رهبر انقلاب در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولتفرمودند: «تعداد قابل توجّهی از شاخصهای اقتصاد کلان، رشد را نشان میدهد، پیشرفت را نشان میدهد، تغییرات مثبت را نشان میدهد. البتّه تا مسائل مربوط به اقتصاد کلان برسد به معیشت مردم و زندگی مردم یک مقداری فاصله وجود دارد؛ یعنی زمان باید بگذرد.» ۱۴۰۲/۰۶/۰۸ رسانه KHAMENEI.IRدر گفتوگو با دکتر سید احسان خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی، به بررسی اقدامات انجام شده در زمینه تحقق شعار سال ۱۴۰۲ «مهار تورم، رشد تولید» و وضعیت شاخصهای کلان اقتصادی کشور پرداخته است.
مهمترین شاخصهای اقتصاد کلان چه مواردی هستند و در حال حاضر چه وضعیتی دارند؟ اجازه بدهید قبل از اینکه به وضعیت شاخصهای اقتصادی اشاره بکنم، به نقطهی شروع حرکت دولت و آخرین وضعیتی که بعد از دو سال قرار داریم، بپردازم. فراموش نکنیم دولت سیزدهم در شرایطی کار خودش را آغاز کرد که به تعبیر رهبر انقلاب یک دهه عقب افتادگی در اقتصاد ایران وجود داشت. تقریباً تمام شاخصهای مهم اقتصاد ایران ــ غیر از یکی دو سال در میانهی دههی ۹۰ ــ دچار توقف و ترمز و بلکه پسرفت بود. اثر این عقبافتادگی اقتصادی، در زندگی مردم و در قدرت دولت برای اینکه بتواند اقتصاد را ادامه بدهد، محسوس بود. چون به هر حال یک ایدهای پیش از دولت آقای رئیسی در سرلوحهی کار بود که بسیاری از امور را نسبت به روابط اقتصادی ایران با غرب و مسئلهی برجام شرطی کرده بود.
دولت سیزدهم در عرصهی اقتصادی ابتدا باید خط تمایز گفتمانی خودش را در عمل نشان میداد؛ اینکه میتوان اقتصاد ایران را اداره کرد، همزمان مسئلهی مذاکرات هم ادامه داد و بلکه میتوان بسیاری از اصلاحات ساختاری اقتصاد ایران را هم در دستور کار قرار داد. در آن چند هفتهای که آقای رئیسی رئیسجمهور بودند اما هنوز کابینهی جدید ملحق نشده بود، بسیاری از دولتمردان گذشته اشاره میکردند که ماههای بسیار سختی پیش روی دولت است، «ادارهی امر جاری دولت»، «پرداخت حقوق کارکنان دولت»، «مسئلهی تورمهای سه رقمی»، این عبارتهایی بود که به صراحت خدمت آقای رئیسجمهور میگفتند.
تلاش دولت در عرصهی اقتصادی ابتدا این بود که بتواند بر آن ترس نسبت به مسئلهی ادارهی اقتصاد غلبه بکند. در هفت ماههی اول شروع به کار دولت، نرخ تورم نزدیک به ۶۰ درصد ــ طبق گزارشهای بانک مرکزی ــ بود و دولت توانست تا پایان اسفند ۱۴۰۰ و حتی فروردین ۱۴۰۱، نرخ تورم نقطه به نقطه را به شدت کاهش بدهد.
همچنین دولت اصلاحات اقتصادی را در اردیبهشت ۱۴۰۱ شروع کرد. ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کرد، زیرا ارز ۴۲۰۰ تومانی تبعاتی داشت در حوزهی تضعیف تولید داخل و رانتی که به واردکنندگان و غیره داده میشد. دولت همزمان با سیاست حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، باز توزیع و جبران را برای مردم در نظر گرفت. چون پیش از دولت هم، ارز ۴۲۰۰ تومانی کالاهای دیگری حذف شده بود اما معادلی در سفرهی مردم نداشت.
رهبر انقلاب اسلامی در تاریخ ۹۹/۷/۲۱ در ارتباط تصویری با مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح فرمودند: «نیروهای مسلّح به جز تأمین امنیّت، کارهای مهمّ دیگری هم دارند که یکی از بزرگترین کارهای نیروهای مسلّحِ ما ارائهی خدمات به ملّت است؛ هم ارتش، هم سپاه، هم نیروی انتظامی و هم بسیج، انواع خدمات را در سالهای گذشته و بخصوص در این برههی اخیر به ملّت ایران هدیه کردهاند: هم خدمات زیربنایی، مثل سد و راه و پالایشگاه و امثال اینها؛ هم در عرصهی بهداشت و درمان، در بخش واکسن فلج اطفال، کار بسیار بزرگی را نیروهای مسلّح کردهاند». همانطور که مستحضرید، در حال حاضر، موضوع اوّل کشور موضوعات اقتصادی است. ارزش پول ملی افت میکند و مردم دارند یک قبض اقتصادی را تجربه میکنند؛ امّا ما بیشتر از اینکه راجع به حل مشکل افت ارزش پول ملی صحبت کنیم داریم راجع به تولید و رونق تولید صحبت میکنیم. به نظر شما رونق گرفتن تولید چگونه به حفظ ارزش ملی کمک میکند؟ بله؛ بگذارید من از یک جنبهی دیگری وارد شوم. ما اگر کشورهای مختلف را بررسی کنیم، آنهایی که قدرت اقتصادی هستند و پولشان در یک دورهی طولانی ثابت بوده یا تغییر کمی داشته است، اگر بیاییم علتش را نگاه کنیم میبینیم که آنها در تولید جهانی یک نقش کلیدی دارند. بهعنوان مثال وقتی میگوییم که چین دارد قدرت اوّل میشود، یعنی بیش از چهل درصد تجارت دنیا را در دستش دارد و این تجارت هم ناشی از فروش خدمات و محصولات است. بنابراین میتوانیم بگوییم که قدرت اقتصادی معادل است با اینکه شما قدرت پول ملی را داشته باشید. قدرت اقتصادی معادل توان تولید است. اگر پول ملی ما افت پیدا کرد، بهخاطر این است که تولیدهایی داشتیم منتها این تولیدها وابسته به خارج بود؛ یعنی وابستگی ارزی داشتند و همین باعث شد که وقتی یک شوک وارد میشود، ما نتوانیم همان روند گذشته را ادامه بدهیم و سطح تولید ملی افت پیدا میکند. در نتیجه میتوانیم بگوییم ارزش پول افت پیدا میکند.
بهعنوان مثال، در یک بازهای از زمان اعلام میکنیم که ما در خودروسازی مثلاً به نود درصد خودکفایی رسیدهایم و انتظار داریم که اگر نرخ ارز سه برابر افزایش پیدا میکند، این افزایش در آن ده درصدی که ما خودکفا نیستیم تأثیر بگذارد، امّا این تأثیر عملاً روی صد درصد قیمت خودرو است. دقیقاً خودرو مثال خوبی است. وقتی ارز بالا میرود، قیمت خودرو هم بالا میرود و میگوییم خودکفایی مثلاً نود درصد است، ولی نود درصدی که داریم این است که نود درصد قطعات را داخلیسازی کردیم؛ امّا آیا موادش را هم داخلیسازی کردیم یا خیر؟ آیا تجهیزاتی که قرار است آن قطعات را تولید کنند ساخت داخلاند یا خیر؟ جوابش خیر است. بهصورت واقعی نود درصد، معادل این است که پنجاه درصدش داخلی است و پنجاه درصدش در مجموع بهصورت مواد اوّلیه، قطعات استاندارد و ابزار وارد میشود؛ امّا اگر قسمتهای حیاتی محصول را در داخل تولید کنیم، آنوقت میتوانیم بگوییم اقتصادمان، اقتصاد مقاوم میشود؛ یعنی در مقابل تکانههای مختلف اقتصادی که الان در دنیا فوقالعاده زیاد است و هر قدم که جلوتر برویم بیشتر میشود، ما میتوانیم بگوییم اقتصادمان پایدارتر است.
با توجه به اینکه در صنایع مختلف مدیر بودید، فکر میکنید چقدر ظرفیت در کشور است که الان از آنها استفاده نمیکنیم؟ واقعاً فکر میکنید چه میزان از ارزش افزودهای که میتوانیم خلق کنیم را خلق نمیکنیم؟ یکی از مدیران کشور کره، زمانی یک کتابی به اسم «سنگفرش خیابانها از طلاست» نوشت. من میگویم مصداق آن کتاب، جمهوری اسلامی ایران است. ما هر قدر به هر جا دست بزنیم، میبینیم که ثروتهای عظیمی هست، منتها نتوانستیم وارد شویم و آن ثروتها را بهنوعی تبدیل به ارزش ملی یا درآمد ملی کنیم. ما از نظر لجستیک و از نظر معادن جزو ده کشور اوّل در دنیا هستیم. ما از نظر سوختهای فسیلی جزو چهار پنج کشور اوّل هستیم. ما از نظر بخشهای مختلف علمی جایگاه خیلی بزرگ و خاصی داریم.
آیا در همین شرایط تحریم کنونی، اینها قابل باروری هستند و اگر بارور شوند مشکل اقتصادی ما را حل میکند؟ من یک نکتهی جالبی بگویم. کشورهایی که برایشان یک تحولی اتفاق افتاده یا شبیه به ما فشار بیرونی داشتند که نگاهشان رو به داخل شد، یا اینکه برای بخشهای اقتصادی خودشان فشار داخلی ایجاد کردند. بهعنوان مثال ما یک مقایسهای که داریم همیشه خودروسازی خودمان را با خودروسازی کره مقایسه میکنیم و میگوییم ما با هم در یک زمان شروع کردیم.
ولی آنها فشار داخلی ایجاد کردند. دقیقاً؛ فشار داخلی ایجاد کردند و گفتند اگر خودروسازی میخواهید، از دیگران شروع کنید و قطعات بگیرید و مونتاژ کنید، ولی برای پنج سال. پنج سال بعد به شما اجازه نمیدهم یک چنین کاری کنید. پنج سال بعد باید قطعات کلیدی را داخلیسازی کنید یا بعد از پنج سال دوم باید طراحی کنید و اجازه نمیدهم وابسته به یک مجموعهی دیگر باشید. بعد از بیست سال دیگر نمیتوانید صرفاً بازار داخل را داشته باشید و باید محصولی داشته باشید که وارد بازارهای جهانی کنید. میخواهم بگویم که اینها با یکسری فشارها اتفاق میافتد و این فشارها از دیدگاه سیاستگذاری میآیند و این کار را انجام میدهند؛ یعنی یک محدودیت میگذارند و میگویند که شما باید بیایید در این فضا کار کنید، منتها اگر میخواهید از این فضا به فضای بالاتری بروید و ارزش افزودهی بالاتری داشته باشید، کمکهایی میکنند که از جنس کمکهای تحقیقاتی است.
در همین شرایط کنونی ما بارها شنیدهایم که راهحل در داخل کشور است. اگر ما در این شرایط توانسته بودیم ظرفیت اقتصادی کشور را فعال و بارور کنیم، آیا اقتصاد متفاوتی داشتیم؟ قطعاً اینجوری است، منتها نکتهای هست و آن اینکه چرا این کار را نتوانستیم انجام دهیم. چون ما واقعاً روی بخشهای کلیدیمان متمرکز نشدیم. من یک مثال ساده بزنم. آمریکا که ما را تحریم میکند، یک میز ایران دارد. در آن میز آدمهای نخبه و مراکز مطالعاتی متعددی هستند که میآیند جمعبندی میکنند و بر مبنای خروجی یک کاری را انجام میدهند. ما در کدام بخش از کشورمان برای مسائل حیاتی خودمان یک چنین بحثی را ایجاد کردیم؟ یا اگر هم آمدیم ایجاد کردیم، با فشار رهبر انقلاب بوده است که چندین بار گفتند یک قرارگاه درست کنید و این قرارگاه فکر کند و همهی حرکتها را یکپارچه کند و بر مبنای یک راهبرد عمل کند.
یک نمونهاش سواحل مکران که رهبر انقلاب به نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی دستور دادند که رونق ایجاد کنند. همان ظرفیت اگر استفاده میشد چندین برابر چاه نفت و حوزهی نفتی به ما پول میداد. در مورد جهاد خودکفایی برایمان بگویید. چگونه تشکیل شد و چقدر بر رفع نیازهای نیروهای مسلح در حوزههای فنی تأثیر گذاشت؟ اگر سوابق جهاد خودکفایی را نگاه کنیم، بر مبنای پستهایی بوده است که رهبر معظّم انقلاب در بخشهای مختلف داشتهاند. خب در ابتدای انقلاب و در زمان جنگ، ایشان بهعنوان نمایندهی حضرت امام رحمةاللهعلیه در شورای دفاع بودند. در مطالعاتی که انجام دادم، دیدم که در تاریخ ۵۸/۱۰/۲۳ ــ دقیقاً کمتر از یازده ماه بعد از انقلاب ــ ایشان یک بیانیه دادند که نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران باید در این زمینه، برای تجهیزاتی که دارد، به فکر این باشد که قطعات یدکیاش را بسازد و قطعات فرسوده را بهروزرسانی کند. این در سال ۶۲ بهصورت رسمی به نیروها ابلاغ شد.
بسیاری از مهندسان هواپیما در آن روزهای آغازین جنگ تحمیلی میگفتند که افچهاردههای تامکت ما بیش از یکی دو هفته نمیتوانند پرواز کنند یا بعضیها اعتقاد داشتند که افپنچ یا افچهارهای ما بیشتر از یک ماه نمیتوانند پرواز کنند. امّا بسیاری معتقدند که همین جریان جهاد خودکفایی باعث شد که این هواپیماها سرپا بمانند و بتوانند پرواز کنند. این مسئله چقدر ریشهی تاریخی دارد و واقعی است؟ من اصلاً به تاریخش برنمیگردم، ولی ترامپ یک صحبتی کرده بود و گفته بود اگر ما از پشتیبانی عربستان دست برداریم، اینها دو هفته بیشتر نمیتوانند مقاومت کنند. سسیستمهای پیچیدهای است که سلسلهمراتبش عمدتاً آمریکاییها است و دارد نقشآفرینی میکند. ما یک ناوگان هوایی در موقع تحول داشتیم که بهروز بود، منتها ما خودمان روی آن تسلط نداشتیم که اینها را تعمیر و نگهداری کنیم یا اگر تعمیر و نگهداری اپراتوری آن را انجام میدادیم، طراحی اصلی را خود آمریکاییها میکردند؛ یا اگر قطعاتی به آمریکا سفارش میدادیم، پولش را برمیداشتند و با هواپیما قطعات میفرستادند و ما میتوانستیم هواپیما را رویپا کنیم. خب این شرایط ما در قبل از انقلاب بود. بعد از انقلاب هم مستشاران آمریکایی رفتند.
به نظر من جهاد خودکفایی حداقل در بخش هوایی سه کار انجام داد: در گام اوّل آدمهایی را پرورش داد که جایگزین نیروهای آمریکایی شوند؛ یعنی آدمهایی که صرفاً کار اپراتوری میکردند، سطح دانششان را اضافه کرد که بتوانند تسلط به محصول داشته باشند. در گام دوم برای اینکه قطعات بهروزرسانی شوند، یکسری قطعات میخواستند؛ اوّل قطعات تندمصرف را شروع به ساختن کردند و بعد قطعات حیاتیتر را ساختند. بعد هم سیستمها باید بهروزرسازی میشد که نهایتاً به ساخت هواپیما رسیدند.
این یکی از مصادیق جهاد خودکفایی بود، امّا جهاد خودکفایی بعداً اشکال ساختیافتهتری به خودش گرفت. ما تجربیات دیگری داریم که بگوییم از جهاد خودکفایی الگو گرفت و حتی پیشرفتهتر و در سطح بالاتر عمل کرد؟ بله، ما میتوانیم بگوییم جهاد خودکفایی در عالیترین حالتش، صنایع دفاعی است. ما از ابتدای انقلاب یک صنایع دفاعی داشتیم که عین صنایع فعلی ما بود؛ یعنی وابستگی مواد و تجهیزاتش به خارج بود. صرفاً یکسری فرایندهای ساخت داشت و محصولات ساده را تولید میکرد، منتها وقتی جنگ شروع شد خروجی آنها کفاف جنگ را نمیداد. بنابراین سپاه با امکانات بومی، بدون اینکه تجهیزات خاصی را وارد کند، از بدنهی کشور استفاده کرد و محصولات را مشابهسازی کرد و جنگ را پشتیبانی کرد.
انفعال اقتصادی و ظرفیتهای بر زمین مانده اقتصاد ایران
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی بار دیگر بر مسئلهی معطل نکردن اقتصاد کشور تأکید کردند:«یکی از بدترین مشکلات در کشور همین است که ما اقتصاد را شرطی کنیم. متأسّفانه اقتصاد ما در این چند سال اخیر شرطی است؛ ببینیم چه میشود؛ شش ماه دیگر چه میشود؛ برجام چه میشود.»
پیامدهای منفی انفعال اقتصادی هر چند اقتصاد ایران از همان ابتدای انقلاب تحت تحریم های شدید دشمنان خود به ویژه ایالات متحده آمریکا بود، اما از سال ۱۳۹۰ به بعد شکل و حجم و فشار این تحریمها تغییر کرد و تبدیل به یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» شد. سیاستگذاران، کارشناسان و مسئولان راه های متفاوتی را پیشروی کشور متصور شدند، عده ای چون تصورشان از تحریم امری زمان دار و قابل رفع بود سیاست اصلی را در دورزدن تحریم ها می دیدند. گروهی چون اثرگذاری تحریم ها را ناشی از مشکلات و ضعفهای تاریخی-ساختاری میدیدند، چاره ی کار را توجه به داخل و خودکفایی اقتصادی می دانستند و بعضی هم مذاکره با غرب را اکسیر شفابخش اقتصاد ایران میدانستند.
رهبر انقلاب از همان ابتدا ۲ سیاست عمده را در کنار اجازهی مذاکره مورد تأکید قرار دادند و به بهانه های مختلف این ۲ مورد را به مسئولان گوشزد نمودند. ایشان ضمن تشویق مسئولان به تعامل با کشورهای گوناگون و محدود نکردن رابطه با کشورهای محدود اروپایی، سیاست توجه به همسایگان و شرق را مطرح نمودند تا همه تخم مرغ های سبد اقتصاد و دیپلماسی در یک سبد قرار نگیرند. از طرفی محور و ستون ساخت اقتصاد کشور را توجه به داخل و ساخت کشور از درون بیان کردند. این دو بال همان چیزی است که در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی با عنوان «درون زایی« و «برون گرایی» به آنها اشاره شده است.
متاسفانه بی تحرکی غربیها در مقابل خروج آمریکا از برجام و عدم جبران تعهدات برجامی از یک سو و چشم امید داشتن برخی ها در داخل به انجام تعهدات توسط غربیها، اقتصاد کشور را دستخوش انفعال کرد. از دیدگاه اقتصاد سیاسی اصولا انفعال و منتظر ماندن برای گشایش در حوزهی اقتصادی چندین پیامد دارد:
۱. بازار داخلی را ملتهب میکند وقتی رفتار کنشگران اقتصادی در یک جامعه وابسته به انجام اقدامی خارجی میشود، اقتصاد آن کشور به جای اثرپذیری از عوامل حقیقی اقتصادی مانند سطح تولید و اشتغال و... تا حدی وابسته به خارج از کشور می شود. انعکاس این اتفاق در اقتصاد به صورت نوسانات بالا در حوزه ی ارز، سکه و بازارسرمایه خواهد بود که در نهایت می تواند خود این التهاب، علامت بی ثباتی را به خارج از کشور منتقل کند و حجم سرمایه گذاری خارجی را کاهش دهد.
۲. ابزار تحریم را موثر میکند وقتی فردی سالم با یکسری محدودیت در امور روزمره خود مواجه می شود، دامنه ی حرکات او کاهش می یابد، حال اگر همین فرد بیماری خاصی هم داشته باشد، احتمال اینکه محدودیت رفته رفته فرد را فلج کند وجود دارد. اقتصاد ایران به عنوان اقتصادی که از دیر باز با مشکل نفتی بودن سرکار دارد، در شرایط فعلی با محدودیت تحریم دست و پنجه نرم میکند. انفعال و بی تحرکی اقتصادی می تواند رفته رفته عضلات اقتصادی کشور را فلج کند و این اقدام رفته رفته ابزار تحریم را موثر نماید.