حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

وقتی الگو زینب است

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اگر الگوی زن، زینب و فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله علیها باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز.» ۷۷/۰۸/۲۲

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن سالروز میلاد حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و روز پرستار پوستر «وقتی الگو زینب است» را منتشر می‌کند.

بیانات در دیدار مردم قم

بیانات در دیدار مردم قم

به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین المعصومین المطهّرین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین.

 خیلی خوش‌آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، مردم سرافراز قم، فضلای محترم حوزه‌ی برجسته‌ی قم. حقیقتاً جمع شما، دیدار شما، روز شما، مایه‌ی امید، مایه‌ی نشاط، مایه‌ی حرکت، و درس‌آموز است در همه‌ی این سالهای متمادی. فرصت روز نوزدهم دی، تنها تجلیل و تکریم و تمجید از مردم قم نیست، اگرچه این [کار] حقّاً جا دارد؛ واقعاً باید از مردم قم، از جوانهای قم که این حرکت عظیم را به راه انداختند، این نقطه‌ی عطف تاریخی را به وجود آوردند که هرگز فراموش نخواهد شد، تمجید کرد؛ در این شکّی نیست. قم همان جایی است که سرچشمه‌ای شد برای یک شطّ جوشان حرکت و مقدّمه‌ای شد برای آن دریای متلاطم انقلاب که کار کوچکی نبود. قم شهر انقلاب است، مرکز انقلاب است، مادر انقلاب است.

 البتّه من این را همین جا در پرانتز عرض کنم که انگیزه‌هایی وجود دارد برای اینکه فضای انقلابی قم را تغییر بدهند و روحیه‌ی انقلابی قم و روحیه‌ی دینی قم را کمرنگ کنند؛ انگیزه‌هایی وجود دارد. از کِید دشمن در همه‌ی جنبه‌ها و جوانب نباید غافل شد: از جنبه‌ی اقتصادی که کید و مکر و دشمنی میکند، نباید از کید و مکر و دشمنی او در جنبه‌ی فرهنگی غافل شد؛ مشغولند، انگیزه‌هایی دارند، عواملی را میفرستند؛ باید به این توجّه کرد. بزرگان قم، جوانان قم باید نگذارند تا دستهای خائن، قم را از مرکزیّت انقلاب، از کانون انقلاب ‌بودن بیرون بیاورند و این معانی را در آن کمرنگ کنند. به هر حال قم آن سرچشمه‌ی اصلی است و حوزه‌ی قم آن پشتوانه‌ی معنوی است برای این حرکتی که دنیا را تغییر داد، دنیا را تکان داد و همچنان این حرکت ادامه دارد و هنوز در آغاز راهیم.

 پس روز نوزدهم دی برای تمجید و اجلال مردم قم روز مناسبی است، فرصت مناسبی است امّا فقط این نیست؛ نوزدهم دی درسهایی دارد برای امروز ما. من حالا یک بخش کوتاه از آنچه را به نظر میرسد در دل این حرکت میتوان مطالعه کرد و تحقیق کرد و بررسی کرد، عرض میکنم. جوانها توجّه کنند؛ این حقایق را بخصوص جوانهای ما بایستی مورد توجّه قرار بدهند چون کار مال شما جوانها است، آینده‌ هم متعلّق به شما است.

 در دهم دی ماه سال ۵۶، رئیس‌جمهور آمریکا آمد در تهران و یک نطق غرّائی(۱) کرد در تمجید اغراق‌آمیز و دروغین از محمّدرضا. در این نطق غرّاء گفت «ایران جزیره‌ی ثبات است»؛ یعنی چه؟ یعنی خیال آمریکا از ایرانِ وابسته و مسئولان نوکرمَآب ایران آسوده است؛ اینجا جزیره‌ی ثبات است -این مال دهم دی ماه است- دَه روز نشده بود که قضیّه‌ی قم اتّفاق افتاد و نوزدهم دی ماه مردم قم قیام کردند، حرکت کردند، با جان خود، با تن خود علیه آن رژیم ظالم و وابسته و فاسد به میدان آمدند. دستگاه محاسباتی آمریکا و غرب این است؛ این را توجّه کنید. خود غربی‌ها، خود آمریکایی‌ها میبالند به قدرت محاسباتی خودشان، به قدرت تحلیل خودشان، به آینده‌نگری خودشان، و اینجا هم یک عدّه‌ غرب‌زده‌ی آمریکازده پُز قدرت محاسباتی آمریکا را میدهند که «آمریکایی‌ها این‌ جور گفتند، فلان دانشمند آمریکایی، فلان مرکز پژوهشی آمریکایی این‌ جور گفته، این‌ جور دنیا را شناخته، این ‌جور آینده را تصویر کرده». قدرت محاسباتی آمریکا این است [که میگوید] «اینجا جزیره‌ی ثبات است»، کمتر از دَه روز بعد معلوم میشود که جزیره‌ی ثبات یعنی چه؛ قیام قم، بعد قیام تبریز، بعد حرکت عظیم، بعد آن طوفان زیر و رو کننده‌ی انقلاب اسلامی و نابودی رژیم وابسته‌ی سرسپرده‌ی طاغوت و پهلوی [رخ میدهد]؛(۲) این قدرت محاسباتی، این توانایی محاسباتی تا امروز همان‌ جور است. همین چندی پیش در همین نزدیکی، یکی از دولتمردان آمریکایی(۳) در جمع یک مشت اوباش و تروریست گفت امیدوار است یا آرزو دارد که جشن کریسمس ۲۰۱۹ را در تهران بگیرد؛ جشن کریسمس ۲۰۱۹ همین چند روز پیش بود. این همان قدرت محاسباتی است، اینها همان آدمها‌یند. محاسبات آنها اقتضا میکند که یک چنین امیدی داشته باشند؛ مثل امید صدّام‌حسین که [میخواست] یک هفته‌ای بیاید تهران، مثل امید مزدور دیگرشان منافقین که از کرمانشاه راه بیفتند در ظرف سه روز مستقیم خودشان را برسانند تهران؛ اینها محاسبات است! توانایی محاسبات دشمن این است. بعضی از دولتمردان آمریکا وانمود میکنند دیوانه‌اند؛ بنده البتّه این را قبول ندارم، امّا حقیقتاً احمقهای درجه‌ی یک هستند.

 قیام مردم قم صف‌بندیِ دو دستگاه محاسباتی، صف‌بندی دو نظام معرفتی، صف‌بندی دو الگوی تحلیلی در مقابل یکدیگر را نشان داد: یکی نظام معرفتی لیبرال‌دموکراسیِ دروغینِ پای‌درگِل غربی، یکی نظام معرفتیِ توحیدیِ اسلامی؛ تقابل دو دستگاه پیش‌بینی و تقویم و محاسباتی را نشان داد: آن دستگاه محاسباتی آمریکا که ایران را آن جور میبیند با آن محاسبات اوّل کار آمریکایی‌ها که سنای آمریکا در اوّلین ماه‌های پیروزی انقلاب، ایران را تحریم کرد و بنا را بر این گذاشتند که تا پنج ماه دیگر، شش ماه دیگر، انقلاب اسلامی از بین خواهد رفت -این محاسبات آنها است- این هم دستگاه محاسباتی نظام اسلامی که امام بزرگوار گفت «صدای خُرد شدن استخوانهای مارکسیسم را دارم می‌شنوم»(۴) و یک سال بعد، دو سال بعد، همه‌ی دنیا صدای خُرد شدن این استخوانها را شنیدند؛ مسئله این است. غرب در مقابل یک چنین پدیده‌ای قرار گرفته است؛ پدیده‌ی انقلاب اسلامی. یک طرف انبوهی از ابزارهای چشم‌پُرکن مادّی -از نظامی و سیاسی و پولی و امثال اینها- و یک طرف یک قدرت نوظهور معرفتی و تمدّنی، پُرانگیزه، پُرتحرّک، آینده‌نگر که میداند چه کار میخواهد بکند، میداند چه کار باید بکند و کجا میخواهد برود؛ اینها در مقابل هم قرار گرفته‌اند.

 دشمنی نظام استکباری غرب و آمریکا با این پدیده‌ی نوظهورِ روبه‌رشد یک امر طبیعی است؛ [بعضی‌ها] تعجّب نکنند. بعضی‌ها به نظر من خودشان را به نفهمی میزنند -شاید هم جور دیگر است- [میگویند] «چرا شما فلان حرف را زدید که آمریکا با شما دشمن بشود»؛ خیال میکنند دشمنی آمریکا به خاطر فلان فرمایش امام یا فلان حرف فلان مسئول است که به آمریکا بدگویی کرده. قضیّه این نیست؛ قضیّه چیز دیگر است؛ قضیّه از این عمیق‌تر است. چهل سال است که این قدرت جوان دارد حرکت میکند، دارد روزبه‌روز رشد میکند، پرورش پیدا میکند، روزبه‌روز تنومندتر دارد میشود، قدرتمندتر دارد میشود؛ این را دارند می‌بینند جلوی چشمشان. با ظهور این قدرت معنویِ نوظهورِ پُرتلاشِ پُرانگیزه، با ظهور این پدیده‌ی عجیب و معنوی که دنیا آن را نمی‌شناخت، قدرت ظاهری استکبار تَرَک خورد؛ در این چهل سال، این تَرَک دائم دارد عمیق‌تر میشود. ثروتمندترین دولتهای دنیا، امروز مقروض‌ترین و گرفتارترینِ دولتهای دنیا است؛ اینها شوخی است؟ اینها همان نکاتی است که جوانهای ما باید روی آنها متمرکز بشوند. بحث صف‌بندی زبانیِ این مسئول و آن مسئول نیست؛ بحث هویّتها است، بحث حرکتها است، بحث آرمانها و آینده‌ها است.

 البتّه آنها ضربه خوردند؛ در درجه‌ی اوّل برای اینکه لقمه‌ی چرب و نرم ایران از دستشان رفت. ایران که فلان کشور دورافتاده‌ی آفریقایی یا آمریکای لاتین یا غیره نیست؛ ایران قلّه‌ی موقعیّت راهبردیِ جغرافیایی است در دنیا؛ [یک] مرکز بسیار مهم که هیچ نقطه‌ی جغرافیایی در غرب آسیا در این منطقه به اهمّیّت ایران وجود ندارد. کمتر سرزمینی به ‌قدر ایران دارای ثروتهای مادّی و توانایی‌های گوناگون است؛ این را خودشان اعتراف میکنند. همین چند روز قبل از این یک مؤسّسه‌ی غربی برای اینکه به این حقیر بدگویی کند، یک چیزی گفته بود، اعتراف کرده بود که ایران پنجمین کشور ثروتمند دنیا است؛ این حرفش درست است؛ ایران این جور است؛ ظرفیّتهای ما فوق‌العاده است. این لقمه‌ی چرب و نرم را از دست دادند و عصبانیّت اوّل به خاطر این بود و البتّه این همچنان ادامه دارد.

 امّا مسئله‌ی اصلی، مسئله‌ی تقابلِ دو حرکت است؛ تقابل حق و باطل است: جاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعید؛(۵) (که الان این قاری محترم تلاوت کردند این آیه را) حق وقتی که آمد، باطل به طور طبیعی، به خود میلرزد. اینها استکبارند، اینها استعمارند و تنفّس اینها، تغذیه‌ی اینها با خون ملّتها است؛ حالا یک قدرتی پیدا شده است در دنیا که با این پدیده‌ی ظالمانه مخالف است، مخالفت میکند، زیر بار آنها نمیرود، تا آنجایی که بتواند صدا را به گوش ملّتها میرساند، تا امروز هم موفّق بوده. ما در این چهل سال تا امروز موفّق بودیم. شما ببینید در کدام کشورها در بین ملّتها، فریاد مرگ بر آمریکا بلند میشود؟ این سابقه نداشت. حرکت عظیم ملّت ایران، اینها را میترساند، قدرتمندان مادّی ظالمِ زورگو را میترساند، کمپانی‌های بین‌المللیِ مکنده‌ی خون ملّتها را میترساند؛ می‌بینند که به پایان راه رسیده‌اند. بله، حفره‌های معنوی در تمدّنها خیلی زود خودش را نشان نمیدهد؛ غرب خب یک حرکتی کرد، حرکت صنعتی کرد، علم پیدا کرد، ثروت پیدا کرد، دنیا را گرفت، هیاهو کرد امّا آن رخنه‌ی اصلی و اساسی، رخنه‌ی معنوی در درون او، مثل موریانه کار خودش را میکند. منتها زود نشان نمیدهد؛ گاهی بعد از قرنها نشان میدهد خودش را؛ حالا دارد نشان میدهد، الان دارد نشان میدهد؛ شما اروپا را نگاه کنید، آمریکا یک جور، اروپا یک جور، کشورهای تابع آنها یک جور؛ آن وقت در این دنیای این‌چنینی، اسلام، مردم‌سالاریِ اسلامی، حرکت اسلامی، تمدّن اسلامی با استفاده‌ی از امکانات کنونی دنیا و ابزارهای موجود دنیا روز‌به‌روز دارد رشد پیدا میکند؛ این برای آنها ترس‌آور است، رعب‌آور است؛ طبیعی است که دشمنی میکنند.

 خب، دو نکته در اینجا وجود دارد: یک نکته همین مسئله‌ی علّت دشمنی است. سهل‌انگاری نباید کرد، سهل‌اندیشی نباید کرد؛ علّت دشمنی، ماهیّت و حقیقت این حرکت عظیم است؛ این علّت دشمنی است. علّت دشمنی، شجاعت و فداکاریِ ملّت ایران است، وفاداری ملّت ایران است؛ اینها علّت دشمنی است. علّت دشمنی، پایبندی جمهوری اسلامی به مبانی اصلی انقلاب است که این پایبندی تا امروز به طور کامل محفوظ مانده است؛ علّت دشمنی اینها است. علّت دشمنی، این است که جمهوری اسلامی دارد نشان میدهد که یک تمدّنی در حال رشد و بالندگی است که اگر به توفیق الهی و به کمک الهی به نتایج خودش برسد، بساط ظلم و استکبار و استعمار دولتهای غربی برچیده خواهد شد؛ علّت دشمنی اینها است.

 ملّتها با ایران دشمنی ندارند، ملّتهای غربی هم دشمنی ندارند. حالا ممکن است تبلیغات بکنند، اسلام‌هراسی یک جا، ایران‌هراسی یک جا، شیعه‌هراسی [یک جا] بکنند لکن آنجایی که حقیقت برای مردم روشن بشود، مردم نه فقط دشمنی ندارند با جمهوری اسلامی بلکه این چنین حرکتی را ملّتها می‌پسندند، ملّتها دوست میدارند، ملّتها از آن حمایت میکنند. آن که دشمن است، قدرتمندانِ ظالمند، فراعنه‌ی عالَمند؛ همچنان که فرعون در مقابل موسیٰ دشمنی میکرد و [این را] هم میدانست که موسیٰ حق است -قرآن تصریح دارد که میدانست که موسیٰ حق است امّا دشمنی میکرد- خدای متعال به موسیٰ فرمود: لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما أَسمَعُ وَ أَرىٰ؛(۶) من با شما هستم، بروید حرکتتان را شروع کنید، ادامه بدهید. بله، فرعون بر روی تخت قدرت و سلطنت نشسته است، رعب‌آور است، ترسناک است امّا شما بروید کار خودتان را بکنید، إِنَّنی مَعَکُما أَسمَعُ وَ أَرىٰ؛ عیناً این خطاب، امروز به ملّت ایران است؛ پس علّتِ دشمنی، این است.

 نکته‌ی دوّم این است که نتیجه‌ی این دشمنی چیست؟ نتیجه‌ی این دشمنی این است که هر کس خدا با او است، او پیروز است چون قدرت متعلّق به ذات مقدّس پروردگار است. [اگر] ما با خدا باشیم، در راه خدا باشیم، پیروزی، قطعیِ صددرصد است، هیچ تردیدی در آن نیست. یک جاهایی ما کوتاهی کردیم، خب پیروزی به دست نیاوردیم؛ این بر اثر کوتاهیِ ما است، بر اثر بد عمل کردن ما است. آنجایی که ما درست عمل کنیم، درست حرکت بکنیم -مسئولان ما یک‌ جور، مردم ما یک‌ جور- و حرکت، حرکتِ درستی باشد، آنجا بلاشک خدای متعال کمک میکند؛ وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛(۷) تردیدی در اینجا نیست.

 خب، چهل سال [از انقلاب] گذشته است. چهل سال زمان زیادی نیست؛ برای عمر تمدّنها چهل‌سالگی آغاز بلوغ و حرکت فکری است. چهل‌سالگی دوران پیری نیست [بلکه] دوران شکوفایی است و این شکوفایی ان‌شاءالله وجود خواهد داشت. زمینه‌های این شکوفایی را انسان دارد مشاهده میکند؛ امروز بحمدالله ایمان دینی در کشور ما خوب است، عزم راسخ در بین ملّت ما خوب است، حضور و آمادگی در میان مردم خوب است، جوانان باایمان و دارای عزم راسخ کم نیستند، زیادند -بنده می‌شناسم؛ البتّه همه را هم نمی‌شناسم امّا هزاران جوان در اطراف و اکناف کشور مشغول کارهای عمیق، کارهای فکری [هستند]- جوانان دانشمند، جوانانِ با عزم راسخ، مشغول ساختن، مشغول تولید کردن، مشغول ابتکار و نوآوری هستند در سرتاسر کشور؛ اینها آینده‌سازند؛ ایمانشان خوب و قوی، توکّلشان بالا، اعتمادشان به خدا زیاد، امیدشان به آینده درخشان، بصیرتشان خوب؛ اینها هستند در بین مردم و کم نیستند -من «هزاران نفر» که گفتم، دایره‌ی ارتباط و معرفت خودم را گفتم امّا ده‌ها برابرِ این‌ هستند؛ زیادند- جوانهای ما آماده‌اند. اساس همه‌ی اینها هم لطف و فیض پروردگار است. خداوند متعال اگر اراده نکرده بود که این کار پیش برود، این مقدّمات را فراهم نمیکرد. امام بزرگوار در یک برهه‌ای -متأسّفانه جزئیّات یادم نیست- از اینکه یک کاری بسهولت انجام گرفته است، استنتاج کرده بودند که خدای متعال میخواهد این کار انجام بگیرد: اِذا اَرادَ اللهُ شَیئاً هَیَّاَ اَسبابَه‌؛ مقدّمات کار که فراهم میشود، پیدا است خدای متعال اراده فرموده است این کار انجام بگیرد. مقدّمات کار، ایجاد انقلاب است، تشکیل جمهوری اسلامی است، تشکیل نظام اسلامی است؛ اینها مقدّمات کار است برای ایجاد آن تمدّن اسلامیِ متناسب با این زمان و با این قرن. اینها مقدّماتی است که خدای متعال فراهم کرده است که به آنجا برسیم و ان‌شاءالله خواهیم رسید.

 خب، من دو خطاب دارم: یک خطاب به مسئولان و دولتمردان و مانند اینها، یک خطاب به مردم عزیزمان. به دولتمردان عرض میکنم که اوّلاً قدر موقعیّتهای خودتان را بدانید. اینکه شما در فلان مسئولیّت مشغولید، نعمت بزرگ خدا است. [اینکه] انسان بتواند مسئولیّت داشته باشد و کار کند برای یک چنین اهدافی، برای یک چنین ملّتی، برای یک چنین کشوری، این نعمت بزرگ پروردگار است؛ قدر این را باید بدانند و شاکر باشند. ثانیاً به لوازم این نعمت بزرگ عمل بکنند؛ مراقبت بکنند گرایش به رفتار غلط، گرایش به اشرافی‌گری، گرایش به اسراف، گرایش به آن چیزی که در بین دولتمردان طاغوتی رایج است، پیدا نشود؛ این وظیفه‌ی دولتمردان ما است. راه، راه اسلام است؛ حکومت اسلامی. ما مثل امیرالمؤمنین نمیتوانیم عمل کنیم امّا میتوانیم آن را یک مسیری بشناسیم و بدانیم که به آن طرف میشود حرکت کرد، در سایه‌ی آن راه باید حرکت بکنیم.

 شجاعت و عقلانیّت. این هم یک وظیفه‌ی دیگر مسئولین است؛ هم شجاع باشند، در مقابل توپ و تشر این و آن پس نزنند، آنچه را صحیح است، آنچه را باید انجام بدهند، در مقابل یاوه‌گویی‌های این دولتمردان آمریکایی و اروپایی و دیگران، آن را از دست ندهند؛ می‌بینید که چه بی‌ربط حرف میزنند؛ حرفهایشان واقعاً گاهی مثل دلقک است. دولتمرد آمریکایی -میخواهد ما را مثلاً در دنیا هو کند می‌آید- میگوید ایران حقوق بشر را از عربستان سعودی یاد بگیرد! به این آدم چه میشود گفت؟ غیر از دلقک حرف دیگری میشود زد؟ عنوان دیگری میشود داد؟ این آدم و این ‌جور آدمها نه تهدیدشان، نه وعده‌شان، نه قولشان، نه امضائشان اعتبار ندارد. به اینها نباید اعتنا کرد، شجاعانه در طریق صحیح باید حرکت کرد؛ و [همین طور با] عقلانیّت؛ با احساسات نمیشود حرکت کرد، اداره‌ی یک کشور با صِرف احساسات امکان‌پذیر نیست. احساسات خیلی لازم است امّا در مقام پشتیبانی عقلانیّت؛ راه را با عقلانیّت انتخاب بکنیم، با انگیزه و احساسات پیش برویم.

 یک وظیفه‌ی دیگری که مسئولین ما باید به آن توجّه داشته باشند، قدردانی از ظرفیّتهای درونی و داخلی کشور و شناخت این ظرفیّتها است. بسیاری از این ظرفیّتها وقتی ما آنها را نشناسیم متوقّف میماند؛ کمااینکه متأسّفانه همین هم اتّفاق افتاده است؛ خیلی از ظرفیّتها را [نشناخته‌ایم]، از جمله ظرفیّت همین جوانهای خوب را. گره‌هایی در کار برخی از مسئولان در بخشی از تشکیلات عظیم دولتی و حکومتی وجود دارد که این جوانها میتوانند این گره‌ها را باز کنند؛ هم با سرانگشت اندیشه‌ی جوانانه‌ی تابناکشان، هم با سرانگشت کار عملی‌شان میتوانند این گره‌ها را باز کنند؛ قدر جوانها را بدانند، به جوانها مراجعه کنند، از نظرات آنها استفاده کنند. غالب جاهایی که از نظرات آنها استفاده کردیم و بهره‌مند شدیم، به موفّقیّت دست پیدا کردیم. قدر جوانها را بدانند، قدر بلندپروازی‌های جوانها را هم بدانند. جوانها بلندپروازند، ایرادی ندارد؛ همین بلندپروازی‌ها است که یک ملّت را جلو میبرد و از توقّف [بازمیدارد]. از هیاهوی غربی‌ها هم بیمی به دلشان راه ندهند.
 
ادامه مطلب ...

«مرعوب دشمن نشوید»

درباره‌ی آیه‌ای که رهبر انقلاب در ورزشگاه آزادی خواندند؛

«مرعوب دشمن نشوید»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اجتماع بزرگ بسیجیان در ورزشگاه آزادی ضمن تبیین وضعیت کشور، بسیج مستضعفین را یکی از واقعیات کشور برشمردند. ایشان تشکیلات بسیج را مصداق آیه‌ی شریفه‌ی ۱۷۳ سوره‌ی آل‌عمران بیان کردند که از تهدیدهای دشمن مرعوب نمی‌شود و عقب‌نشینی نمی‌کند، بلکه ایمانش زیاد می‌شود. در این یادداشت به تبیین همین آیه پرداخته شده است؛ آیه‌ای که نقش مهمی در مدیریت جامعه دارد و رهبر انقلاب اسلامی نکات متعددی در تفسیر آن بیان کرده‌اند. در ابتدا فضای نزول آیه را بیان می‌کنیم و سپس دیدگاه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و نکات برخی مفسران را از نظر می‌گذرانیم.


آیه ۱۷۳ سوره آل‌عمران:

«اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ»


ترجمه:

[افرادی که خدا و رسول را پس از آنکه جراحت به آنان رسیده بود اجابت کردند]؛ همان کسانى که مردم [منافق و عوامل نفوذى دشمن‌] به آنان گفتند: لشکرى انبوه از مردم [مکه‌] براى جنگ با شما گرد آمده‌اند، پس از آنان بترسید. ولى [این تهدید] بر ایمانشان افزود، و گفتند: خدا ما را بس است، و او نیکو وکیل و کارگزارى است‌.


اشاره:

این آیه درباره‌ی قضایای بعد از جنگ اُحد است. جنگ اُحد به دو بخش تقسیم می‌شود: بخش اول، خود جنگ اُحد است که ابتدا مسلمانان در آن پیروز شدند و سپس شکست خوردند؛ اما بخش دوم، جنگِ «حمراءالاسد» است که بعد از جنگ اُحد واقع شد و مسلمانان در آن به پیروزی رسیدند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ۱۵ مرتبه در بیاناتِ سال‌های مختلف به ماجرای جنگ اُحد اشاره کرده‌اند که در ۱۱ مورد آن، آیه‌ی ۱۷۳ سوره‌ی آل‌عمران را که مربوط به جنگ «حمراءالاسد» است، بیان نموده‌اند.


* ماجرای جنگ اُحد و حمراءالاسد

جنگ اُحد در سال سوم هجری در مقابله‌ی مسلمانان با حمله‌ی مشرکان مکه رخ داد. این جنگ سه مرحله را پشت سر گذاشت: مرحله‌ی اول، پیروزی اولیه‌ی مسلمانان بود که دشمن مجبور به عقب‌نشینی در آن شد. مرحله‌ی دوم شکست مسلمانان بود که طی آن عده‌ای از مسلمانان بر اثر مغرور شدن به پیروزی و طمع کردن به غنیمت‌های جنگی، تنگه‌‌ای را که باید محافظت می‌کردند رها کردند و دشمن از همان تنگه و از پشت به مسلمانان حمله کرد و آن‌ها به ناچار به کوه اُحد گریختند. مرحله‌ی سوم این است که دشمن متوجه شد اگر بخواهد به جنگ ادامه بدهد، احتمال دارد شکست بخورد؛ لذا منطقه را ترک کرد.


مسلمانان پس از شکست در مرحله‌ی دوم، به مدینه برگشتند. در این هنگام ابوسفیان موقعیت را برای حمله‌ی دوباره مناسب دید. خبر حمله‌ی دشمن توسط عده‌ای منافق در مدینه پخش شد و سعی کردند در دل مسلمانان رعب و وحشت ایجاد کنند و روحیه‌ی آنان را از بین ببرند. پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در این موقعیت گفتند «تنها کسانی که در جنگ اُحد شرکت داشتند می‌توانند به این جنگ بیایند.» و با این کار، روحیه‌‌ی دوباره به مسلمانان خسته بخشیدند. در نتیجه، مسلمانان نه‌تنها از خبر حمله‌ی دشمن، ترس به خود راه ندادند بلکه ایمانشان برای حرکت در جهاد فی‌سبیل‌الله بیشتر شد و به فرمان پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) آماده‌ی جهاد شدند.


سپاهیان اسلام با انگیزه‌ی فراوان برای انتقام از مشرکین، در منطقه‌ای به نام «حمراءالاسد» مترصد رسیدن مشرکان شدند. ابوسفیان وقتی خبر این آمادگی کامل مسلمانان را دریافت کرد، دچار رعب و ترس شد و از رویارویی و جنگ منصرف شد.[۱]


بدین ترتیب مسلمانان با خوشحالی از این پیروزی و بهره‌مند از نعمت خداوند و بدون هیچ‌گونه آسیبی به مدینه بازگشتند. در واقع در جنگ حمراءالاسد، جنگ نظامی روی نداد بلکه مسلمانان در یک جنگِ روانی پیروز شدند؛[۲] یعنی ترس و ناامیدی به خود راه ندادند و با توکل به خداوند به مجاهدت برخاستند.


* نظرات تفسیری آیت‌الله خامنه‌ای و دیگر مفسران

عبارت اول آیه می‌گوید «اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم»؛ «کسانی که مردم به آن‌ها گفتند، لشکری انبوه از مردم برای جنگ با شما گرد آمده‌اند؛ پس از آنان بترسید.» منظور از «مردمِ» اول، منافقان و عوامل نفوذی دشمن هستند که سعی در ایجاد اختلال داشتند و منظور از «مردمِ» دوم، لشکر مشرکین مکه هستند.


عبارت بعدی آیه این‌طور آمده است: «فَزادَهُم إیمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ»؛ «ولی این تهدید، ایمان آنان را افزایش داد و گفتند خدا ما را بس است و او نیکوترین وکیل و تکیه‌گاه است.»


مفسران دو احتمال را در افزایش ایمان آنان مطرح کرده‌اند؛ یا بر این مبنا است که انسان از هر چیزی منع شود، نسبت به آن حریص‌تر می‌شود؛ یا بر این اساس است که ایمانِ آنان به پیروزی و وعده‌ی الهی که پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) گفته بود بیشتر شد.


نکته‌ی دیگر این است که این افزایش ایمان پس از یک عمل و طاعت بوده است؛ چرا که میزان ایمان، رابطه دارد با میزان تعهد و عملی که انسان انجام می‌دهد.[۳] البته ناگفته نماند که تبدیل مسلمانان فاقد روحیه به افرادی که دارای عزم راسخ و ایمان قوی شدند، آن‌هم در فاصله‌ی کمتر از یک شبانه‌روز، جزو شگفتی‌های تأثیر آیات قرآن و سخنان پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است.[۴]


درباره‌ی اینکه آن مؤمنان گفتند خدا ما را کفایت می‌کند، این کفایت کردن به حسب ایمانشان بوده است نه بر مبنای اتکاء به اسباب خارجی؛ یعنی به اسباب خارجی و ابزارهای جنگی دل خوش نکردند و ایمان را در سپردن کار به خدا قرار دادند.


و خدا را ‌وکیل خودشان قرار دادند. وکیل به کسی می‌گویند که کار را از طرف انسان تدبیر می‌کند. درباره‌ی توکل باید توجه کرد که انسان برای رسیدن به مقصود، احتیاج به دو عامل دارد: یک عامل طبیعی که عبارت از ابزارهای مادی است و یک عامل معنوی که عبارت از روحیه و انگیزه است. اگر انسان عوامل طبیعی را آماده کند ولی در روحیه دچار سستی و تنبلی باشد نمی‌تواند به مقصود برسد. توکل، نیرویی است که یأس و ناامیدی و سستی را در روحیه‌ی انسان راه نمی‌دهد و در نتیجه انسان در روحیه هیچ شکستی را نمی‌پذیرد.


در توکل به خدا جهت دیگری هم وجود دارد؛ به این صورت که هرکس بر خدا توکل کند، هم روحیه‌اش قوی می‌شود و هم در ابزارهای مادی، خدا به او کمک می‌کند.[۵] رهبر انقلاب اسلامی در تفسیر اکتفاء به خدا می‌گویند اگر به شما هشدار دادند که دشمن در انتظارتان است، و شما حاضر نشدید زحمتی بکشید و وارد میدان مجاهدت بشوید، در اینجا خداوند شما را کفایت نمی‌کند.[۶] چرا که توکل به این معنا نیست که کنار بنشینیم و بگوییم خدا خودش درست می‌کند، بلکه باید همه‌ی نیرو را به میدان آورد تا توکل محقق بشود.[۷]


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۷۲ به تلاش آمریکا برای یارگیری از اروپا با هدف فشار بر ایران اشاره می‌کنند و با قرائت این آیه، توصیه می‌کنند که مرعوب دشمنان نشوید.[۸] نظیر استفاده از این آیه در مقابل تهدیدات دشمن در سال‌های ۷۸، ۸۲، ۸۸، ۹۵ و ۹۷ در بیانات ایشان آمده است. ایشان نقش‌آفرینی امام خمینی در مبارزات[۹] و نقش‌آفرینی مردم در انقلاب اسلامی[۱۰] و دفاع مقدس[۱۱] را از مصداق‌های عمل به این آیه می‌دانند. رهبر انقلاب در این راستا در سال ۹۰ و در اثنای تحولات بیداری اسلامی در کشورهای منطقه، به ملت‌های مسلمان بر اساس این آیه توصیه کردند که توجه به خطر و تهدید دشمن، آن‌ها را نترساند.[۱۲]


رهبر انقلاب اسلامی بارها وقایع تاریخ اسلام را بیان کرده و از آن‌ها درس‌هایی برای نیازهای روز جامعه استخراج کرده‌اند؛ همانند آنچه ایشان درباره‌ی جنگ احزاب[۱۳] یا جنگ بدر و جنگ خیبر[۱۴] بیان کرده‌اند. جنگ اُحد و ماجرای بعد از آن یکی از مهم‌ترین اتفاقات عبرت‌آموز است؛ تا جایی که رهبر انقلاب اسلامی فرمودند: «همه‌ی دوران زندگی ما، جنگ اُحد است. اگر خوب حرکت کردیم، دشمن شکست خواهد خورد.»[۱۵]



منابع:

۱. بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت چهاردهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) ۱۳۸۲/۰۳/۰۳

۲. تفسیر قرآن مهر، محمدعلی رضایی اصفهانی، ج‌۳، ص۳۴۴.

۳. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، سیدعلی خامنه‌ای، ص۱۰۴.

۴. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۳، ص۱۷۸.

۵. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج‌۴، صص۶۳-۶۵.

۶. بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۹/۰۴/۱۹

۷. دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی‌امر با رهبر انقلاب ۱۳۸۹/۰۴/۲۳

۸. بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان ۱۳۷۲/۰۸/۱۲

۹. بیانات در مراسم بیست‌ و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۳۹۲/۰۳/۱۴

۱۰. بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۳۹۵/۰۳/۱۴

۱۱. بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان ۱۳۷۲/۰۸/۱۲

۱۲. بیانات در اجلاس بین‌المللی بیداری اسلامی ۱۳۹۰/۰۶/۲۶

۱۳. بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان ۱۳۹۵/۰۴/۱۲

۱۴. بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی ۱۳۹۰/۱۰/۱۹

۱۵. بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا ۱۳۷۶/۰۲/۱۷

صلح امام حسن؛ پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ

صلح امام حسن؛ پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ



کتاب «صلح امام حسن؛ پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ» از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شد. اصل این کتاب با عنوان «صلح الحسن» تألیف عالم جلیل‌القدر "شیخ راضی آل‌یاسین" از علمای حوزه‌ی نجف بوده است که در سال ۱۳۴۸ شمسی توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سن سی سالگی ترجمه شده است.


کتاب «صلح امام حسن؛ پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ» از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شد. اصل این کتاب با عنوان «صلح الحسن» تألیف عالم جلیل‌القدر "شیخ راضی آل‌یاسین" از علمای حوزه‌ی نجف بوده است که در سال ۱۳۴۸ شمسی توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سن سی سالگی ترجمه شده است.


محتوای کتاب

کتاب با گفتاری نسبتاً مفصل از علامه عبدالحسن شرف‌الدین، رهبر شیعیان لبنان در نیمه‌ی دوم قرن گذشته‌ی هجری قمری و پیشگفتار کوتاه نویسنده درباره‌ی تحقیق و کتابش آغاز می‌شود و پس از پرداختی کوتاه به زندگی‌نامه و سیره و سیمای حضرت امام حسن (علیه‌السلام) به سراغ محور اصلی بحث یعنی زندگی سیاسی پُرفرازونشیب ایشان می‌رود.

در بخش‌های دوم و سوم که پیکره‌ی اصلی تحقیق را شکل می‌دهند، سخن از موقعیت سیاسی ویژه‌ی آن روزگار و چرایی و چگونگی صلح و پیامدهای آن است. نویسنده با نگاهی ژرف به تحلیل داده‌های تاریخی و مدارک و اسناد معتبر پرداخته و تصویر روشن و منسجمی از موضوع ارائه نموده است.

در بخش پایانی نیز مقایسه‌ای کوتاه و فشرده میان شرایط زمانه‌ی امام حسن با روزگار امام حسین (علیهما‌السلام) صورت گرفته است.


انگیزه ترجمه کتاب

این کتاب در سال ۱۳۴۸ شمسی توسط حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای(مدّظلّه‌العالی) با عنوان «صلح امام حسن؛ پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ» به فارسی ترجمه شد. معظمٌ‌له در مقدمه‌ی کتاب، انگیزه‌ی خویش را این‌گونه بیان می‌کنند:

«اینک که با فراهم آمدن ترجمه‌ی این کتاب پر ارزش و نامی، جامع‌ترین و مستدل‌ترین کتاب درباره‌ی «صلح امام حسن» در اختیار فارسی‌زبانان قرار می‌گیرد، این‌جانب یکی از آرزوهای دیرین خود را برآورده می‌یابم و جبهه‌ی سپاس و شکر بر آستان لطف و توفیق پروردگار می‌سایم.

پیش از اینکه به ترجمه‌ی این کتاب بپردازم، مدت‌ها در فکر تهیه‌ی نوشته‌ای در تحلیل موضوع صلح امام حسن بودم و حتی پاره‌ای یادداشت‌های لازم نیز گرد آورده بودم؛ ولی سپس امتیازات فراوان این کتاب، مرا از فکر نخستین بازداشت و به ترجمه‌ی این اثر ارزشمند وادار کرد.

مگر که جامعه‌ی فارسی‌زبان نیز -چون من- از مطالعه‌ی آن بهره گیرد و هم برای اولین بار درباره‌‌ی این موضوع بسی بااهمیت، کتابی از همه‌رو جامع، در معرض افکار جویندگان و محققان قرار گیرد.»علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه‌ی کتاب اینجا را کلیک نمایند.








 

 

شرایط فرهنگی و سیاسی دهه ۴۰ شمسی

برای شناخت کتاب «صلح امام حسن (علیه‌السّلام)؛ پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ» که ترجمه‌ای است از کتاب «صلح الحسن (علیه‌السّلام)» اثر شیخ راضی آل‌یاسین (رحمة‌الله‌علیه)، باید زمانه‌ی ترجمه و نشر آن یعنی سال‌های دهه‌ی ۴۰ شمسی را بهتر شناخت. در آن سال‌ها غرب‌زدگان و در رأس آنان طاغوت پهلوی، فرنگی‌سازی فرهنگ و جامعه و کشور را با سرعت بیشتری نسبت به قبل پیگیری می‌کردند که مظهر آن، مبارزه‌ی عمیق با دین و ترویج فساد و مظاهر پوچی غرب و وابستگی روزافزون به قدرت‌ها بود؛ هم‌زمان، گروه‌های چپ مارکسیستی که به‌واقع وابسته به رژیم کمونیستی شوروی بودند، به‌شدت به‌دنبال یارگیری از میان جوانان بودند. واضح بود که جذب جوانان مبارز به آن مسلک، به معنای ورود در گمراهی بزرگی بود که پایانش در دفتر ناتمام تاریخچه‌ی‌ این گروه‌ها ثبت شده است و نیز برابر بود با درافتادن به دام برتری‌طلبی دو ابرقدرت شرق و غرب آن روزگار. از سوی دیگر در میانه‌ی مبارزات امام خمینی (قدّس‌سرّه) و یارانش که تماماً برگرفته از شریعت بود، تلقی عمومی متدیّنین، وجود تفاوت بارز در سیره‌ی پیشوایان دین بود؛ به گمان آنان، امام حسین (علیه‌السلام) اهل مبارزه و جهاد و امام حسن و بقیه‌ی امامان معصوم (علیهم‌السّلام) اهل صلح و مدارا بوده‌اند. پیامد این نگاه، گاه نفی و انکار و یا دست‌کم تردید در اصل مبارزه با رژیم طاغوت و بعضاً جذب جوانان اهل مبارزه به گروه‌های چپ بود.


علت تصمیم برای تألیف در زمینه صلح امام حسن (علیه‌السلام)

با این وضع، یک مرحله از انجام وظیفه‌ی دینی و انقلابی و مبارزاتی، نفی و رد همین تصور غلط بود که با فلسفه‌ی امامت ائمه‌ی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و نیز با واقعیات قطعی تاریخ اسلام و سیره‌ی ائمه‌ی هدی (علیهم‌السّلام) تعارض داشت.

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) در انجام آن وظیفه و تبیین این حقیقت، تلاشی خستگی‌ناپذیر داشتند که بازشناسی چهره‌ی اسوه‌ی مبارزه و جهاد، سلاله‌ی پاک نبی (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) از راه ترجمه‌ی کتاب صلح الحسن (علیه‌السّلام) یکی از راهکارهایش بود. ایشان در این سالها، در آستانه‌ی ورود به سومین دهه از عمر خود بودند.

از نکات قابل توجه در باب این کتاب، شخصیّت والای مؤلّف آن، آیت‌الله شیخ راضی آل‌یاسین(رحمة‌الله‌علیه) است که در یکی از بیوت عالم‌خیز ریشه داشت و خود -به گواه تألیف این کتاب- از عالمان زمان‌شناس بود.


انتشار کتاب در سال‌های گذشته

این کتاب، با پیامی نو که در بر داشت و تأثیری که می‌گذاشت، مورد حساسیت رژیم بود. چاپ و انتشار آن -که با سختی‌ها و موانعی مواجه بود- به انجام نرسید مگر با تلاش و پیگیری مجاهد انقلابی مرحوم آقای حسن نیّری تهرانی که خود از مبارزان بود و در چاپ و نشر کتب انقلابی فعالیتی چشمگیر داشت، که با استفاده از ارتباطات گسترده و تلاش و زیرکی، کار را به سامان می‌رساند. وی اول بار کتاب را، برای چاپ به دست انتشارات آسیا سپرد که تاکنون شانزده نوبت آن را چاپ کرده است.

دفتر نشر فرهنگ اسلامی نیز در سال‌های ۷۸ تا ۸۸، هشت بار آن را چاپ و عرضه نموده است.


چاپ جدید کتاب توسط انتشارات انقلاب اسلامی

اینک دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) به‌دلیل نیاز عموم مردم مسلمان و انقلابی و نیز بر اساس وظیفه و مأموریت خود، کتاب را با اصلاحات و افزودنی‌هایی منتشر می‌کند. امتیاز این چاپ، افزودن پاورقی‌های مفید و منبع‌شناسی اثر و نیز اصلاح اشتباهات چاپی که در نوبت‌های قبلی انتشار صورت گرفته و برخی تغییرات است.

امید است این اثر، گامی در معرفی شخصیت و سیره‌ی ائمه‌ی هدی (علیهم‌السلام) و تقویت ایمان انقلابی رهروان، و راهگشای آنان در پیروی حقیقی از رهبران الهی خود باشد.


۲۰ جمله کلیدی رهبر انقلاب درباره «دفاع مقدس»


* جنگ به وسیله‌ی مردم اداره شد. هم ارتش و هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هم نیروهای گوناگون، متکی به مردم بودند؛ به ایمان مردم، به عشق مردم، به صفای مردم. ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
 
* جنگ هشت ساله، ما را قوی‌تر کرد. اگر جنگ هشت ساله نبود، این سرداران شجاع، این مردان برجسته نشان داده نمیشدند، در بین ملت بروز نمیکردند؛ این حرکت عظیمِ مخلصانه‌ی مردم مجال بروز و ظهور پیدا نمیکرد. ۱۳۸۹/۱۱/۲۷
 
* هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زمانی نیست؛ گنجینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند، آن را استخراج کند و مصرف کند و سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری کند. ۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 
* آن عزتی، اعتماد به نفسی، احساس اقتداری که از ناحیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی معنویت رزمندگان ما و جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اسلامی ما احساس شد و توانست آن حادثه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عجیب و شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انگیز - یعنی پیروزی در دفاع مقدس و شکست نخوردن در مقابل تهاجم این همه دشمن - را رقم بزند، آن خصوصیات، آن خصلتها، برای ملت ما، برای کشور ما، یکی از بزرگترین نیازهاست. ۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 
* این هشت سال، مظهری از برترین صفاتی است که یک جامعه میتواند به آنها ببالد و از جوانان خودش انتظار داشته باشد. یعنی دفاع مقدس مظهر حماسه است، مظهر معنویت و دینداری است، مظهر آرمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهی است، مظهر ایثار و از خودگذشتگی است، مظهر ایستادگی و پایداری و مقاومت است، مظهر تدبیر و حکمت است. ۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 
* جنگ، کار پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است. مدیریت جنگ و فرماندهی جنگ، کار بسیار سنگین و پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است. این کار را جوانهای نورس ما در بسیاری از بخشها انجام میدادند. این تدبیر، این حکمت، چیز بسیار شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوری است؛ مظهر شکوفائی استعدادها و ظرفیتهاست. چقدر جوانهای کم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سال رفتند در جبهه و توانستند در آنجا کارهای بزرگ از خودشان نشان بدهند. بعضی شهید شدند، بعضی هم جزو سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های انقلاب بودند، بعدها کشور از اینها استفاده کرد. حقیقتاً این جوری بود که سپاه پاسداران یکی از مراکز صدور نیرو به همه جای کشور شده در طول این بیست و هفت هشت سال؛ به خاطر اینکه جنگ توانست از یک مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی جوان، مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از عناصر کارآمد و بااستعداد درست کند و تحویل بدهد؛ چون استعدادها در اینها شکوفا شد. ۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 
* اینکه تصور بشود که هنر دفاع مقدس در جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ما مخاطب ندارد، طالب ندارد، این هم خطای بزرگی است، از اشتباهات فاحش است؛ اگر کسی این را خیال کند. تحقیقاً پرمشتری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین آثار هنری بعد از انقلاب در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف، آن آثار هنری است که مربوط به دفاع مقدس بود؛ چه در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی فیلم و سینما، چه در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی کتاب، خاطره، داستان. ۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 
* جنگ تحمیلی را دشمن برای خاموش کردن انقلاب به راه انداخت، اما همین جنگ تحمیلی باعث شعله‌ورتر شدن نیروی انقلاب و روحیه‌ی انقلاب شد.  ۱۳۸۸/۰۱/۲۶
 
* من مشتاقم که جوان‌های ما قصه‌ی جنگ تحمیلی هشت ساله را بدانند که چه بود. این را بارها گفته‌ایم؛ افراد هم گفته‌اند و تشریح کرده‌اند؛ اما یک نگاه کلان به این هشت سال، با اطلاع از جزئیاتی که وجود داشته است، خیلی برای برنامه‌ریزی آینده‌ی جوان در روزگار ما مهم است. ۱۳۸۷/۰۸/۰۸
 
* همه باید بدانند که در دوران دفاع مقدس چه معجزات عظیمی از حضور مؤمنانه و پر تلاش نیروهای بسیجی در صحنه‌های جنگ اتفاق افتاد؛ این را باید همه بدانند. ۱۳۸۷/۰۲/۱۴
 
* من توصیه میکنم این کتابهائی که در شرح حال سرداران است یا آنچه که در گزارش روزهای جنگ و سالهای دشوار اول بالخصوص نوشته شده، این را جوانها بخوانند. خود را سیراب کنید از معرفت به آنچه که گذشته است در تاریخ انقلاب. ۱۳۸۷/۰۲/۱۴
 
* این جنگ، یک جنگ دفاعی بود. جنگ دفاعی با جنگ تهاجمی فرق دارد؛ جنگ تدافعی و دفاعی، محل بروز غیرت و تعصب و وفاداری عمیق انسانها به آرمانهایی است که به آنها پایبند است. ۱۳۸۵/۰۷/۲۹
 
* دوران دفاع مقدس برای ملت ما ظرفیت و موقعیتی بود که این ملت بتواند اعماق جوهره‌ی خودش را در ابعاد مختلف نشان دهد، و نشان داد. ۱۳۸۴/۰۶/۳۱
 
* ما هرچه برای دوره‌ی دفاع مقدس سرمایه‌گذاری و کار کنیم، زیاد نیست؛ چون ظرفیت هنری و ادبی کشور برای تبیین این دوره، خیلی گسترده، وسیع و عمیق است و از این ظرفیت تاکنون استفاده‌ی خوب و درخوری نشده. ۱۳۸۴/۰۶/۳۱
 
* مواظب باشید از مسأله‌ی دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد، غافل نشوید؛ کار بزرگی انجام گرفت. آن جوانها مثل شماها بودند؛ اکثر این جوانهایی که در جنگ نقشهای مؤثر ایفا کردند، از قبیل همین دانشجوها بودند و خیلی‌هایشان هم جزو نخبه‌ها بودند. دلیل نخبه بودنشان هم این بود که یک جوان بیست‌ودو، سه ساله فرمانده‌ی یک لشکر شد؛ آن‌چنان توانست آن لشگر را هدایت کند و آن‌چنان توانست طراحی عملیات را، که هرگز نکرده بود، بکند که نه فقط دشمنانی را که مقابل ما بودند متعجب کرد، بلکه ماهواره‌های دشمنان را هم متعجب کرد. ۱۳۸۳/۰۷/۰۵
 
* ما در جنگ، بسیار جانهای عزیز را از دست دادیم و خسارتهای مادّی و معنوی زیادی هم تحمل کردیم؛ اما چیزی در دل این ملت جوشید که برکات و ارزشش برای امروز و فردای این ملت، از همه چیز بالاتر است و آن، احساس اتّکاء به نفس، احساس عزّت، احساس استقلال، احساس خودباوریِ ملیِ عظیم و احساس اعتقاد به این بود که اگر یک ملت حول محور ایمان به خدا و عمل صالح جمع شوند، معجزاتِ نشدنی یکی پس از دیگری قابل شدن خواهد شد. ۱۳۷۹/۰۷/۰۶
 
* جنگ هشت ساله، این ملت را آبدیده، شجاع و متّکی به نفس کرد. نام این ملت را بلند کرد. خیلی از ملتهای مسلمان دنیا به خاطر جنگ و عقاید شما ملّت، توجّه و گرایش پیدا کرده‌اند. ۱۳۷۵/۰۹/۲۴
 
* یکی از برکات دفاع هشت ساله ما، همین پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی و ساخت دقیقترین ابزارهاست که با دست خالی و بدون هیچ سابقه‌ای آنها را به دست آوردیم و جزو موجودی ملت ایران شده است. ۱۳۷۴/۰۶/۲۹
 
* در جنگ تحمیلی ملت بزرگ ما با ایستادگی و مقاومت خود در راه خدا، این توطئه را به وسیله و نردبانی به سمت قله‌ی آرزوها و ارزشهای اسلامی و وسیله‌یی برای پیشرفت تبدیل کرد. ۱۳۶۹/۰۶/۰۱
 
* بزرگترین، دردناکترین و فاجعه‌آمیزترین خصومت دشمنان ما به راه انداختن جنگ تحمیلی بود.