی از فنّاوری‌های برخاسته‌ی از علوم شناختی شگفت‌زده میشوید -علوم شناختی، یک فنّاوری‌هایی را به وجود می‌آورد؛ فرض بفرمایید ارتباط ذهن و مغز با ماشین؛ این یک چیزی نبوده که به ذهن کسی برسد [امّا] امروز این وجود دارد- چیزهای فراوان دیگری وجود خواهد یافت در آینده که همین‌ جور ما را شگفت‌زده خواهد کرد و امروز اصلاً به ذهنمان نمیرسد. هر کدام از این دریچه‌هایی که خدای متعال بر روی بشر باز میکند -دریچه‌های دانش، دریچه‌های علم- یک مرحله‌ای برای تحوّل بشر و تحوّل زندگی بشر است. همچنان که مثلاً فرض کنید در اوایل قرن بیستم که فیزیک رشد کرد و وارد میدان شد و علوم مرتبط با فیزیک، همه‌ی فضاهای علمی و صنعتی دنیا را گرفت، شما می‌بینید زندگی در آن روز با زندگی در این روز از زمین تا آسمان فرق کرده، پنجاه سال دیگر زندگی بشر با زندگی امروز بمراتب فرق خواهد کرد؛ دنیای دیگری خواهد شد، تحوّل بنیانی‌ای به وجود خواهد آمد؛ یعنی آنچه ما امروز با آن مواجه هستیم و خطرات امروز، تهدیدهای امروز، فرصتهای امروز، در پنجاه سال بعد از این ممکن است خطر نباشد، تهدید نباشد و فرصت نباشد؛ تهدیدهای جدیدی به وجود می‌آید، فرصتهای جدیدی به وجود می‌آید.

 فرض کنید امروز مثلاً برای یک دولت و یک کشور در زمینه‌ی قدرت نظامی، خب بمب اتم مثلاً یک ابزار تعیین‌کننده است؛ ممکن است پنجاه سالِ دیگر وضع دنیا جوری بشود که اهمّیّت بمب اتم، مِن باب مثال مثل یک توپ اورلیکِن(۷) امروز باشد، اصلاً هیچ اهمّیّتی نداشته باشد. یعنی کسی این طرف دنیا بنشیند و بمب اتمی را که مثلاً در پنج هزار کیلومتری، ده هزار کیلومتری در آن طرف دنیا است، خنثی کند یا منفجر کند با یک ابزار ویژه‌ای که امروز وجود ندارد و آن روز وجود خواهد داشت؛ یعنی دنیا متحوّل خواهد شد.
 
ادامه مطلب ...

بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا

بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین و السّلام علی شهدائنا الابرار المکرّمین.

 سلام خدای متعال و بندگان صالحش و ملائکه‌اش بر ارواح طیّبه‌ی شهیدان؛ همه‌ی شهیدان تاریخ، شهیدان اسلام، شهیدان انقلاب اسلامی و شهیدان دفاع: از انقلاب، از اسلام، از حریم اهل‌بیت، و از امنیّت کشور تا امروز. خیلی خوش‌آمدید خانواده‌های محترم شهدا، پدرها، مادرها، همسرها، فرزندها. قدر خانواده‌ی شهدا و پدرها و مادرها و همسرها و فرزندان و برادران و خواهران شهدا و داغداران شهدا را بندگان صالح خدا میدانند؛ علّت هم این است که خدای متعال بر شما سلام و درود فرستاده است: اُولئکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَـة؛(۱) [اینکه] خدا صلوات بفرستد، خدا درود بفرستد، خیلی رتبه‌ی والا و مهمّی است؛ چون صبر کردید، چون مصیبتِ فقدان فرزند را که برای اغلب مردم دنیا یک عزا است، شما تبدیل کردید به یک عید، به یک تبریک؛ از اینکه خدای متعال جوان شما را در جوار خود «اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»(۲) قرار داده است، شما تسلّی پیدا کردید؛ این صبر خانواده‌ی شهدا یک چنین ارزشی دارد.

 پیام شهیدان حقیقتاً پیام بشارت است؛ ما باید گوشمان را اصلاح کنیم که این پیام را بشنویم؛ بعضی نمی‌شنوند پیام شهدا را، لکن این [آیه‌ی] قرآن کریم است: وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون،(۳) پیام شهیدان، پیام نفی ترس و اندوه است. البتّه این [نفی] ترس و اندوه، مصداق اتمّش برای خود آنها است؛ در آن نشئه‌ی پُر از ترس و پُر از اندوه که همه‌ی انسانها گرفتار خود هستند، پیام کسانی که در راه خدا به شهادت رسیدند -یعنی همین جوانهای شما؛ چه آنهایی که در دفاع مقدّس به شهادت رسیدند، چه آنهایی که در دفاع از مرز به شهادت رسیدند، چه آنهایی که در دفاع از امنیّت به شهادت رسیدند، چه آنهایی که در دفاع از حرم و از حریم اهل‌بیت به شهادت رسیدند- بشارت است برای خودشان و همچنین برای مخاطبانشان؛ اینکه امام بزرگوار فرمود ملّتی که شهادت دارد اسارت ندارد، به این خاطر است. وقتی شما به فدا شدن در راه خدا به صورت یک موفّقیّت بزرگ نگاه کردید، به سمت خطر -به‌خاطر شهادت- بی‌محابا حرکت کردید، هیچ نیرویی در دنیا نیست که بتواند در مقابل شما ایستادگی کند.

 غلبه و قدرت متعلّق به آن ملّتی و آن مردمی است که معتقدند اگر در این راه برایشان خطری پیش بیاید، ضرری پیش بیاید، شهادت و از دنیا رفتن پیش بیاید، آنها برنده هستند، بازنده نیستند؛ آن ملّتی که این روحیه را، این اعتقاد را دارد، شکست برای آن ملّت وجود ندارد؛ این ملّت پیش خواهد رفت، همچنان‌که ملّت ایران در راهِ بسیار پُرخطر و پُرزحمت خود، تا امروز پیش رفته است. شوخی است؟ همه‌ی قدرتمندان فاسد ظالم خبیث عالم دست به دست هم بدهند، در مقابل ملّت ایران بِایستند، هیچ غلطی هم در طول چهل سال نتوانند بکنند و این نهال تازه‌پا تبدیل بشود به این درخت مستحکم، شجره‌ی طیّبه و غیر قابل تکان دادن! این را چه کسی کرد؟ اعتقاد به شهادت، این سرنوشت افتخارآمیز را برای کشور به وجود آورد؛ یعنی همین جوانهای شما. گریه میکند، آرزو میکند که در راه خدا شهید بشود؛ به پدرش، به مادرش، التماس میکند میگوید من رفتم در عملیّات شهید نشدم، چون شما راضی نبودید؛ شما راضی بشوید تا من شهید بشوم. در شرح حال یکی از همین شهدای [مدافع] حرم خواندم که به همسرش میگوید شما راضی نبودی من شهید بشوم، شما نمیگذاری من شهید بشوم؛ التماس میکند به همسرش که تو راضی بشو تا من شهید بشوم. دنیای مادّی معنای این حرفها را نمیفهمد، درک نمیکند. این روحیه و این اعتقاد است که جوانِ مؤمنِ انقلابیِ ما را در مقابل حوادث، مثل کوه استوار نگه میدارد. بله، بارها گفته‌ایم بعضی از عناصر انقلابی از راه برگشتند؛ انقلاب ریزش داشته است، دلِ کسانی بسته‌ی به دنیا شد. صدر اسلام هم همین‌جور بود؛ در صدر اسلام هم یک عدّه انقلابیّونِ اوّلِ کار، بعد شدند دنیادارانِ اواسط و اواخر عمر. بله، این هست؛ امّا در کنار این ریزش، چند برابر، ما رویش داریم؛ رویش انقلاب؛ معجزه‌ی انقلاب این است. بعد از چهل سال شما می‌بینید جوان مؤمن مسلمان که نه امام را دیده است، نه انقلاب را دیده است، نه دوران دفاع مقدّس را دیده است، نه آن حماسه‌ها را از نزدیک دیده، امّا امروز با روحیه‌ی انقلابی، مثل همان جوانِ اوّلِ انقلاب -مثل همّت و خرّازی و بزرگانی از این قبیل- میرود وسط میدان و با علاقه، با احساس مسئولیّت، با شجاعت تمام در مقابل دشمن می‌ایستد. اینکه من میگویم جوانهای مؤمنِ امروز، از لحاظ انگیزه از جوان اوّل انقلاب اگر جلوتر نباشند عقب‌تر نیستند، یعنی این. اینها رویشهای انقلابند. این معجزه‌ی انقلاب است، این معجزه‌ی نظام جمهوری اسلامی است که میتواند همان روحیه‌های پُرتلاش و قوی و فولادین را بازآفرینی کند به شکل همین شهدای امروز شما؛ اینها مایه‌ی افتخارند، اینها ستونهای این انقلاب و این کشورند؛ جوانهای شما هستند که این کشور را نگه داشته‌اند، جوانهای شما؛ این خونهای پاکِ برزمین‌ریخته‌ هستند که مانع شده‌اند که مستکبرین عالم، آمریکای جنایت‌کار، مثل دوران طاغوت بر این کشور مسلّط بشود؛ اینها نگذاشتند، جوانهای شما نگذاشتند. اگر این شهادتها نبود، اگر این شجاعتها نبود، اگر این صبرهای پدر و مادرها و همسرها نبود، معلوم نبود وضع کشور چگونه میشد، معلوم نبود این کشور بتواند در مقابل این جبهه‌ی مستکبر ایستادگی کند. ایستادگی کردیم چون این کشور جوانهایی مثل شما داشت؛ و همچنان جوانها هستند؛ ملّت هم قدر اینها را میداند.

 شما ببینید در تشییع جنازه‌ی این پیکرهای پاک -همین شهدای این روزها؛ شهدای مرز، شهدای دفاع از حرم، شهدای گوناگون امنیّت و امثال اینها- مردم چه میکنند! دیروز در کهکیلویه و بویراحمد دیدید این جمعیّت عظیم، تشییع جنازه کردند پیکر مطهّر یک سرباز شهید را؛ قضیّه این‌جوری است، این مردم قدر میدانند. چهار نفر آدم کج‌فهمِ کج‌فکرِ دلبسته‌ی به دنیای مادّیِ غرب حرف میزنند، تحلیل‌های بی‌ربط و بی‌معنا میکنند؛ بکنند، [امّا] واقعیّت قضیّه غیر از آن چیزی است که آنها میگویند. جمهوری اسلامی نیرومند است با معنویّتش، با فکرش، با انسانهای فداکارش، با ایمانش، با پدر و مادرهای مؤمن، با همسرهای مؤمن و با جوانان مؤمن. جوانی که از خانواده‌اش صرف نظر میکند، از همسر محبوبش صرف نظر میکند، از کودک شیرین‌زبانش صرف نظر میکند، میرود در راه خدا مبارزه میکند و جان خودش را به خطر می‌اندازد؛ کشور را اینها نگه داشته‌اند؛ نیرومندی انقلاب به وجود یک چنین انسانهایی و یک چنین ایمانهایی است؛ دشمن نمیفهمد.

 و من به شما عرض بکنم؛ دشمنانِ سرشناسِ ایرانِ اسلامی غرق در لجنند؛ لجن فساد اخلاقی، لجن فساد سیاسی؛ غرقند. امروز دولتمردان آمریکا را نگاه کنید؛ پول‌پرستی‌شان، حق‌کُشی‌شان، بی‌اعتنائی‌شان به جان و مال انسانها و ملّتها را نگاه کنید؛ یک نمونه‌اش در یمن است. در یمن جنایت را سعودی‌ها دارند میکنند امّا شریک این جنایت، آمریکایی‌ها هستند؛ خودشان هم اقرار میکنند. بیمارستان را میزنند، بازار را میزنند، مجلس را میزنند، محلهای [حضور] جمعیّت را میزنند؛ بحث دعوای نظامی نیست، با ملّتها مخالفند؛ اینها جنایت‌کارند، غرق در لجنند؛ چهره‌ی آمریکا این است. ملّت ایران اگر میخواهد آمریکا را و استکبار را -که مظهرش آمریکا است- درست بشناسد، نگاه کند به امروز، به کارهای این رئیس‌جمهور(۴) و دولتمردان کنونی آمریکا؛ همه‌شان همین‌جور هستند، مخصوص اینها [هم] نیست؛ اینها با صراحت، آن چهره‌ی زشت و نفرت‌انگیز را آشکار کردند، وَالّا همه‌شان همین‌جور هستند؛ ایران اسلامی در مقابل اینها ایستاده است. ایران اسلامی در مقابل حق‌کشی، در مقابل بی‌عدالتی، در مقابل فساد اخلاقی و فساد سیاسی ایستاده است. ایران اسلامی با استقلال خود، با ایستادگی خود البتّه موجب دشمنی جهانخواران میشود؛ آنها مایلند تسلّط پیدا کنند، مایلند سیطره پیدا کنند؛ آنها دلشان میخواهد ایران، مثل ایران قبل از انقلاب باشد که بر همه‌ی امورش مسلّط بودند؛ مثل کشورهای ضعیف دیگری که امروز هستند. می‌بینید با یک کشوری دست دوستی میدهند، [ولی] اموال او را میمکند و میبرند، بعد هم میگویند اینها گاو شیرده‌ ما هستند. آنها دلشان میخواهد ایران عزیز، ایران بزرگ، ایران پُرافتخار و ملّت شجاع ایران مثل آن کشورها، زیرِ دست آنها باشند؛ به این هدف نرسیدند و قطعاً به این هدف نخواهند رسید.

 امام بزرگوار ما آمریکا را «شیطان بزرگ» نامگذاری کردند؛ شیطان یعنی چه؟ شیطان آن موجودی و آن عنصری است که همه‌ی انسانهای دین‌دار و موحّد عالم باید در مقابل او بِایستند؛ امام با این نامگذاری در واقع بسیج کردند همه‌ی موحّدین عالم را، همه‌ی دین‌داران عالم را، همه‌ی ملّتهای با انصاف عالم را در مقابل آمریکا؛ و این هدف تا حدود زیادی توفیق پیدا کرده است و بیش از این هم توفیق پیدا خواهد کرد؛ دشمن هم تلاش میکند بلکه بتواند ملّت ایران را منصرف کند. البتّه نقشه‌های آمریکا در مورد ملّت ایران لو رفته؛ نقشه‌ای که بتوانند آن را عمل بکنند و ضربه وارد کنند دیگر ندارند، هر کاری که میتوانستند کرده‌اند، نقشه‌های آینده‌شان هم لو رفته است. هدف و نقشه‌ی آمریکا با این کارهای اخیر -این کارهایی که در این یکی دو سال گذشته کردند که قلم درشتش تحریم همه‌جانبه‌ی اقتصادی است- و کارهایی که دارند میکنند، توطئه‌هایی که دارند میکنند که مأمورین مخصوصی برای مقابله‌ی با ایران میگذارند، به دشمنان گوناگون ایران -منافقین و امثال اینها- کمک میکنند، این است که بلکه بتوانند به کمک تحریم و به کمک کارهای ضدّامنیتّی و مانند اینها در جمهوری اسلامی، در کشور عزیز ایران اسلامی ما دو دستگی و اختلاف و جنگ داخلی و مشکلات ایجاد کنند؛ هدفشان این است، همه‌ی تلاش خودشان را هم در این راه مصرف کردند.

 اینها اوّل امسال که سال ۹۷ است -یا اندکی قبل از امسال، اوایل سالِ جاریِ مسیحی- اعلام کردند که ایران تابستان داغی خواهد داشت؛ مقصودشان این بود که ما در تابستان به سراغ ایران میرویم و نقشه‌های ما در ایران تحقّق پیدا خواهد کرد؛ یعنی همین اختلاف و دعوا و این را بکِش به خیابان و آن را بیاور در عرصه و [بین] این گروه با آن گروه، آن گروه با آن گروه [دیگر]، جنگ راه می‌اندازیم، دعوا راه می‌اندازیم؛ هدفشان این بود. به کوری چشم آنها تابستان امسال یکی از بهترین تابستانهای سال بود. بعد هم گفتند جمهوری اسلامی چهل‌سالگی را نمیبیند؛ یعنی در پاییز و زمستان امسال همان توطئه‌ها را عمل خواهیم کرد. ملّت ایران با استحکام تمام ایستاده است؛ به توفیق الهی در بیست‌و‌دوّم بهمن، این ملّت سالگرد چهلم انقلاب اسلامی را با شکوه بسیار بهتر از سالهای قبل برپا خواهد کرد.

 ملّت بیدار است. مسئولین هم مشغولند؛ کار میکنند، تلاش میکنند؛ البتّه بیشتر باید تلاش کنند. من هم به ملّت عزیزمان عرض میکنم این بیداری را حفظ کنید؛ اینکه اینها گفتند در سال ۹۷ ما چنین میکنیم، چنان میکنیم، و نقشه‌هایی را برای جمهوری اسلامی ابراز کردند -یعنی در واقع نقشه‌شان لو رفت- این ممکن است فریب باشد؛ ممکن است جنجال را برای سال ۹۷ بکنند، نقشه را برای سال ۹۸ بکشند؛ مِن‌باب مثال. همه باید حواسشان جمع باشد؛ به همه‌ی ملّت عرض میکنم. آمریکا دشمن خبیثی است، دشمن حیله‌گری است، دستش با صهیونیست‌ها و مرتجعین منطقه در یک کاسه است و همه‌ی آنها دشمن ایران اسلامی و دشمن ملّت ایرانند؛ ما باید بیدار باشیم. البتّه ما قوی‌تر از آنها هستیم؛ آنها با این انگیزه‌ی قوی علیه جمهوری اسلامی، تاکنون هیچ غلطی نتوانسته‌اند بکنند، بعد از این هم نمیتوانند بکنند؛ در این تردیدی نیست. دشمن ضعیف است؛ «اِنَّ کَیدَ الشَّیط‌ـانِ کانَ ضَعیفا»(۵) آیه‌ی قرآن است ولیکن ما نباید غافل بشویم، ما نباید به خواب برویم.

 توصیه‌ی من به همه‌ی جوانهایمان، به همه‌ی مجموعه‌های گوناگون کشور، به همه‌ی اصناف کشور، به همه‌ی جریانهای سیاسی کشور این است که مراقب باشند به دشمن پهلو ندهند،(۶) مراقب باشند میدان را برای دشمن آماده نکنند؛ بیدار باشند. اگر ما غافل بشویم، ما به خواب برویم، همان دشمن ضعیف زهر خودش را خواهد ریخت؛ باید همه بیدار باشیم؛ همچنان که بحمدالله امروز همه‌ی ملّت بیدارند و در طول این سالها هم ملّت بیدار بودند؛ این بیداری را باید حفظ کنیم؛ توصیه‌ی من به جوانهایمان این است؛ همه، در هر جایی که هستند، برای کشور کار کنند؛ برای تقویت کشور، برای تقویت اقتصاد کشور، برای تولید داخلی -که امسال را ما برای تولید داخلی به صورت شعار اعلام کردیم- هر کسی در هر جایی که هست تلاش خودش را بکند؛ تولیدکننده یک جور، مصرف‌کننده یک جور، تصمیم‌گیرنده‌ یک جور، قانون‌گذار یک جور، مجری یک جور، دولت یک جور، مجلس یک جور، قوّه‌ی قضائیّه همین‌طور؛ هر کدام با بیداری و هشیاری کامل وظایفشان را انجام بدهند؛ این توصیه‌ی ما به مردم است.

 به مسئولین کشور هم توصیه میکنیم تلاششان را مضاعف کنند؛ مراقب باشند فریب زبان‌بازی و ظاهرسازی دشمن را نخورند؛ مراقب باشند دشمن خبیث را که از در بیرون میکنند، از پنجره داخل نشود. دشمن انواع و اقسام شیوه‌ها و ترفندها را به کار میبرد برای اینکه بتواند نیش بزند و زهر خودش را بریزد؛ باید مسئولین مواظب باشند. آنچه بنده نسبت به مسائل اقتصادی و مشکلات اقتصادی مردم احساس میکنم که باید انجام بگیرد برای رفع مشکلات، تقویت تولید داخلی است، به مسئولین هم سفارش کرده‌ام؛ باید به تولید داخلی اهتمام ورزیده بشود؛ مشکلات اقتصادی مردم ان‌شاءالله کم خواهد شد، اگر چنانچه به این سمت و در این جهت حرکت جدّی و خوبی انجام بگیرد.

 کسانی در دنیای اسلام با دشمن پیوند دوستی بسته‌اند. حرکتی که آل سعود دارد انجام میدهد، این جنایتی که در یمن به وسیله‌ی آنها دارد انجام میگیرد برای اشغالگری یمن و در مقابل ملّت مظلوم یمن، به ضررشان تمام میشود؛ این را بفهمند؛ این به ضررشان تمام میشود. امروز حدود چهار سال است، نزدیک به چهار سال است که اینها دارند در یمن جنایت میکنند؛ اینها خیال میکردند در ظرف چند روز یا حدّاکثر چند هفته خواهند توانست مسلّط بشوند بر یمن و اختیار و زمام امر را در آنجا به دست بگیرند، [امّا] چهار سال است که نتوانسته‌اند. هرچه جلوتر بروند، سقوطشان سخت‌تر و ضربه‌ای که بر آنها وارد خواهد آمد مؤثّرتر خواهد بود. چطور میشود یک دولتی که بر یک ملّت مسلمان، بر یک کشور اسلامی حکومت میکند، بشود عامل دست دشمنان اسلام، عامل دست آمریکا، گاو شیرده آمریکا؟ چرا؟ خادم حرمین شریفین باید «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار»(۷) باشد، نه «اشدّاء علی المؤمنین»؛ اینها «اشدّاء علی المؤمنین» هستند، «اشدّاء علی الیمن» هستند، «اشدّاء علی البحرین» هستند؛ مردم مؤمن را زیر فشار قرار میدهند؛ این یک سیاست بسیار ابلهانه‌ای است که خشم الهی را برمی‌انگیزد.

 ملّت ایران با چشم باز، با بصیرت، همه‌ی این اوضاع را زیر نظر داشته باشد و موضع خود را مستحکم نگه دارد و بداند در این دریای طوفانیِ این منطقه و این دنیا -این طوفان، امروز به اروپا هم رسیده است؛ فرانسه را ملاحظه کنید؛ کشورهای اروپایی هم اسیر طوفانند- در این طوفانی که دنیا را و بخصوص منطقه را فراگرفته است، ملّت ایران به برکت اسلام در کشتی امن محبّت اهل‌بیت و اسلام قرار گرفته‌اند. این بصیرت را حفظ کنید، این روش را حفظ کنید، این مسیر را ان‌شاءالله با قدرت ادامه بدهید؛ پیروزی متعلّق به ملّت ایران است.

 رحمت خدا، صلوات خدا و سلام خدا بر شهیدان و برخانواده‌ی شهیدان! بنده مجدّداً به پدران، مادران، همسران، فرزندان، برادران و خواهران شهدا اظهار اخلاص و ارادت خودم را تکرار میکنم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
ادامه مطلب ...

بیانات در ابتدای درس خارج فقه درباره تبعات اخروی ریاست

بیانات در ابتدای درس خارج فقه درباره تبعات اخروی ریاست

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز (سه‌شنبه ۱۳۹۷/۹/۲۷) در ابتدای درس خارج فقه با بیان حدیثی از پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) درباره‌ی «اثرات و تبعات اخروی ریاست»، به شرح این حدیث و لزوم پرهیز انسان از تلاش برای دستیابی به «ریاست» مگر در مواقع تکلیف پرداختند و در ادامه، خاطره‌ای از علت پذیرفتن نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۶۴ بیان کردند.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR متن این بیانات رهبر انقلاب را به شرح زیر منتشر می‌کند.


بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
عن النّبیّ صلَّى ‌اللَّه علیه و آله قال: لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلىٰ عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنهُ وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلىٰ غِلِّهِ. (۱)

لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلى عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه
این حدیث درباره‌ی بنده و امثال بنده است؛
[رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله]  فرمود که هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد -هر کسی که بر ده نفر، نه حالا بر هشتاد میلیون نفر امارت و ریاست داشته باشد- «اِلّا جی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه‌»، [مگر اینکه] این آدمِ رئیس را که این‌قدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، ‌چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که می‌آورند، دست او را به گردنش بسته‌اند؛ یعنی دست‌بسته او را وارد محشر میکنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است. نفْس این مسئولیّت و آمریّت و ریاست، یک تبعاتی دارد که ایجاب میکند این را.

در آن حوزه‌ی مأموریّت که ما آنجا رئیسیم، مدیریم، یک کاره‌ای هستیم، بعضی از کارها انجام میگیرد که ما میتوانستیم مانع آن بشویم و نشدیم؛ حالا یا غفلت کردیم [وارد] نشدیم، یا از روی تنبلی وارد نشدیم؛  این کار خلاف، زیر نظر ما و در پُست نگهبانی ما انجام گرفت -پُست نگهبانی ما است دیگر- یا بعضی از کارها باید انجام میگرفت در حوزه‌ی مأموریّت ما که انجام نگرفت؛ یا به‌خاطر اینکه ما نفهمیدیم، دقّت نکردیم، تعقیب نکردیم، مشورت نکردیم، پرس‌و‌جو نکردیم و ندانستیم، یا نه، دانستیم، تنبلی کردیم، امروز و فردا کردیم، [گفتیم] حالا ان‌شاءاللّه بعداً، فردا، و ضایع شد، فوت شد. اگر ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً این‌جوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد. بعضی میدوند دنبال ریاست، نمیفهمند که نفْس این آمریّت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولاً(۲) می‌آورند؛ این چیز خیلی مهمّی است. مغلولاً می‌آورند او را در پای محاسبه‌ی الهی.

فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنه
اگر چنانچه او آدم خوبی بود، درستکار بود، در آنچه انجام گرفته بود تقصیری و گناهی متوجّه او نبود، اینجا رها میکنند او را. بالاخره شارع مقدّس و پروردگار عالم موازینی دارد؛ یک جاهایی ممکن است که انسان مَعفوّ باشد به دلیلی؛ قصورش قصورِ عن‌تقصیرٍ نباشد -گاهی ما قاصریم، جاهلیم امّا جهلمان عن‌تقصیرٍ است، گاهی نه، واقعاً تلاش خودمان را کرده‌ایم، زحمتمان را کشیده‌ایم، آخرش این [نتیجه] درآمده- این [قصور]، اینجا مورد عفو الهی است. پس اگر «محسن» باشد این آمر و این رئیس، فُکَّ عَنه.

وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلىٰ غِلِّه
امّا اگر نه، انسان نیکوکاری نبوده است در دنیا، خودش هم آدم بدکار و بدعملی بوده است -هرجور بدعملی‌ای که فرض کنید- اینجا آن گرفتاری و آن غل و زنجیری که به او بسته شده است، افزایش پیدا میکند.

اینها را باید ما بفهمیم؛ اینها را باید بفهمیم. دنبال کرسی‌های ریاست [بودن] -چه ریاست اجرائی، چه ریاست تقنینی؛ می‌بینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را میکُشند، اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیّتش را تأیید نکنند یا رأی نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار میزند که چرا نشد- عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه کردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایه‌ی یک چنین دغدغه‌ای است، خب انسان رها کند؛ مگر اینکه واقعاً متوجّه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن[جا] بله [لازم است].

بنده دوره‌ی دوّم ریاست جمهوری، قطعاً عازم(۳) بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم -حالا دوره‌ی اوّل که تحمیل شد بر ما، هیچ- دوره‌ی دوّم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمیشوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است -هر دو را گفتند- گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم برخلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّة»؛(۴) بایستی با قوّت انسان دنبال بکند.
 
ادامه مطلب ...

بیانات در دیدار مردم قم

بیانات در دیدار مردم قم

به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین المعصومین المطهّرین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین.

 خیلی خوش‌آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، مردم سرافراز قم، فضلای محترم حوزه‌ی برجسته‌ی قم. حقیقتاً جمع شما، دیدار شما، روز شما، مایه‌ی امید، مایه‌ی نشاط، مایه‌ی حرکت، و درس‌آموز است در همه‌ی این سالهای متمادی. فرصت روز نوزدهم دی، تنها تجلیل و تکریم و تمجید از مردم قم نیست، اگرچه این [کار] حقّاً جا دارد؛ واقعاً باید از مردم قم، از جوانهای قم که این حرکت عظیم را به راه انداختند، این نقطه‌ی عطف تاریخی را به وجود آوردند که هرگز فراموش نخواهد شد، تمجید کرد؛ در این شکّی نیست. قم همان جایی است که سرچشمه‌ای شد برای یک شطّ جوشان حرکت و مقدّمه‌ای شد برای آن دریای متلاطم انقلاب که کار کوچکی نبود. قم شهر انقلاب است، مرکز انقلاب است، مادر انقلاب است.

 البتّه من این را همین جا در پرانتز عرض کنم که انگیزه‌هایی وجود دارد برای اینکه فضای انقلابی قم را تغییر بدهند و روحیه‌ی انقلابی قم و روحیه‌ی دینی قم را کمرنگ کنند؛ انگیزه‌هایی وجود دارد. از کِید دشمن در همه‌ی جنبه‌ها و جوانب نباید غافل شد: از جنبه‌ی اقتصادی که کید و مکر و دشمنی میکند، نباید از کید و مکر و دشمنی او در جنبه‌ی فرهنگی غافل شد؛ مشغولند، انگیزه‌هایی دارند، عواملی را میفرستند؛ باید به این توجّه کرد. بزرگان قم، جوانان قم باید نگذارند تا دستهای خائن، قم را از مرکزیّت انقلاب، از کانون انقلاب ‌بودن بیرون بیاورند و این معانی را در آن کمرنگ کنند. به هر حال قم آن سرچشمه‌ی اصلی است و حوزه‌ی قم آن پشتوانه‌ی معنوی است برای این حرکتی که دنیا را تغییر داد، دنیا را تکان داد و همچنان این حرکت ادامه دارد و هنوز در آغاز راهیم.

 پس روز نوزدهم دی برای تمجید و اجلال مردم قم روز مناسبی است، فرصت مناسبی است امّا فقط این نیست؛ نوزدهم دی درسهایی دارد برای امروز ما. من حالا یک بخش کوتاه از آنچه را به نظر میرسد در دل این حرکت میتوان مطالعه کرد و تحقیق کرد و بررسی کرد، عرض میکنم. جوانها توجّه کنند؛ این حقایق را بخصوص جوانهای ما بایستی مورد توجّه قرار بدهند چون کار مال شما جوانها است، آینده‌ هم متعلّق به شما است.

 در دهم دی ماه سال ۵۶، رئیس‌جمهور آمریکا آمد در تهران و یک نطق غرّائی(۱) کرد در تمجید اغراق‌آمیز و دروغین از محمّدرضا. در این نطق غرّاء گفت «ایران جزیره‌ی ثبات است»؛ یعنی چه؟ یعنی خیال آمریکا از ایرانِ وابسته و مسئولان نوکرمَآب ایران آسوده است؛ اینجا جزیره‌ی ثبات است -این مال دهم دی ماه است- دَه روز نشده بود که قضیّه‌ی قم اتّفاق افتاد و نوزدهم دی ماه مردم قم قیام کردند، حرکت کردند، با جان خود، با تن خود علیه آن رژیم ظالم و وابسته و فاسد به میدان آمدند. دستگاه محاسباتی آمریکا و غرب این است؛ این را توجّه کنید. خود غربی‌ها، خود آمریکایی‌ها میبالند به قدرت محاسباتی خودشان، به قدرت تحلیل خودشان، به آینده‌نگری خودشان، و اینجا هم یک عدّه‌ غرب‌زده‌ی آمریکازده پُز قدرت محاسباتی آمریکا را میدهند که «آمریکایی‌ها این‌ جور گفتند، فلان دانشمند آمریکایی، فلان مرکز پژوهشی آمریکایی این‌ جور گفته، این‌ جور دنیا را شناخته، این ‌جور آینده را تصویر کرده». قدرت محاسباتی آمریکا این است [که میگوید] «اینجا جزیره‌ی ثبات است»، کمتر از دَه روز بعد معلوم میشود که جزیره‌ی ثبات یعنی چه؛ قیام قم، بعد قیام تبریز، بعد حرکت عظیم، بعد آن طوفان زیر و رو کننده‌ی انقلاب اسلامی و نابودی رژیم وابسته‌ی سرسپرده‌ی طاغوت و پهلوی [رخ میدهد]؛(۲) این قدرت محاسباتی، این توانایی محاسباتی تا امروز همان‌ جور است. همین چندی پیش در همین نزدیکی، یکی از دولتمردان آمریکایی(۳) در جمع یک مشت اوباش و تروریست گفت امیدوار است یا آرزو دارد که جشن کریسمس ۲۰۱۹ را در تهران بگیرد؛ جشن کریسمس ۲۰۱۹ همین چند روز پیش بود. این همان قدرت محاسباتی است، اینها همان آدمها‌یند. محاسبات آنها اقتضا میکند که یک چنین امیدی داشته باشند؛ مثل امید صدّام‌حسین که [میخواست] یک هفته‌ای بیاید تهران، مثل امید مزدور دیگرشان منافقین که از کرمانشاه راه بیفتند در ظرف سه روز مستقیم خودشان را برسانند تهران؛ اینها محاسبات است! توانایی محاسبات دشمن این است. بعضی از دولتمردان آمریکا وانمود میکنند دیوانه‌اند؛ بنده البتّه این را قبول ندارم، امّا حقیقتاً احمقهای درجه‌ی یک هستند.

 قیام مردم قم صف‌بندیِ دو دستگاه محاسباتی، صف‌بندی دو نظام معرفتی، صف‌بندی دو الگوی تحلیلی در مقابل یکدیگر را نشان داد: یکی نظام معرفتی لیبرال‌دموکراسیِ دروغینِ پای‌درگِل غربی، یکی نظام معرفتیِ توحیدیِ اسلامی؛ تقابل دو دستگاه پیش‌بینی و تقویم و محاسباتی را نشان داد: آن دستگاه محاسباتی آمریکا که ایران را آن جور میبیند با آن محاسبات اوّل کار آمریکایی‌ها که سنای آمریکا در اوّلین ماه‌های پیروزی انقلاب، ایران را تحریم کرد و بنا را بر این گذاشتند که تا پنج ماه دیگر، شش ماه دیگر، انقلاب اسلامی از بین خواهد رفت -این محاسبات آنها است- این هم دستگاه محاسباتی نظام اسلامی که امام بزرگوار گفت «صدای خُرد شدن استخوانهای مارکسیسم را دارم می‌شنوم»(۴) و یک سال بعد، دو سال بعد، همه‌ی دنیا صدای خُرد شدن این استخوانها را شنیدند؛ مسئله این است. غرب در مقابل یک چنین پدیده‌ای قرار گرفته است؛ پدیده‌ی انقلاب اسلامی. یک طرف انبوهی از ابزارهای چشم‌پُرکن مادّی -از نظامی و سیاسی و پولی و امثال اینها- و یک طرف یک قدرت نوظهور معرفتی و تمدّنی، پُرانگیزه، پُرتحرّک، آینده‌نگر که میداند چه کار میخواهد بکند، میداند چه کار باید بکند و کجا میخواهد برود؛ اینها در مقابل هم قرار گرفته‌اند.

 دشمنی نظام استکباری غرب و آمریکا با این پدیده‌ی نوظهورِ روبه‌رشد یک امر طبیعی است؛ [بعضی‌ها] تعجّب نکنند. بعضی‌ها به نظر من خودشان را به نفهمی میزنند -شاید هم جور دیگر است- [میگویند] «چرا شما فلان حرف را زدید که آمریکا با شما دشمن بشود»؛ خیال میکنند دشمنی آمریکا به خاطر فلان فرمایش امام یا فلان حرف فلان مسئول است که به آمریکا بدگویی کرده. قضیّه این نیست؛ قضیّه چیز دیگر است؛ قضیّه از این عمیق‌تر است. چهل سال است که این قدرت جوان دارد حرکت میکند، دارد روزبه‌روز رشد میکند، پرورش پیدا میکند، روزبه‌روز تنومندتر دارد میشود، قدرتمندتر دارد میشود؛ این را دارند می‌بینند جلوی چشمشان. با ظهور این قدرت معنویِ نوظهورِ پُرتلاشِ پُرانگیزه، با ظهور این پدیده‌ی عجیب و معنوی که دنیا آن را نمی‌شناخت، قدرت ظاهری استکبار تَرَک خورد؛ در این چهل سال، این تَرَک دائم دارد عمیق‌تر میشود. ثروتمندترین دولتهای دنیا، امروز مقروض‌ترین و گرفتارترینِ دولتهای دنیا است؛ اینها شوخی است؟ اینها همان نکاتی است که جوانهای ما باید روی آنها متمرکز بشوند. بحث صف‌بندی زبانیِ این مسئول و آن مسئول نیست؛ بحث هویّتها است، بحث حرکتها است، بحث آرمانها و آینده‌ها است.

 البتّه آنها ضربه خوردند؛ در درجه‌ی اوّل برای اینکه لقمه‌ی چرب و نرم ایران از دستشان رفت. ایران که فلان کشور دورافتاده‌ی آفریقایی یا آمریکای لاتین یا غیره نیست؛ ایران قلّه‌ی موقعیّت راهبردیِ جغرافیایی است در دنیا؛ [یک] مرکز بسیار مهم که هیچ نقطه‌ی جغرافیایی در غرب آسیا در این منطقه به اهمّیّت ایران وجود ندارد. کمتر سرزمینی به ‌قدر ایران دارای ثروتهای مادّی و توانایی‌های گوناگون است؛ این را خودشان اعتراف میکنند. همین چند روز قبل از این یک مؤسّسه‌ی غربی برای اینکه به این حقیر بدگویی کند، یک چیزی گفته بود، اعتراف کرده بود که ایران پنجمین کشور ثروتمند دنیا است؛ این حرفش درست است؛ ایران این جور است؛ ظرفیّتهای ما فوق‌العاده است. این لقمه‌ی چرب و نرم را از دست دادند و عصبانیّت اوّل به خاطر این بود و البتّه این همچنان ادامه دارد.

 امّا مسئله‌ی اصلی، مسئله‌ی تقابلِ دو حرکت است؛ تقابل حق و باطل است: جاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعید؛(۵) (که الان این قاری محترم تلاوت کردند این آیه را) حق وقتی که آمد، باطل به طور طبیعی، به خود میلرزد. اینها استکبارند، اینها استعمارند و تنفّس اینها، تغذیه‌ی اینها با خون ملّتها است؛ حالا یک قدرتی پیدا شده است در دنیا که با این پدیده‌ی ظالمانه مخالف است، مخالفت میکند، زیر بار آنها نمیرود، تا آنجایی که بتواند صدا را به گوش ملّتها میرساند، تا امروز هم موفّق بوده. ما در این چهل سال تا امروز موفّق بودیم. شما ببینید در کدام کشورها در بین ملّتها، فریاد مرگ بر آمریکا بلند میشود؟ این سابقه نداشت. حرکت عظیم ملّت ایران، اینها را میترساند، قدرتمندان مادّی ظالمِ زورگو را میترساند، کمپانی‌های بین‌المللیِ مکنده‌ی خون ملّتها را میترساند؛ می‌بینند که به پایان راه رسیده‌اند. بله، حفره‌های معنوی در تمدّنها خیلی زود خودش را نشان نمیدهد؛ غرب خب یک حرکتی کرد، حرکت صنعتی کرد، علم پیدا کرد، ثروت پیدا کرد، دنیا را گرفت، هیاهو کرد امّا آن رخنه‌ی اصلی و اساسی، رخنه‌ی معنوی در درون او، مثل موریانه کار خودش را میکند. منتها زود نشان نمیدهد؛ گاهی بعد از قرنها نشان میدهد خودش را؛ حالا دارد نشان میدهد، الان دارد نشان میدهد؛ شما اروپا را نگاه کنید، آمریکا یک جور، اروپا یک جور، کشورهای تابع آنها یک جور؛ آن وقت در این دنیای این‌چنینی، اسلام، مردم‌سالاریِ اسلامی، حرکت اسلامی، تمدّن اسلامی با استفاده‌ی از امکانات کنونی دنیا و ابزارهای موجود دنیا روز‌به‌روز دارد رشد پیدا میکند؛ این برای آنها ترس‌آور است، رعب‌آور است؛ طبیعی است که دشمنی میکنند.

 خب، دو نکته در اینجا وجود دارد: یک نکته همین مسئله‌ی علّت دشمنی است. سهل‌انگاری نباید کرد، سهل‌اندیشی نباید کرد؛ علّت دشمنی، ماهیّت و حقیقت این حرکت عظیم است؛ این علّت دشمنی است. علّت دشمنی، شجاعت و فداکاریِ ملّت ایران است، وفاداری ملّت ایران است؛ اینها علّت دشمنی است. علّت دشمنی، پایبندی جمهوری اسلامی به مبانی اصلی انقلاب است که این پایبندی تا امروز به طور کامل محفوظ مانده است؛ علّت دشمنی اینها است. علّت دشمنی، این است که جمهوری اسلامی دارد نشان میدهد که یک تمدّنی در حال رشد و بالندگی است که اگر به توفیق الهی و به کمک الهی به نتایج خودش برسد، بساط ظلم و استکبار و استعمار دولتهای غربی برچیده خواهد شد؛ علّت دشمنی اینها است.

 ملّتها با ایران دشمنی ندارند، ملّتهای غربی هم دشمنی ندارند. حالا ممکن است تبلیغات بکنند، اسلام‌هراسی یک جا، ایران‌هراسی یک جا، شیعه‌هراسی [یک جا] بکنند لکن آنجایی که حقیقت برای مردم روشن بشود، مردم نه فقط دشمنی ندارند با جمهوری اسلامی بلکه این چنین حرکتی را ملّتها می‌پسندند، ملّتها دوست میدارند، ملّتها از آن حمایت میکنند. آن که دشمن است، قدرتمندانِ ظالمند، فراعنه‌ی عالَمند؛ همچنان که فرعون در مقابل موسیٰ دشمنی میکرد و [این را] هم میدانست که موسیٰ حق است -قرآن تصریح دارد که میدانست که موسیٰ حق است امّا دشمنی میکرد- خدای متعال به موسیٰ فرمود: لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما أَسمَعُ وَ أَرىٰ؛(۶) من با شما هستم، بروید حرکتتان را شروع کنید، ادامه بدهید. بله، فرعون بر روی تخت قدرت و سلطنت نشسته است، رعب‌آور است، ترسناک است امّا شما بروید کار خودتان را بکنید، إِنَّنی مَعَکُما أَسمَعُ وَ أَرىٰ؛ عیناً این خطاب، امروز به ملّت ایران است؛ پس علّتِ دشمنی، این است.

 نکته‌ی دوّم این است که نتیجه‌ی این دشمنی چیست؟ نتیجه‌ی این دشمنی این است که هر کس خدا با او است، او پیروز است چون قدرت متعلّق به ذات مقدّس پروردگار است. [اگر] ما با خدا باشیم، در راه خدا باشیم، پیروزی، قطعیِ صددرصد است، هیچ تردیدی در آن نیست. یک جاهایی ما کوتاهی کردیم، خب پیروزی به دست نیاوردیم؛ این بر اثر کوتاهیِ ما است، بر اثر بد عمل کردن ما است. آنجایی که ما درست عمل کنیم، درست حرکت بکنیم -مسئولان ما یک‌ جور، مردم ما یک‌ جور- و حرکت، حرکتِ درستی باشد، آنجا بلاشک خدای متعال کمک میکند؛ وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛(۷) تردیدی در اینجا نیست.

 خب، چهل سال [از انقلاب] گذشته است. چهل سال زمان زیادی نیست؛ برای عمر تمدّنها چهل‌سالگی آغاز بلوغ و حرکت فکری است. چهل‌سالگی دوران پیری نیست [بلکه] دوران شکوفایی است و این شکوفایی ان‌شاءالله وجود خواهد داشت. زمینه‌های این شکوفایی را انسان دارد مشاهده میکند؛ امروز بحمدالله ایمان دینی در کشور ما خوب است، عزم راسخ در بین ملّت ما خوب است، حضور و آمادگی در میان مردم خوب است، جوانان باایمان و دارای عزم راسخ کم نیستند، زیادند -بنده می‌شناسم؛ البتّه همه را هم نمی‌شناسم امّا هزاران جوان در اطراف و اکناف کشور مشغول کارهای عمیق، کارهای فکری [هستند]- جوانان دانشمند، جوانانِ با عزم راسخ، مشغول ساختن، مشغول تولید کردن، مشغول ابتکار و نوآوری هستند در سرتاسر کشور؛ اینها آینده‌سازند؛ ایمانشان خوب و قوی، توکّلشان بالا، اعتمادشان به خدا زیاد، امیدشان به آینده درخشان، بصیرتشان خوب؛ اینها هستند در بین مردم و کم نیستند -من «هزاران نفر» که گفتم، دایره‌ی ارتباط و معرفت خودم را گفتم امّا ده‌ها برابرِ این‌ هستند؛ زیادند- جوانهای ما آماده‌اند. اساس همه‌ی اینها هم لطف و فیض پروردگار است. خداوند متعال اگر اراده نکرده بود که این کار پیش برود، این مقدّمات را فراهم نمیکرد. امام بزرگوار در یک برهه‌ای -متأسّفانه جزئیّات یادم نیست- از اینکه یک کاری بسهولت انجام گرفته است، استنتاج کرده بودند که خدای متعال میخواهد این کار انجام بگیرد: اِذا اَرادَ اللهُ شَیئاً هَیَّاَ اَسبابَه‌؛ مقدّمات کار که فراهم میشود، پیدا است خدای متعال اراده فرموده است این کار انجام بگیرد. مقدّمات کار، ایجاد انقلاب است، تشکیل جمهوری اسلامی است، تشکیل نظام اسلامی است؛ اینها مقدّمات کار است برای ایجاد آن تمدّن اسلامیِ متناسب با این زمان و با این قرن. اینها مقدّماتی است که خدای متعال فراهم کرده است که به آنجا برسیم و ان‌شاءالله خواهیم رسید.

 خب، من دو خطاب دارم: یک خطاب به مسئولان و دولتمردان و مانند اینها، یک خطاب به مردم عزیزمان. به دولتمردان عرض میکنم که اوّلاً قدر موقعیّتهای خودتان را بدانید. اینکه شما در فلان مسئولیّت مشغولید، نعمت بزرگ خدا است. [اینکه] انسان بتواند مسئولیّت داشته باشد و کار کند برای یک چنین اهدافی، برای یک چنین ملّتی، برای یک چنین کشوری، این نعمت بزرگ پروردگار است؛ قدر این را باید بدانند و شاکر باشند. ثانیاً به لوازم این نعمت بزرگ عمل بکنند؛ مراقبت بکنند گرایش به رفتار غلط، گرایش به اشرافی‌گری، گرایش به اسراف، گرایش به آن چیزی که در بین دولتمردان طاغوتی رایج است، پیدا نشود؛ این وظیفه‌ی دولتمردان ما است. راه، راه اسلام است؛ حکومت اسلامی. ما مثل امیرالمؤمنین نمیتوانیم عمل کنیم امّا میتوانیم آن را یک مسیری بشناسیم و بدانیم که به آن طرف میشود حرکت کرد، در سایه‌ی آن راه باید حرکت بکنیم.

 شجاعت و عقلانیّت. این هم یک وظیفه‌ی دیگر مسئولین است؛ هم شجاع باشند، در مقابل توپ و تشر این و آن پس نزنند، آنچه را صحیح است، آنچه را باید انجام بدهند، در مقابل یاوه‌گویی‌های این دولتمردان آمریکایی و اروپایی و دیگران، آن را از دست ندهند؛ می‌بینید که چه بی‌ربط حرف میزنند؛ حرفهایشان واقعاً گاهی مثل دلقک است. دولتمرد آمریکایی -میخواهد ما را مثلاً در دنیا هو کند می‌آید- میگوید ایران حقوق بشر را از عربستان سعودی یاد بگیرد! به این آدم چه میشود گفت؟ غیر از دلقک حرف دیگری میشود زد؟ عنوان دیگری میشود داد؟ این آدم و این ‌جور آدمها نه تهدیدشان، نه وعده‌شان، نه قولشان، نه امضائشان اعتبار ندارد. به اینها نباید اعتنا کرد، شجاعانه در طریق صحیح باید حرکت کرد؛ و [همین طور با] عقلانیّت؛ با احساسات نمیشود حرکت کرد، اداره‌ی یک کشور با صِرف احساسات امکان‌پذیر نیست. احساسات خیلی لازم است امّا در مقام پشتیبانی عقلانیّت؛ راه را با عقلانیّت انتخاب بکنیم، با انگیزه و احساسات پیش برویم.

 یک وظیفه‌ی دیگری که مسئولین ما باید به آن توجّه داشته باشند، قدردانی از ظرفیّتهای درونی و داخلی کشور و شناخت این ظرفیّتها است. بسیاری از این ظرفیّتها وقتی ما آنها را نشناسیم متوقّف میماند؛ کمااینکه متأسّفانه همین هم اتّفاق افتاده است؛ خیلی از ظرفیّتها را [نشناخته‌ایم]، از جمله ظرفیّت همین جوانهای خوب را. گره‌هایی در کار برخی از مسئولان در بخشی از تشکیلات عظیم دولتی و حکومتی وجود دارد که این جوانها میتوانند این گره‌ها را باز کنند؛ هم با سرانگشت اندیشه‌ی جوانانه‌ی تابناکشان، هم با سرانگشت کار عملی‌شان میتوانند این گره‌ها را باز کنند؛ قدر جوانها را بدانند، به جوانها مراجعه کنند، از نظرات آنها استفاده کنند. غالب جاهایی که از نظرات آنها استفاده کردیم و بهره‌مند شدیم، به موفّقیّت دست پیدا کردیم. قدر جوانها را بدانند، قدر بلندپروازی‌های جوانها را هم بدانند. جوانها بلندپروازند، ایرادی ندارد؛ همین بلندپروازی‌ها است که یک ملّت را جلو میبرد و از توقّف [بازمیدارد]. از هیاهوی غربی‌ها هم بیمی به دلشان راه ندهند.
 
ادامه مطلب ...

«مرعوب دشمن نشوید»

درباره‌ی آیه‌ای که رهبر انقلاب در ورزشگاه آزادی خواندند؛

«مرعوب دشمن نشوید»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اجتماع بزرگ بسیجیان در ورزشگاه آزادی ضمن تبیین وضعیت کشور، بسیج مستضعفین را یکی از واقعیات کشور برشمردند. ایشان تشکیلات بسیج را مصداق آیه‌ی شریفه‌ی ۱۷۳ سوره‌ی آل‌عمران بیان کردند که از تهدیدهای دشمن مرعوب نمی‌شود و عقب‌نشینی نمی‌کند، بلکه ایمانش زیاد می‌شود. در این یادداشت به تبیین همین آیه پرداخته شده است؛ آیه‌ای که نقش مهمی در مدیریت جامعه دارد و رهبر انقلاب اسلامی نکات متعددی در تفسیر آن بیان کرده‌اند. در ابتدا فضای نزول آیه را بیان می‌کنیم و سپس دیدگاه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و نکات برخی مفسران را از نظر می‌گذرانیم.


آیه ۱۷۳ سوره آل‌عمران:

«اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ»


ترجمه:

[افرادی که خدا و رسول را پس از آنکه جراحت به آنان رسیده بود اجابت کردند]؛ همان کسانى که مردم [منافق و عوامل نفوذى دشمن‌] به آنان گفتند: لشکرى انبوه از مردم [مکه‌] براى جنگ با شما گرد آمده‌اند، پس از آنان بترسید. ولى [این تهدید] بر ایمانشان افزود، و گفتند: خدا ما را بس است، و او نیکو وکیل و کارگزارى است‌.


اشاره:

این آیه درباره‌ی قضایای بعد از جنگ اُحد است. جنگ اُحد به دو بخش تقسیم می‌شود: بخش اول، خود جنگ اُحد است که ابتدا مسلمانان در آن پیروز شدند و سپس شکست خوردند؛ اما بخش دوم، جنگِ «حمراءالاسد» است که بعد از جنگ اُحد واقع شد و مسلمانان در آن به پیروزی رسیدند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ۱۵ مرتبه در بیاناتِ سال‌های مختلف به ماجرای جنگ اُحد اشاره کرده‌اند که در ۱۱ مورد آن، آیه‌ی ۱۷۳ سوره‌ی آل‌عمران را که مربوط به جنگ «حمراءالاسد» است، بیان نموده‌اند.


* ماجرای جنگ اُحد و حمراءالاسد

جنگ اُحد در سال سوم هجری در مقابله‌ی مسلمانان با حمله‌ی مشرکان مکه رخ داد. این جنگ سه مرحله را پشت سر گذاشت: مرحله‌ی اول، پیروزی اولیه‌ی مسلمانان بود که دشمن مجبور به عقب‌نشینی در آن شد. مرحله‌ی دوم شکست مسلمانان بود که طی آن عده‌ای از مسلمانان بر اثر مغرور شدن به پیروزی و طمع کردن به غنیمت‌های جنگی، تنگه‌‌ای را که باید محافظت می‌کردند رها کردند و دشمن از همان تنگه و از پشت به مسلمانان حمله کرد و آن‌ها به ناچار به کوه اُحد گریختند. مرحله‌ی سوم این است که دشمن متوجه شد اگر بخواهد به جنگ ادامه بدهد، احتمال دارد شکست بخورد؛ لذا منطقه را ترک کرد.


مسلمانان پس از شکست در مرحله‌ی دوم، به مدینه برگشتند. در این هنگام ابوسفیان موقعیت را برای حمله‌ی دوباره مناسب دید. خبر حمله‌ی دشمن توسط عده‌ای منافق در مدینه پخش شد و سعی کردند در دل مسلمانان رعب و وحشت ایجاد کنند و روحیه‌ی آنان را از بین ببرند. پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در این موقعیت گفتند «تنها کسانی که در جنگ اُحد شرکت داشتند می‌توانند به این جنگ بیایند.» و با این کار، روحیه‌‌ی دوباره به مسلمانان خسته بخشیدند. در نتیجه، مسلمانان نه‌تنها از خبر حمله‌ی دشمن، ترس به خود راه ندادند بلکه ایمانشان برای حرکت در جهاد فی‌سبیل‌الله بیشتر شد و به فرمان پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) آماده‌ی جهاد شدند.


سپاهیان اسلام با انگیزه‌ی فراوان برای انتقام از مشرکین، در منطقه‌ای به نام «حمراءالاسد» مترصد رسیدن مشرکان شدند. ابوسفیان وقتی خبر این آمادگی کامل مسلمانان را دریافت کرد، دچار رعب و ترس شد و از رویارویی و جنگ منصرف شد.[۱]


بدین ترتیب مسلمانان با خوشحالی از این پیروزی و بهره‌مند از نعمت خداوند و بدون هیچ‌گونه آسیبی به مدینه بازگشتند. در واقع در جنگ حمراءالاسد، جنگ نظامی روی نداد بلکه مسلمانان در یک جنگِ روانی پیروز شدند؛[۲] یعنی ترس و ناامیدی به خود راه ندادند و با توکل به خداوند به مجاهدت برخاستند.


* نظرات تفسیری آیت‌الله خامنه‌ای و دیگر مفسران

عبارت اول آیه می‌گوید «اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم»؛ «کسانی که مردم به آن‌ها گفتند، لشکری انبوه از مردم برای جنگ با شما گرد آمده‌اند؛ پس از آنان بترسید.» منظور از «مردمِ» اول، منافقان و عوامل نفوذی دشمن هستند که سعی در ایجاد اختلال داشتند و منظور از «مردمِ» دوم، لشکر مشرکین مکه هستند.


عبارت بعدی آیه این‌طور آمده است: «فَزادَهُم إیمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ»؛ «ولی این تهدید، ایمان آنان را افزایش داد و گفتند خدا ما را بس است و او نیکوترین وکیل و تکیه‌گاه است.»


مفسران دو احتمال را در افزایش ایمان آنان مطرح کرده‌اند؛ یا بر این مبنا است که انسان از هر چیزی منع شود، نسبت به آن حریص‌تر می‌شود؛ یا بر این اساس است که ایمانِ آنان به پیروزی و وعده‌ی الهی که پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) گفته بود بیشتر شد.


نکته‌ی دیگر این است که این افزایش ایمان پس از یک عمل و طاعت بوده است؛ چرا که میزان ایمان، رابطه دارد با میزان تعهد و عملی که انسان انجام می‌دهد.[۳] البته ناگفته نماند که تبدیل مسلمانان فاقد روحیه به افرادی که دارای عزم راسخ و ایمان قوی شدند، آن‌هم در فاصله‌ی کمتر از یک شبانه‌روز، جزو شگفتی‌های تأثیر آیات قرآن و سخنان پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است.[۴]


درباره‌ی اینکه آن مؤمنان گفتند خدا ما را کفایت می‌کند، این کفایت کردن به حسب ایمانشان بوده است نه بر مبنای اتکاء به اسباب خارجی؛ یعنی به اسباب خارجی و ابزارهای جنگی دل خوش نکردند و ایمان را در سپردن کار به خدا قرار دادند.


و خدا را ‌وکیل خودشان قرار دادند. وکیل به کسی می‌گویند که کار را از طرف انسان تدبیر می‌کند. درباره‌ی توکل باید توجه کرد که انسان برای رسیدن به مقصود، احتیاج به دو عامل دارد: یک عامل طبیعی که عبارت از ابزارهای مادی است و یک عامل معنوی که عبارت از روحیه و انگیزه است. اگر انسان عوامل طبیعی را آماده کند ولی در روحیه دچار سستی و تنبلی باشد نمی‌تواند به مقصود برسد. توکل، نیرویی است که یأس و ناامیدی و سستی را در روحیه‌ی انسان راه نمی‌دهد و در نتیجه انسان در روحیه هیچ شکستی را نمی‌پذیرد.


در توکل به خدا جهت دیگری هم وجود دارد؛ به این صورت که هرکس بر خدا توکل کند، هم روحیه‌اش قوی می‌شود و هم در ابزارهای مادی، خدا به او کمک می‌کند.[۵] رهبر انقلاب اسلامی در تفسیر اکتفاء به خدا می‌گویند اگر به شما هشدار دادند که دشمن در انتظارتان است، و شما حاضر نشدید زحمتی بکشید و وارد میدان مجاهدت بشوید، در اینجا خداوند شما را کفایت نمی‌کند.[۶] چرا که توکل به این معنا نیست که کنار بنشینیم و بگوییم خدا خودش درست می‌کند، بلکه باید همه‌ی نیرو را به میدان آورد تا توکل محقق بشود.[۷]


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۷۲ به تلاش آمریکا برای یارگیری از اروپا با هدف فشار بر ایران اشاره می‌کنند و با قرائت این آیه، توصیه می‌کنند که مرعوب دشمنان نشوید.[۸] نظیر استفاده از این آیه در مقابل تهدیدات دشمن در سال‌های ۷۸، ۸۲، ۸۸، ۹۵ و ۹۷ در بیانات ایشان آمده است. ایشان نقش‌آفرینی امام خمینی در مبارزات[۹] و نقش‌آفرینی مردم در انقلاب اسلامی[۱۰] و دفاع مقدس[۱۱] را از مصداق‌های عمل به این آیه می‌دانند. رهبر انقلاب در این راستا در سال ۹۰ و در اثنای تحولات بیداری اسلامی در کشورهای منطقه، به ملت‌های مسلمان بر اساس این آیه توصیه کردند که توجه به خطر و تهدید دشمن، آن‌ها را نترساند.[۱۲]


رهبر انقلاب اسلامی بارها وقایع تاریخ اسلام را بیان کرده و از آن‌ها درس‌هایی برای نیازهای روز جامعه استخراج کرده‌اند؛ همانند آنچه ایشان درباره‌ی جنگ احزاب[۱۳] یا جنگ بدر و جنگ خیبر[۱۴] بیان کرده‌اند. جنگ اُحد و ماجرای بعد از آن یکی از مهم‌ترین اتفاقات عبرت‌آموز است؛ تا جایی که رهبر انقلاب اسلامی فرمودند: «همه‌ی دوران زندگی ما، جنگ اُحد است. اگر خوب حرکت کردیم، دشمن شکست خواهد خورد.»[۱۵]



منابع:

۱. بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت چهاردهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) ۱۳۸۲/۰۳/۰۳

۲. تفسیر قرآن مهر، محمدعلی رضایی اصفهانی، ج‌۳، ص۳۴۴.

۳. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، سیدعلی خامنه‌ای، ص۱۰۴.

۴. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۳، ص۱۷۸.

۵. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج‌۴، صص۶۳-۶۵.

۶. بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۹/۰۴/۱۹

۷. دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی‌امر با رهبر انقلاب ۱۳۸۹/۰۴/۲۳

۸. بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان ۱۳۷۲/۰۸/۱۲

۹. بیانات در مراسم بیست‌ و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۳۹۲/۰۳/۱۴

۱۰. بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۳۹۵/۰۳/۱۴

۱۱. بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان ۱۳۷۲/۰۸/۱۲

۱۲. بیانات در اجلاس بین‌المللی بیداری اسلامی ۱۳۹۰/۰۶/۲۶

۱۳. بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان ۱۳۹۵/۰۴/۱۲

۱۴. بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی ۱۳۹۰/۱۰/۱۹

۱۵. بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا ۱۳۷۶/۰۲/۱۷