حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

حسینی وب

وبلاگ عبدالله حسینی

پشت پرده اهانت به مقدسات

ابعاد اسلام‌ستیزی غرب و راهکارهای مقابله با آن؛

پشت پرده اهانت به مقدسات

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif اسلام‌ستیزی در جهان معاصر در پوشش آزادی بیان، راهبرد مجامع صهیونیستی و سران سلطه است که بدون تردید فاقد منطق عقلانی و نشان از افول و استیصال غرب در برابر منطق جهان شمول اسلام ناب و آیت فتح الفتوح نهایی اسلام در تقابل جبهه حق و باطل است. سال‌هاست که غرب آن روی سکه خویش که توحش و عدم پایبندی به ارزش‌های انسانی است را بی‌پیرایه به نمایش گذاشته است. از توهین و جسارتهای مکرر به ساحت قدسی قرآن و انتشار کاریکاتورهای هتاکانه نسبت به پیامبر رحمت و مهربانی و انتساب برخی اتفاقات ساختگی مانند یازده سپتامبر به مسلمانان و موارد بسیار دیگر برای غرب کارنامه‌ای مشحون از ظلم وستم و عدم پایبندی به اصول اولیه جامعه متمدن را رقم زده است.
 
* عاملان توهین به مقدسات
* ۱) صهیونیست‌ها و سران نظام سلطه
صهیونیست‌ها و دولت‌های وابسته به آنها محور اصلی شرارت‌ها و توهین‌ها نسبت به اسلام ناب هستند که با تمام توان با شیوه و تاکتیک‌های مختلف، یک خط فکری را در جهان اسلام دنبال می‌کنند و آن چیزی جز اسلام‌ستیزی و هتک ارزش‌های اسلامی و ایجاد تفرقه و آشوب بین جوامع اسلامی نیست. در قرآن کریم به صراحت به دشمنی مستمر و دامنه‌دار یهود با اسلام اشاره شده است. در آیه شریفه «وَلَن تَرضى عَنکَ الیهودُ وَلَا النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم  قُل إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدى وَلَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ العِلمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِی وَلا نَصیرٍ»(۱) به وضوح معلوم است که حد یَقف دشمنی یهود با جامعه اسلامی تا زمانی است که مسلمانان از اسلام خویش دست بردارند و تابع سیاست‌های مستکبرانه آنها بشوند و یا این که مسلمانان نسبت به احکام و دستورات حیاتی اسلام بی‌تفاوت باشند و به اسلام با عیار غربی و عبری پایبند بشوند.

رهبر انقلاب اسلامی معتقدند صهیونیست‌ها هر زمانی که بخواهند با امت اسلامی مقابله کنند، نوک پیکان حملات خویش را پیامبر عظیم الشأن اسلام قرار میدهند.«بدون تردید صهیونیستها و دولتهائی که زیر نفوذ صهیونیسم هستند، دستگاه استکبار و در رأس آنها آمریکای جنایتکار، وقتی میخواهند با امت اسلامی دربیفتند و با اسلام معارضه کنند، آماج حمله‌ی خودشان را نبی معظم و مکرم اسلام قرار میدهند.»(۲)
  
ادامه مطلب ...

شش نکته درباره‌ی کتاب مربع‌های قرمز

بنام آنکه جان را روشنی داد

«تکلیف اوّل است شهیدانه زیستن»
شش نکته درباره‌ی کتاب مربع‌های قرمز

مقدّمه
در اوّلین سالهای گام دوّم انقلاب اسلامی که به لطف الهی، این انقلاب به دوّمین مرحله‌ی خودسازی، جامعه‌پردازی، و تمدّن‌سازی وارد شده و به امید موفّقیّت نسلی که تحقّق این فرایند بزرگ و جهانی را برعهده می‌گیرد، این نوشتار به مناسبت انتشار تقریظ رهبر معظّم انقلاب اسلامی و با هدف مروری بر ویژگیهای شاخص کتاب مربع‌های قرمز، خاطرات شفاهی برادر گرامی حاج حسین یکتا (از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدّس) به قلم خواهر گرامی سرکار خانم زینب عرفانیان به نسل جوان کشور تقدیم می‌شود.

اوّل
خانواده، عامل اصلی در حیات طیّبه
در برگ‌برگ کتاب و مرور زندگی راوی و دیگر کسانی که نامشان در این اوراق آمده نقش و تأثیر خانواده از نظر اعتقاد راسخ به معارف و مناسک دینی، ارتباط صمیمی و علائق خانوادگی و توجّه به کانون عاطفه بودن خانواده آن هم به‌معنی گسترده، ارتباط، توجّه و تقویت روابط با همسایه _ که در معارف دینی باخبر بودن از احوال همسایگان از شروط مسلمانی دانسته شده _، تشخیص درست جبهه‌ی حق و باطل در خانواده، دقّت در کسب روزی حلال و خلاصه تمام آنچه لازمه‌ی یک خانواده‌ی مؤمن انقلاب است در همه‌ی ابعاد آن به‌وضوح نمایان است، و البتّه اینچنین خانواده‌هایی می‌توانند محلّ رویش هزاران هزار شهید و جانباز و ایثارگر و بسیجی باشند.

هرچند امکان رویش عناصر مؤمن و انقلابی از خانواده‌هایی که این ویژگیها را هم ندارند به دلیل قدرت اختیار و اراده در انسان وجود دارد امّا محیط مطمئن و گرم و سالم و ایمان‌مدار خانواده، پیمودن مسیر تکامل را بسیار آسان‌تر می‌سازد.

دوّم
مسجد، حَرَم

مسجد و دیگر اماکن متبرّک و مذهبی همچون صحن و سرای زیارتگاهها و بُقاع، پایگاه اجتماعی جامعه‌ی اسلامی شاید همدوش و هم‌تراز خانواده و البته ناشی از همان تعلیم و تربیت خانوادگی،  دوّمین نقش را در تکوین شخصیّت راوی و بسیاری از شهدا و ایثارگرانی دارد که نامی و یادی از آنها در این کتاب آمده است. مسجد در این مسیر تکاملی صرفاً محلّی برای نماز‌خواندن نیست، مسجد محلّ عبادت است امّا محلّ طهارت هم هست، مرکز اُنس و الفت برادران ایمانی هم هست، حلقه‌ی ارتباط روحانیّت مخلص و مؤمن و آزاده و متخلّق به فضائل اخلاقی با جوانان و نوجوانان هم هست، مدرسه‌ی معارف دینی و اخلاق و بصیرت‌آموزی هم هست، ملجأ و پناه جوانان در گرفتاری‌ها و سختی‌های فردی و اجتماعی و روحی و عاطفی هم هست، محلّ آشنایی با کتاب و کتاب‌خوانی هم هست.

و بدین‌سان صحن و سرا و حرم خاندان عصمت و طهارت نیز نقشی بالاتر از یک زیارتگاه می‌یابد، محلّی می‌شود برای تسکین آلام فکری و روحی و عاطفی، تکیه‌گاهی برای حفظ ارتباط و نگاه‌داشتن رشته‌ی تعلّق به معبود از طریق اتصال به ارواح مطهّر اولیاء الهی، و از این دو مرکز اصیل پرورش انسان یعنی خانواده و مسجد، نوجوانانی ظهور می‌کنند که در سالهای اوّلیّه‌ی نوجوانی تا رسیدن به جوانی، آنچه برای آنها اهمّیّت پیدا می‌کند زر و زیور دنیا و دل‌مشغولی‌های معمول این سنین در جوامع دیگر نیست، بلکه مفاهیم اصلی و مورد توجّه روح پاک این‌گونه جوانان اذان و نماز و نمازشب است و زیارت و روضه و یادگیری معارف دینی از احکام گرفته تا اصول اعتقادات و  تفسیر و اخلاق.

سوّم
روحانیّت اصیل

همانند آنچه در دیگر روایت‌های دوران دفاع مقدّس در لابه‌لای خاطرات رزمندگان و شهدا آمده است و البتّه به‌نحوی چشمگیر ، تصویری دقیق و واقعی در جای‌جای کتاب مربع‌های قرمز از روحانیّت اصیل و تراز به‌دست می‌آید. تصویری که جامعه‌ی ما همچنان به تثبیت و تقویت آن نیازمند است. تصویری که باید الگو و میزان برای حوزه‌های علمیه باشد تا همچون گذشته حافظ اهمّیّت و ارزش و نقش و تأثیر روحانیّت باشد.

الگویی که هم هر طلبه و روحانی در هر سطح خود را مدام با آن ارزیابی کند و هم جامعه‌، ترازی برای تشخیص و تمیز روحانیّت اصیل از کسانی که احیاناً لباسی از روحانیّت به عاریه گرفته‌اند، داشته باشد. روحانیّتی اصیل که توأم با برخورداری از علم و تقوا و ورع، نقش مهمّی در هدایت و حفظ جوانان این کشور داشته، همچنان که حافظ مرزهای ایمانی و مکتبی بوده و با اینکه خود را در کُنج مسجد یا حجره و حوزه محدود نکرده و برای انقلاب و ایران از جان و دل مایه گذاشته و نمونه‌ی بارزی از خواصّ بابصیرت را در وجود خویش به‌ظهور رسانده امّا هرگز درصدد خودنمایی نبوده، و اگر در لابلای همین نوع کتابها از آنها یاد نمی‌شد شاید بسیاری از مردم تا آخر عمر هم با وجوه شخصیّتی آنان آشنا نمی‌شدند.

مرحوم آیت‌الله حاج میرزاعلی احمدی میانجی یکی از این علمای برجسته است که نام و یادش در صفحات کتاب مربع‌های قرمز به دفعات آمده و هربار جلوه‌ای از زهد و تقوا و مهربانی و عطوفت و دلسوزی و دین‌مداری حقیقی و زهد و مردم‌داری‌اش ظهور کرده، همو که هم‌زمان که دیگران را به حضور در جبهه تشویق می‌کرد جگرگوشه‌ی دلبند خودش  نیز به جبهه حق علیه باطل پیوست و سرانجام به مقام رفیع شهادت رسید.

آیت‌الله احمد میانجی همان کسی است که امام  خمینی(قدّس‌سرّه) زمانی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به قم بازگشتند برای ملاقاتش به خانه‌ی او رفتند.

فقیه برجسته‌ای که با همه‌ی علم و معرفتی که کسب کرده بود می‌گفت: «حرف تازه‌ای نداریم، همان حرف‌های هزار سال پیش است، سخنانی که خدا و پیغمبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) گفته‌اند، اگر انسان به همان حرف‌ها عمل کند به سعادت می‌رسد.»
 
ادامه مطلب ...

نام دیگر انقلاب

خط حزب‌الله ۲۴۰ | نام دیگر انقلاب

* شماره‌ی دویست‌و‌سی‌ونهم هفته‌نامه‌ی خط حزب‌الله با عنوان « نام دیگر انقلاب» منتشر شد.
 
* به گزارش خط حزب‌الله، محور بیانات مهم رهبر انقلاب در آخرین سخنرانی ایشان، مفهوم «تحوّل» بود. خط حزب‌الله در سخن هفته‌ی این شماره‌ی خود به معنای این مفهوم در اندیشه‌ ایشان پرداخته است که خواندن این مطلب به مخاطبین نشریه توصیه می‌گردد.
همچنین ایشان علاوه بر تبیین ابعاد تحول خواهی در سیره‌ی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، ملاحظات، الزامات و نکات کلیدی‌ای را در این زمینه مطرح کردند که نشریه خط حزب الله، به مرور این بخش از بیانات رهبر انقلاب در قالب اطلاع‌نگاشت پرداخته است.

* دیگر بخش‌های نشریه‌ی خط حزب‌الله به شرح زیر است:
امام در مقابل واقعیّت‌ها چشم خود را نبست، امّا کوتاه هم نیامد/ خاطرات رهبری
این تحول‌ها به ‌دست خداست/ کلام امام
یک خبر دهشتناک!/ خانواده ایرانی
خدا محبت امام را در دل مردم گذاشت/ تفسیرقرآن
اگر خودسازی کنید، از لغزشگاه‌ها عبور خواهید کرد/ حزب‌الله این است
راننده می‌فهمید، پیش‌نماز شهر نمی‌فهمید!/ عکس‌نوشت
واردات پزشک از هند!/ روایت پیشرفت
برای دستیابی به مقاصد دنیوی هم تقویت ایمان لازم است/ درس اخلاق
 
* طبق رسم هفتگی خط حزب‌الله و به برکت خون شهدا شماره‌ی این هفته به روح مطهر مجاهد فقید حاج رمضان عبدالله تقدیم می‌شود.

بیانات در ششمین کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین



قصّه‌ی پُرغصّه‌ی فلسطین و اندوه جان‌کاه مظلومیّت این ملّت صبور، بردبار و مقاوم، حقیقتاً هر انسان آزادی‌خواه و حق‌طلب و عدالت‌جو را می‌‌آزارد و درد و رنجی انبوه بر دل می‌نشاند. تاریخ فلسطین و اشغال ظالمانه‌‌ی آن و آواره کردن میلیون‌ها انسان و مقاومت دلیرانه‌ی این ملّت قهرمان، پُر فرازونشیب است. کاوشی هوشمندانه در تاریخ نشان میدهد که در هیچ برهه‌ای از تاریخ، هیچ‌یک از ملّتهای جهان با چنین رنج و اندوه و اقدامی ظالمانه مواجه نبود‌ه‌اند که در یک توطئه‌ی فرامنطقه‌ای، کشوری به طور کامل اشغال شود و ملّتی از خانه و کاشانه‌ی خود رانده شوند و به جای آنان، گروهی دیگر از جای جای جهان بدان‌جا گسیل شوند؛ موجودیّتی حقیقی نادیده گرفته شود و موجودیّتی جعلی بر جای آن بنشیند، امّا این نیز یکی از صفحات ناپاک تاریخ است که همچون دیگر صفحات آلوده، با اذن خدای متعال و یاری او بسته خواهد شد؛چه آنکه‌‌: إِنَّ‌ الْبَاطِلَ کانَ‌ زَهُوقًا. وَ قال: اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبَادِیَ الصَّٰلِحُون.
 کنفرانس شما در یکی از سخت‌ترین شرایط جهانی و منطقه‌ای برگزار میشود. منطقه‌ی ما که همواره پشتیبان ملّت فلسطین در مبارزات آن علیه یک توطئه‌ی جهانی بوده است، این روزها دستخوش ناآرامی و بحرانهای متعدّد است. بحرانهای موجود در چندین کشور اسلامی منطقه موجب شده است تا حمایت از مسئله‌ی فلسطین و آرمان مقدّس آزادی قدس کم‌رنگ شود. توجّه به نتیجه‌ی این بحرانها، به ما تفهیم میکند که قدرتهای سودبرنده از آن کدامند. آنانی که رژیم صهیونیستی را در این منطقه به وجود آوردند تا از طریق تحمیل یک درگیری طولانی‌مدّت، مانع از ثبات و استقرار و پیشرفت منطقه شوند، اینک نیز در پسِ فتنه‌های موجود قرار دارند. فتنه‌هایی که موجب شده است تا توانمندی‌های ملّتهای منطقه در درگیری‌های عبث و بیهوده به خنثی کردن یکدیگر مصروف شود و با فشل شدن همه، آنگاه فرصت برای قدرت‌گیری هرچه بیشتر رژیم غاصب صهیونیستی فراهم آید. همچنان در این میان، شاهد تلاش خیرخواهان و عقلا و حکمای امّت اسلامی هستیم که دلسوزانه در پی حلِّ این اختلافات هستند؛ امّا متأسّفانه، توطئه‌های پیچیده‌ی دشمن، توانسته است با بهره‌گیری از غفلت برخی دولتها، جنگهای داخلی را بر ملّتها تحمیل کند و آنها را به جان یکدیگر بیندازد و تلاش این خیرخواهان امّت اسلامی را کم اثر کند. آنچه در این میان حائز اهمّیّت است، تضعیف جایگاه مسئله‌ی فلسطین و تلاش برای خروج آن از اولویّت است. باوجود اختلافاتی که کشورهای اسلامی با یکدیگر دارند که برخی از آنها طبیعی و برخی دیگر توطئه‌ی دشمن و برخی دیگر ناشی از غفلت است، لیکن همچنان عنوان فلسطین میتواند و باید، محور وحدت همه‌ی آنان باشد. یکی از دستاوردهای این نشست ارزشمند، مطرح کردن اولویّت نخست جهان اسلام و آزادی‌خواهان جهان، یعنی موضوع فلسطین و ایجاد فضای همدلی برای تحقّق هدف والای حمایت از مردم فلسطین و مبارزات حق‌طلبانه و عدالت‌جویانه‌ی آنان است. هرگز نباید از اهمّیّت حمایت سیاسی از مردم فلسطین غافل بود که در جهان امروز از اولویّت ویژه‌ای برخوردار است. ملّتهای مسلمان و آزادی‌خواه با هر سلیقه و روش، امّا میتوانند در یک هدف گرد هم ‌آیند و آن فلسطین و ضرورت تلاش برای آزادی آن است. با پدیدار شدن نشانه‌های افول رژیم صهیونیستی و ضعفی که بر متّحدان اصلی آن بویژه ایالات متّحده‌ی‌ آمریکا حاکم شده است، مشاهده میشود که اندک اندک، فضای جهانی نیز به سمت مقابله با اقدامات خصمانه و غیر قانونی و غیر انسانی رژیم صهیونیستی میل میکند، البتّه هنوز جامعه‌ی جهانی و کشورهای منطقه نتوانسته‌اند به مسئولیّت خود در برابر این مسئله‌ی انسانی عمل کنند.
 سرکوب وحشیانه‌ی ملّت فلسطین، دستگیری‌های گسترده، قتل و غارت، غصب سرزمین‌های این ملّت و بنای شهرک در آنها، تلاش برای تغییر چهره و هویّت شهر مقدّس قدس و مسجدالاقصی و دیگر اماکن مقدّس اسلامی و مسیحی در آن، سلب حقوق اوّلیّه‌ی شهروندان و بسیاری از مظالم دیگر همچنان ادامه دارد و از پشتیبانی همه‌جانبه‌ی ایالات متّحده‌ی آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی برخوردار است و متأسّفانه با عکس‌العمل شایسته‌ی جهانی مواجه نیست. ملّت فلسطین مفتخر است که خدای متعال بر آنان منّت گذارده و رسالت عظیم دفاع از این سرزمین مقدّس و مسجدالاقصی را بر دوش آنان نهاده است. این ملّت، راهی جز این ندارد که با اتّکال به پروردگار متعال و اتّکاء به توانمندی‌های ذاتی خود، در صدد برآید تا شعله‌ی مبارزه را همچنان فروزان نگاه دارد و الحق که تاکنون چنین کرده‌ است. انتفاضه‌ای که اینک در سرزمین‌های اشغالی برای سوّمین بار آغاز شده، مظلوم‌تر از دو انتفاضه‌ی گذشته، امّا درخشان و پُرامید در حرکت است و به‌ اذن الله خواهید دید که این انتفاضه، مرحله‌ی بسیار مهمّی از تاریخ مبارزات را رقم خواهد زد و شکستی دیگر بر رژیم غاصب تحمیل خواهد کرد. این غدّه‌ی سرطانی، از هنگام آغاز، مرحله‌ای رشد کرده و به بلای کنونی تبدیل شده و درمان آن نیز باید مرحله‌ای باشد، که چند انتفاضه و مقاومت پیگیر و مستمر توانسته است اهداف مرحله‌ای بسیار مهمّی را محقّق سازد و همچنان توفنده به پیش میتازد تا دیگر اهداف خود را، تا زمان آزادی کامل فلسطین محقّق سازد.
 ملّت بزرگ فلسطین که بتنهایی، بار سنگین مقابله با صهیونیسم جهانی و حامیان قلدر آن را به دوش میکشد، صبور و بردبار، امّا مستحکم و استوار به‌ تمامی مدّعیان فرصت داده است تا ادّعای خود را به محک تجربه بسپارند. آن روز که با ادّعای نادرست واقع‌بینی و ضرورت پذیرش حداقل حقوق برای جلوگیری از ضایع شدن آن، طرحهای سازش به طور جدّی مطرح شد، ملّت فلسطین و حتّی همه‌ی جریانهایی که نادرستی این دیدگاه برایشان از پیش اثبات شده بود، به آن فرصت دادند. البتّه جمهوری اسلامی ایران، از همان ابتدا بر نادرستی این نوع روشهای سازش‌کارانه تأکید کرد و آثار زیان‌بار و خسارتهای سنگین آن را گوشزد نمود. فرصتی که به روند سازش داده شد، آثار مخرّبی در مسیر مقاومت و مبارزه‌ی ملّت فلسطین به همراه داشت، امّا تنها فایده‌ی آن، اثبات نادرستی تصوّر واقع بینی در عمل بود. اساساً روش و طریقه‌ی شکل‌گیری رژیم صهیونیستی به ‌گونه‌ای است که نمیتواند از توسعه‌طلبی و سرکوبگری و تضییع حقوق حقّه‌ی فلسطینیان دست بردارد؛ زیرا موجودیّت و هویّت آن در گروِ نابودی تدریجی هویّت و موجودیّت فلسطین است. چه، آنکه موجودیّت نامشروع رژیم صهیونیستی، در صورتی قابلیّت استمرار خواهد داشت که بر ویرانه‌های هویّت و موجودیّت فلسطین بنا شود. به همین دلیل است که حفاظت از هویّت فلسطینی و پاسداری از همه‌ی نشانه‌های این هویّتِ بر حق و طبیعی،‌ امری واجب، ضروری و یک جهاد مقدّس است. تا وقتی که نام فلسطین، یاد فلسطین و شعله‌ی فروزان مقاومت همه‌جانبه‌ی این ملّت برافراشته بماند، امکان ندارد که پایه‌های رژیم اشغالگر، مستحکم گردد.
 مشکل روند سازش فقط در این نیست که با کوتاه آمدن از حقّ یک ملّت، به رژیم غاصب مشروعیّت میدهد،که خود خطائی بزرگ و نابخشودنی است، بلکه مشکل در آن است که اساساً هیچ تناسبی با شرایط کنونی مسئله‌ی فلسطین ندارد و خصلتهای توسعه‌طلبانه و سرکوبگرانه و آزمندانه‌ی صهیونیست‌ها را در نظر نمیگیرد؛ امّا این ملّت، با اغتنام فرصت توانسته است نادرستی ادّعای مدّعیان سازش را به اثبات رساند و در نتیجه، نوعی اجماع ملّی در مورد روشهای درست مبارزه برای احقاق حقوق حقّه‌ی ملّت فلسطین شکل گرفته است.
 اینک مردم فلسطین در کارنامه‌ی سه دهه‌ی گذشته‌ی خود، دو الگوی متفاوت را تجربه کرده‌اند و میزان تناسب آن با شرایط خویش را دریافته‌اند. در مقابل روند سازش، الگوی مقاومت قهرمانانه و مستمرِ انتفاضه‌ی مقدّس قرار دارد که دستاوردهای عظیمی برای این ملّت داشته است. بی‌دلیل نیست که این روزها مشاهده میکنیم که از سوی مراکز معلوم‌الحال، «مقاومت»، مورد هجوم و یا «انتفاضه»، مورد سؤال قرار میگیرد. از دشمن انتظاری جز این نیست؛ زیرا به‌درستیِ این راه و ثمربخش بودن آن وقوف کامل دارد؛ امّا گاه مشاهده میکنیم که برخی از جریانها و حتّی کشورهایی که در ظاهر ادّعای همراهی با مسئله‌ی فلسطین را دارند، ولی در حقیقت درصددند تا مسیر درست این ملّت را منحرف کنند، به مقاومت حمله میکنند. ادّعای آنان این است که مقاومت در پی چند دهه از عمر خود، هنوز نتوانسته است آزادی فلسطین را محقّق سازد؛ پس این روش نیازمند بازنگری است! در پاسخ باید گفت: درست است که مقاومت هنوز نتوانسته به هدف غائی خود یعنی آزادی کلِّ فلسطین دست یابد، لیکن مقاومت توانسته است مسئله‌ی فلسطین را زنده نگه دارد. باید دید اگر مقاومت نبود، اینک در چه شرایطی به سر میبردیم؟ مهم‌ترین دستاورد مقاومت، ایجاد مانع اساسی در برابر پروژه‌های صهیونیستی است. موفّقیّت مقاومت، در تحمیل یک جنگ فرسایشی به دشمن است، یعنی توانسته برنامه‌ی اصلی رژیم صهیونیستی را که سیطره بر کلِّ منطقه بود، به شکست بکشاند. در این روند، باید بحق، از اصل مقاومت و سلحشورانی که در دوره‌های مختلف و از همان ابتدای اجرای پرده‌ی تأسیس رژیم صهیونیستی به مقاومت پرداختند و با تقدیم جان خود، پرچم مقاومت را برافراشته نگاه داشته و نسل به نسل آن را منتقل کردند، تجلیل شود. نقش مقاومت در دوره‌های بعد از اشغال بر کسی پوشیده نیست و یقیناً نمیتوان حتّی نقش مقاومت را در پیروزیِ ولو مختصرِ جنگ سال ۱۳۵۲ مصادف با ۱۹۷۳ میلادی نادیده انگاشت؛ و از سال ۱۳۶۱ مصادف با ۱۹۸۲ میلادی که عملاً بار مقاومت بر دوش مردم داخل فلسطین قرار گرفت، مقاومت اسلامی لبنان -حزبالله- از راه رسید تا یاریگر فلسطینیان در مسیر مبارزاتی‌شان باشد. اگر مقاومت، رژیم صهیونیستی را زمین‌گیر نکرده بود، اینک شاهد دست‌اندازی آن به دیگر سرزمین‌های منطقه بودیم؛ از مصر گرفته تا اردن و عراق و خلیج فارس و غیره؛ آری این دستاورد بسیار مهم است، امّا این تنها دستاورد مقاومت نیست و آزادی جنوب لبنان و آزادی غزّه، تحقّق دو هدف مرحله‌ای مهم در روند آزادی فلسطین به شمار میرود که توانسته است روند گسترش جغرافیایی رژیم صهیونیستی را معکوس گرداند. از اوایل دهه‌ی ۶۰ هجری شمسی مصادف با دهه‌ی ۸۰ میلادی به بعد، دیگر نه‌تنها رژیم صهیونیستی قادر نبوده است به سرزمین‌های جدیدی دست‌اندازی کند، بلکه عقب‌گرد آن با خروج ذلّت‌بار از جنوب لبنان آغاز شد و با خروج ذلّت‌بار دیگر از غزّه استمرار یافت. هیچ‌کس نمیتواند منکر نقش اساسی و تعیین‌کننده‌ی مقاومت در انتفاضه‌ی نخست باشد. در انتفاضه‌ی دوّم نیز نقش مقاومت، اساسی و برجسته بود. انتفاضه‌ای که در نهایت، رژیم صهیونیستی را وادار کرد تا از غزّه خارج شود. جنگ ۳۳ روزه‌ی لبنان و جنگهای ۲۲ روزه، ۸ روزه و ۵۱ روزه در غزّه، همگی صفحات درخشانی از کارنامه‌ی مقاومت است که موجب ‌افتخار تمام ملّتهای منطقه، جهان اسلام و همه‌ی انسانهای آزادی‌خواه‌ جهان است.
در جنگ ۳۳ روزه، عملاً همه‌ی راه‌های امدادرسانی به ملّت لبنان و مقاومان سلحشور حزب‌الله بسته شده بود، امّا به یاری خداوند و اتّکاء به نیروی عظیم مردم مقاوم لبنان، رژیم صهیونیستی و حامی اصلی آن یعنی ایالات متّحده‌ی آمریکا، شکست مفتضحانه‌ای را متحمّل شدند که دیگر به‌آسانی جرئت حمله به آن دیار را نخواهند کرد. مقاومتهای پی در پی غزّه، که اینک به قلعه‌ی شکست‌ناپذیر مقاومت مبدّل شده است، در طی چند جنگ پیاپی نشان داد که این رژیم، ضعیف‌تر از آن است که در مقابل اراده‌ی یک ملّت، توان ایستادگی داشته باشد. قهرمان اصلی جنگهای غزّه، ملّت سلحشور و مقاومی است که باوجود تحمّل چندین سال محاصره‌ی اقتصادی، امّا با اتّکاء به قدرت ایمان، همچنان از این قلعه دفاع میکند. جای آن دارد که از همه‌ی گروه‌های مقاومت فلسطین، سرایا القدس از جنبش جهاد اسلامی، کتائب عزّالدّین قسّام از حماس، کتائب شهداء الاقصی از فتح و کتائب ابوعلی مصطفی از جبهه‌ی خلق برای آزادی فلسطین که نقش ارزشمندی در این جنگها داشتند، تقدیر به عمل آید.
میهمانان گرامی!
خطرات ناشی از حضور رژیم صهیونیستی هرگز نباید مورد غفلت قرار گیرد و لذا مقاومت باید از همه‌ی ابزارهای لازم برای استمرار کار خود برخوردار باشد و در این مسیر، همه‌ی ملّتها و دولتهای منطقه و همه‌ی آزادی‌خواهان جهان وظیفه دارند نیازهای اساسی این ملّت مقاوم را تأمین کنند که بستر اصلی مقاومت،‌ ایستادگی و پایداری ملّت فلسطین است که خودْ فرزندان غیور و مقاوم را پرورش داده است. تأمین نیازهای مردم فلسطین و مقاومت فلسطین، وظیفه‌ای مهم و حیاتی است که همه باید به آن عمل کنیم. در این روند، نباید به نیازهای اساسی مقاومت در کرانه‌ی‌ِ باختری بی‌توجّه بود که اینک بار اصلی انتفاضه‌ی مظلوم را بر دوش میکشد. مقاومت فلسطین نیز باید با عبرت‌گیری از گذشته‌ی خود به این نکته‌ی مهم توجّه داشته باشد که «مقاومت» و «فلسطین»، ارزشمندتر و والاتر از آن است که در اختلافات میان کشورهای اسلامی و عربی و یا اختلافات داخلی کشورها و یا اختلافات قومی و مذهبی درگیر شود. فلسطینیان، بخصوص گروه‌های مقاومت باید قدر جایگاه ارزشمند خود را بدانند و به این اختلافات ورود نکنند. کشورهای اسلامی و عربی و همه‌ی جریانهای اسلامی و ملّی، موظّفند در خدمت آرمان فلسطین قرار گیرند. حمایت از مقاومت، وظیفه‌ی همه‌ی ما است و هیچ‌کس حق ندارد در برابر کمک، از آنان انتظار ویژه‌ای داشته باشد. آری، تنها شرط کمک این است که این کمکها در جهت تقویت بُنیه‌ی مردم فلسطین و ساختار مقاومت هزینه شود. پایبندی به اندیشه‌ی ایستادگی در برابر دشمن و مقاومت در همه‌ی ابعاد آن، ضامن استمرار این کمکها است. موضع ما نسبت به مقاومت یک موضع اصولی‌ است و ربطی به گروه خاصّی ندارد. هر گروهی که در این مسیر استوار باشد، با او همراه هستیم و هر گروهی که از این مسیر خارج شود، از ما دور شده است. عمق رابطه‌ی ما با گروه‌های مقاومت اسلامی فقط به میزان پایبندی آنان به اصل مقاومت مرتبط است.
 نکته‌ی دیگری که باید به آن اشاره شود، اختلاف میان گروه‌های مختلف فلسطینی است. تفاوت دیدگاه به دلیل تنوّع سلیقه در میان مجموعه‌ها امری طبیعی و قابل درک است و تا آنجا که در همین محدوده باقی بماند، چه بسا موجب هم‌افزایی و غِنای هرچه بیشتر مبارزات مردم فلسطین شود، لیکن مشکل از زمانی آغاز میشود که این اختلافات، به نزاع و خدای ناکرده درگیری بینجامد؛ که در این صورت جریانهای مختلف، با خنثی کردن قدرت و توان یکدیگر، عملاً در مسیری گام برمیدارند که خواست دشمن مشترک همه‌ی آنها است. مدیریّتِ اختلاف و تفاوت نگرش و سلیقه، هنری است که همه‌ی جریانهای اصلی باید آن را به کار گیرند و به‌ گونه‌‌ای برنامه‌های مختلف مبارزاتی خود را برنامه‌ریزی کنند که فقط به دشمن فشار آورد و موجب تقویت مبارزه شود. اتّحاد ملّی بر اساس برنامه‌ی جهادی، ضرورتی ملّی برای فلسطین است که انتظار میرود همه‌ی جریانهای مختلف در جهت عمل به خواست همه‌ی مردم فلسطین برای تحقّق آن بکوشند.
 مقاومت، این روزها با توطئه‌ی دیگری نیز دست به گریبان است و آن تلاش دوست‌نمایانی است که میکوشند مقاومت و انتفاضه‌ی مردم فلسطین را از مسیر خود منحرف ساخته و آن را هزینه‌ی معاملات سرّی خود با دشمنان ملّت فلسطین بنمایند. مقاومت هوشمندتر از آن است که در این دام فروافتد؛ بویژه آنکه ملّت فلسطین رهبر حقیقی مبارزات و مقاومت است و تجارب گذشته نشان میدهد که این ملّت با درک دقیق از شرایط، مانع از این‌گونه انحرافات میشود و اگر خدای ناکرده، جریانی از جریانهای مقاومت در این دام فروافتد، این ملّت همچون گذشته میتواند نیاز خود را بازتولید کند. اگر گروهی پرچم مقاومت را بر زمین بگذارد، یقیناً گروهی دیگر از دل ملّت فلسطین بر‌می‌آید و آن پرچم را در دست خواهد گرفت.
 مطمئناً شما حضّار محترم، در این نشست، فقط به فلسطین خواهید پرداخت که متأسّفانه در چند سال اخیر، کوتاهی‌هایی در توجّه لازم و ضروری نسبت به آن صورت پذیرفته است. یقیناً بحرانهای موجود در جای جای منطقه و امّت اسلامی شایسته‌ی توجّه است، لیکن آنچه موجب این گردهمایی است، مسئله‌ی فلسطین است. این اجلاس میتواند خود الگویی باشد تا با تأسّی به آن، رفته‌رفته همه‌ی مسلمانان و ملّتهای منطقه بتوانند با تکیه به اشتراکات خود، اختلافات را مهار کرده و با حلِّ تک‌تک آنها، موجبات تقویت هرچه بیشتر امّت محمّدی (صلوات‌الله‌علیه) را فراهم آورند.

نطق در مجلس شورای اسلامی در جلسه بررسی کفایت سیاسی بنی‌صدر

چهارده دلیل برای اثبات عدم کفایت بنی‌صدر
بازنشر به‌مناسبت سالگرد رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر (۳۱ خرداد ۱۳۶۰)
بسم‌الله الرحمن الرحیم.
لَوْ خَرَجُواْ فِیکُم مَّا زَادُوکُمْ إِلاَّ خَبَالاً ولأَوْضَعُواْ خِلاَلَکُمْ. اگر منافقان در کنار شما بمانند و به جهاد با دشمن بیایند، جز بر سستی و ناتوانی شما نخواهند افزود و در میان صفوف شما تفرقه و تشتت خواهند افکند.
 
در این لحظات حساسی که یکی از سرنوشت‌سازترین صفحات تاریخ ایران رقم زده می‌شود، از خدا میخواهم که مرا به آنچه رضای او است هدایت کند و از طغیان زبان و دل و غلبه هوی و هوس نگه دارد و اکنون که پس از یک سکوت و بردباری طولانی و دردناک فرصت و تکلیف گفتن و افشاء کردن داده است نیز مانند گذشته ما را مدد رساند و یاری کند. مخاطب این سخن شما نمایندگان مردمید و آنگاه همه ملت ایران و بالاخره تاریخ و نسل‌های آینده که در کار ما به دقت و طلبکارانه نظر خواهند کرد و من با این توجه در محضر خدا و در حضور شما و همه کسانی که این سخن را خواهند شنید اعلام میکنم که این جناب آقای بنی‌صدر رئیس‌جمهور را دارای کفایت سیاسی برای اشغال پست خطیر ریاست جمهوری نمیدانم.
 
پیش از آنکه به دلایل متعدد خود در اثبات این ادعا بپردازم لازم میدانم اول کفایت سیاسی را که در اصل یک‌صد و دهم قانون اساسی به آن اشاره شده معنا کنم.
 


کفایت سیاسی یعنی اینکه شخص برای اداره مسئولیتی که به عهده او واگذار شده کافی و صالح باشد. فقدان کفایت سیاسی در هنگامی است که وی آن شرایطی را که برای انجام این مسئولیت در قانون اساسی معین شده فاقد باشد و کمبود یا عیبی داشته باشد که با آن صفات مقرره منافی است. اصل یک‌صد و پانزدهم قانون اساسی صفات لازم برای ریاست جمهوری را از جمله امانت و تقوا اعتقاد به مبانی جمهوری اسلامی ایران مدیر و مدبر بودن میداند هرکدام از صفات بالا که در شخصی نباشد وی برای احراز این مقام فاقد کفایت و صلاحیت است.
 
با این زمینه اکنون میتوان به بررسی وضع آقای بنی‌صدر در رابطه با مقام ریاست جمهوری پرداخت درباره عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر یعنی فقدان برخی از این صفات در ایشان برادران مطالبی قبلاً اظهار کرده‌اند که هیچ جوابی از سوی مخالفان طرح به آن مطالب داده نشده است به‌عکس برخی از مخالفان بجای آنکه دلیلی بر کفایت آقای بنی‌صدر بیاورند یا دلایل موافقان طرح عدم کفایت را رد کنند غالباً بر تکیه بر شعار و احساسات سعی کرده‌اند حقیقت را بپوشانند.
 
لازم میدانم تذکر بدهم نظر من به مخالفینی است که دیروز در آغاز طرح بحث درباره مخالفت صحبت کردند و فرصت را مغتنم شمردند تا حرفهای دل خود و حتی نظرات ویژه خود در مخالفت با جریان اسلام فقاهت را که امروز در برابر تخلفات وعدم صلاحیتهای آقای بنی‌صدر مقاومت میکند به عنوان دفاع از آقای بنی‌صدر در این تریبون گفتند.
 
 این عمل تا به آنجا عجولانه و ناشیانه انجام گرفت که اولین مخالف پیش از آنکه حتی یک کلمه درباره عدم کفایت آقای بنی‌صدر در مجلس گفته شده باشد اظهار داشت که دلایل ابراز شده مربوط به تخلف آقای بنی‌صدر است نه مربوط به عدم کفایت وی و بلافاصله ایراد گرفت که این دخالت قوه مقننه در قوه قضائیه است.
 
در اظهارات مخالفان طرح اصرار عجیبی شد که اثبات عدم کفایت آقای بنی‌صدر را به یک دشمنی شخصی با بنی‌صدر یا به یک جریان حزبی و سیاسی برگردانند و این برخلاف واقع است.
 
این یک خصومت شخصی یا جریان حزبی نیست یک تکلیف شرعی و مسئولیت الهی و پاسخ به یک خواست مردمی و عمومی است. اگر نگرانی حفظ انقلاب و اسلام و لزوم ادای مسئولیت در قبال مردم نبود و ما حاضر میشدیم آقای بنی‌صدر را با همه عیوب و اشکالات تحمل کنیم و از مسئولیت الهی نمی‌اندیشیدیم یقیناً نه آقای بنی‌صدر و شاید نه همین برادران ما را به انحصارطلبی و قدرت‌گرایی و امثال این تهمت‌های مبتذل و تکراری متهم نمیکردند.
 
ما به خاطر خدا و در پاسخ به اطمینانی که امام امت ابراز میفرمودند و به خاطر مسئولیت سنگینی که در شورای انقلاب بر عهده داشتیم همواره در برابر جهت‌گیری‌های مخرب و موج فرهنگ بیگانه از اسلام که به دست آنان گسترش می‌یافت مقاومت میکردیم و این برای آقای بنی‌صدر و جناحی که وی را بهترین سنگر خود میشناخت غیرقابل‌تحمل بود و همین بود که آن‌همه اتهامات و اهانتها را به دنبال می‌آورد.
 
یکی از مخالفان طرح به عنوان دفاع از آقای بنی‌صدر اظهار کردند که مخالفان وی برکناری او از فرماندهی کل قوا را مورد بهره‌برداری قرار داده و جو را متشنج کرده‌اند و مجال سخن برای او نگذاشته‌اند.
 
این برادر محترم گویا فراموش کرده است که آقای بنی‌صدر در پاسخ به اقدام امام در برکناری وی اعلامیه‌ای داد که بااینکه سرشار از کذب و قلب حقیقت بود و در آن مردم را تحریک بر مقاومت در برابر دولت و شورش و بر هم زدن نظم عمومی کرده بود اجازه یافت که از همین تریبون مجلس خوانده و از طریق رسانه‌های گروهی در سراسر کشور پخش شود و البته پیش از آن از بسیاری از رادیوهای وابسته به شبکه تبلیغاتی صهیونیستی پخش شده بود.
 
اگر آقای بنی‌صدر در مجلس حضور ندارد هستند آقایانی که همان ادعاهای بی‌دلیل و تهمتهای ناروائی را که بیش از یک سال است آقای بنی‌صدر به استفاده از همه وسایل ارتباط جمعی و بسیاری شیوه‌های تبلیغاتی کوشیده تا بر ذهن مردم تحمیل کند و بارها در سخنرانی و مصاحبه و مطالب گفته و نوشته و کوشیده تا به خورد ذهن بسیاری از بی‌خبران دهد و البته هرگز موفق هم نشده بازهم تکرار کنند و غیرمنصفانه دیگران را شکنجه‌گر واو را فریاد کننده و دیگران را متعرض واو را مدافع جلوه دهند.
 
بله آقایان جای آقای بنی‌صدر خالی نیست به‌جز شما که بلندگویان او هستید. ایشان یک سال و نیم است میگوید و مینویسد و در مقابل جوابی متناسب با آن همه هجوم تبلیغاتی نمیشنود. ایشان همه حرفهای خود را که اکنون شما هم بخشی از آن را تکرار میکنید گفته است. ای کاش ایشان شخصاً حضور می‌یافت و هر چه میخواست میگفت تا بر شما نیز یک‌بار دیگر ثابت شود که وی حرفی که نگفته باشد ندارد و این دیگران هستند که گفتنی‌های فروخورده‌ای که برای مصلحت انقلاب و اسلام ناگفته گذاشته‌اند بسیار دارند. ما از این برادران گله‌ای نمیتوانیم داشته باشیم چرا که پذیرفته‌ایم که آنچه امروز و همیشه در مقابل خط انقلاب و اسلام راستین ایستاده و با آن درافتاده یک جریان است و این برادران اگر حتی چنانچه اظهار میکنند با آقای بنی‌صدر مخالف هم باشند نمیتوانند ربط خود را به آن جریان پوشیده نگه دارند. طیفی که امروز بر محور آقای بنی‌صدر با دولت مردمی و مکتبی مبارزه میکند شامل این عناصر نیز هست.
  
ادامه مطلب ...