شرح نامه ۴۵ نهجالبلاغه؛
آفات نزدیکی ائمه جمعه به صاحبان ثروت و قدرت چیست؟
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار ائمهی جمعه، بار دیگر یکی از توصیههای همیشگی خود به طلاب و روحانیون را، خطاب به ائمه محترم جمعه بیان فرمودند: «یکی از چیزهای مهم این است که سر سفرهی اصحاب ثروت و قدرت تا میتوانیم حاضر نشویم. نامهی حضرت به عثمانبنحُنِیف را که یادتان هست! حالا ما توقّع نداریم، [چون] نه عثمانبنحُنِیفی در بین ما هست، نه وضع ما با وضع امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه) قابل مقایسه است؛ امّا این را میتوانیم توصیه کنیم و میتوانیم برای خودمان قرار بدهیم که به آن طبقات برگزیده و اَشرافی زیاد نزدیک نشویم.» ۱۳۹۸/۰۴/۲۵
از این رو، بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم حجتالاسلام براتمحمد هدایتی به تبیین توصیهی سلوکی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نامه به عثمان بن حُنَیف میپردازد.
محتوای کلی نامه ۴۵ نهجالبلاغهامیر المؤمنین (علیهالسلام) این نامه را به یکی از کارگزاران و نمایندگان خود در بصره به نام «عثمان بن حُنَیف» نوشته است. حضرت در این نامه،
[۱] ابتدا وی را به خاطر شرکت در یک میهمانی اشرافی به شدت سرزنش میکند. سپس به شرح زندگی ساده خود به عنوان الگویی برای مسئولان و عالمان میپردازد. سپس به داستان فدک به عنوان تنها ثروت دنیایی (که آن هم غصب شده) اشاره میفرماید. سپس علت سادهزیستی خود را جایگاه خطیر و مسئولیت خود میدانند و بعد دنیا را مخاطب قرار داده، از آن اعلام بیزاری میکنند. در نهایت دوباره عثمان بن حنیف را مخاطب قرار داده و او را به تقوا و سادهزیستی توصیه مینمایند.
شخصیت عثمان بن حُنیفوی از صحابهی ویژهی پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) و بعد، یکی از یاران با وفای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بود. قبل از حکومت حضرت، یکی از مسئولین اقتصادی (مسئول مالیات اراضی عراق) بود. در حکومت حضرت نیز فرماندار بصره شد. وی قبل از جنگ جمل
[۲] اسیر تطمیع سردمداران آن نشد و در رکاب حضرت با آنان جنگید.
[۳] او شخصیتی پاکدامن، باتقوا و عادل بود.
همچنین او و برادرش جزء گروه «شرطة الخمیس» (مأموران ویژه و جان بر کف)
[۴] حضرت بودند که امام (علیهالسلام) بهشت را براى آنان تضمین کرد.
[۵] از وی روایاتی نیز نقل شده است.
[۶] او بعد از پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) بر آرمانهای خود پایبند ماند و در حکومت حضرت نیز دچار تغییر در اصول و آرمانها نشد. برخی از ائمه (علیهمالسلام) او را ستایش کردهاند.
[۷] بسیاری از عالمان و مورخان نیز او را انسانی موثق، جلیلالقدر، شجاع، عادل و عالم میدانند.
حضرت آیتالله خامنهای نیز از ایشان با عظمت یاد کردهاند.
[۸] همچنین در دیدار اخیر به نبود چنین شخصیت با عظمتی میان ما اشاره کردند.
[۹]با توجه به آنچه گفته شد، عثمان بن حنیف، یک عالِم بصیر و یک کارگزار عادل بوده، از این رو مخاطب این نامه، هم عالمان و روحانیون و هم کارگزاران و مسئولان هستند.
داستان سفره اشرافیبر اساس آنچه از نامه و برخی شروح استفاده میشود، یکی از شخصیتهای اشرافی و ثروتمند بصره، عثمان بن حنیف را به یک مجلس میهمانی دعوت میکند. مجلسی که ویژهی اشراف و متموّلان بصره بود. عثمان بن حنیف نیز (که به عنوان نماینده و کارگزار امام در بصره بود) بدون تأمل و دقت، آن دعوت را پذیرفته و در آن مجلس شرکت کرده بود.
وقتی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از این واقعه مطلع میشوند، با لحن تندی به وی نامه مینویسند و او را به خاطر چنین رفتاری سرزنش میکنند و «سلوک مردمی» را به او میآموزند.